فراخوان : داستانی با چند نویسنده

وضعیت
موضوع بسته شده است.
  • شروع کننده موضوع
  • #1

mischievous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
615
امتیاز
5,336
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2️⃣
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
درود

با یاری خدا می خواییم به کمک هم یه داستان بنویسیم که چند تا نویسنده داره .حالا چرا این کار رو می کنیم ؟ برای تقویت خلاقیت و نویسندگی !
خوب روند کار رو با یه مثال توضیح می دم :

فرض کنین موضوع داستان زندگی سه تا دختر دانشجو هست که با هم توی یه خوابگاه زندگی می کنند .
پست اول : ( نویسنده دختر بزرگتر : سارا) امروز به خوابگاه رفتم . جو جالبی داشت . با دو دختر به نام مریم و زهرا هم اتاقی هستم ...
پست دوم ( نویسنده دختر بعدی : مریم ) امروز یه دختر جدید به جمع ما اضافه شد . اسمش ساراست و به نظر دختر خوبی میاد . زهرا میگه تا قبل از شب شرایط اینجا و اتفاقات اخیر رو براش توضیح بدم. ولی به نظرم الان زوده ...

به همین ترتیب پیش میره و شخصیت های جدید بنا به خلاقیت کاربران هر وقت بتونن وارد داستان میشن.



++ قسمت اعظم کار انتخاب نویسنده هاس . ما نیاز به چند نفر شخصیت اصلی داریم که فعال باشن . با توجه به شروع مدارس افرادی که اعلام آمادگی می کنن باید تعهد کنن که تا آخر کار ادامه می دن .
البته زیاد نگران نباشین ما کمکتون می کنیم . حتی حتی در شرایط خیلی ضروری می تونیم نقش رو به کاربر دیگه ای واگذار کنیم !

حالا قراره شما چی کار کنید ؟
1. هر کس نظر یا پیشنهادی داره اعلام کنه توی این تاپیک اعلام کنه .
2. خوب فکراتونو بکنین و در صورت آمادگی پ .خ بدید .

++ قوانین بعد از آمادگی برای شروع داستان توی تاپیک اصلی اعلام میشه .

بدرود
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

mischievous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
615
امتیاز
5,336
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2️⃣
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
پاسخ : فراخوان : داستانی با چند نویسنده

اطلاعیه 1
دوستانی که تا الان اعلام آمادگی کردند :

- lab0o

- ȤąĦƦą

- عرفان

- sRina

- بابکـــ

- FarnaZoO

حالا از این جا به بعد چی کار می کنیم ؟ به مدت یه هفته وقت دارین که هر کدوم از شما ها که خواست پست آغاز کننده داستان رو بنویسه . بعد تاپیک قفل میشه و هر پستی که بیشترین تعداد لایک رو داشت به عنوان اولین پست داستان انتخاب میشه .
یادتون باشه که هدف از این پست انتخاب موضوع و روند داستانه .

*لطفا از اینجا به بعد هیچ کس پست دیگه به جز پست آغازکننده نده . اگه سوالی بود پ خ کنید .
 

FarnaoO:D

Far_Naz
ارسال‌ها
136
امتیاز
205
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : فراخوان : داستانی با چند نویسنده

سلام! این داستان منه و به نظرم خیلی راحت میتونیین ادامش بدین !حتی میتونید از شخصیت های حقیقی استفاده کنید فقط توهین نباشه لطفا :-"
لطفا :لایک بدین!
شروع داستان:
یکی از مدیرای کل یک مقدار پول داد به من بدم به بنیاد کودک سمپادیا.منم پولارو گرفتمو همینطوری که داشتم تو راهروهای سمپادیا راه میرفتم یکی صدا زد : فرناز؟
منم برگشتم دیدم مت ه!
همین جوری داشتیم حرف میزدیم وراه می رفتیم!
من:معلم ریاضیتون کیه؟
مت:هنوز ریاضی نداشتیم :|
من : معلم فیزیک وریاضی ما عالین!!!!! P:>
......
بعد من یهو افتادم تو جوب X_Xو خودم که هیچی ! همه ی پولا لجنی وتقریبا نابود شد!!! /m\ بعد من از ترس داشتم می مردم که مدیر کل قراره چی بگه واینا!
همینطوری بقیه سمپادیا جمع شدن و داستانو میپرسیدن :
من:ولی به نظر من یکی برام زیر پایی گرفته بود.فک کنم یکی از مدیرای انجمن ها بود !
و همه سمپادیا وارد عمل شدن که مقصر اصلی رو پیدا وبه مدیرای کل معرفی کنن.وای چه بلایی قراره سر اون مقصره بیاد؟
-------------------------
لطفا داستانو ادامه دار کنید ولی منحرف نه! شخصیت خودتون یا بقیه رو وارد ماجرا می تونید بکنید :لایک :لایک
راستی یه چیزی اول باید لایک بدین اگه نوشتم خوب لایک اورد ادامه میدیم این موضوع رو \:D/
 

babak_eb

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
686
امتیاز
2,270
نام مرکز سمپاد
شهید اژه ای ۱
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
91
رشته دانشگاه
روانشناسی
اینستاگرام
پاسخ : فراخوان : داستانی با چند نویسنده

×
من اونروز توی ساختمون مرکزی سمپادیا بودم. اتفاقا با همون مدیرکل هم بودیم.
که یهو دیدم سر و صدای زیادی داره میاد.
مثل همیشه اومدم و از دور ماجرا رو تماشا میکردم.
هرکی یه چیزی میگفت. همهمه ای شده بود.
تو اون شلوغی، یهو یه صدای آشنایی صدام کرد:
بابک ... بابک ...
و بعدش یهو یه صدای محکم توی گوشم پیچید، و دیگه نفهمیدم کجام...
×



(هرکس از زبان خودش، اتفاقایی که دیده رو تعریف کنه.
مثلا یه نفر دیگه، تو همین قسمت، نوی اون شلوغی ها بوده.
یا مثلا وقتی من بیهوش بودم، یه نفر دیگه هم میرسه بالای سرم، و من یادم نیست، اون تعریف میکنه و اینا ;))
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

mischievous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
615
امتیاز
5,336
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2️⃣
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
پاسخ : فراخوان : داستانی با چند نویسنده

اطلاعیه 2 : شروع

خوب دیگه بیشتر از این نمیشه منتظر بود ، شروع می کنیم . فقط این که :

- نوشته هاتونو بین 15 تا 20 خط بنویسید .

- پست متوالی ندین .

- حداکثر هر دوهفته یه بار پست بذارین .

- اگه حرفی ، نکته ای چیزی به ذهنتون میاد تو پ خ بگید اینجا فقط داستان می نویسید.

فرناز :

یکی از مدیرای کل یک مقدار پول داد به من بدم به بنیاد کودک سمپادیا.منم پولارو گرفتمو همینطوری که داشتم تو راهروهای سمپادیا راه میرفتم یکی صدا زد : فرناز؟
منم برگشتم دیدم مت ه!
همین جوری داشتیم حرف میزدیم وراه می رفتیم!
من:معلم ریاضیتون کیه؟
مت:هنوز ریاضی نداشتیم :|
من : معلم فیزیک وریاضی ما عالین!!!!! P:>
......
بعد من یهو افتادم تو جوب X_Xو خودم که هیچی ! همه ی پولا لجنی وتقریبا نابود شد!!! /m\ بعد من از ترس داشتم می مردم که مدیر کل قراره چی بگه واینا!
همینطوری بقیه سمپادیا جمع شدن و داستانو میپرسیدن :
من:ولی به نظر من یکی برام زیر پایی گرفته بود.فک کنم یکی از مدیرای انجمن ها بود !
و همه سمپادیا وارد عمل شدن که مقصر اصلی رو پیدا وبه مدیرای کل معرفی کنن.وای چه بلایی قراره سر اون مقصره بیاد؟


بابک :


من اونروز توی ساختمون مرکزی سمپادیا بودم. اتفاقا با همون مدیرکل هم بودیم.
که یهو دیدم سر و صدای زیادی داره میاد.
مثل همیشه اومدم و از دور ماجرا رو تماشا میکردم.
هرکی یه چیزی میگفت. همهمه ای شده بود.
تو اون شلوغی، یهو یه صدای آشنایی صدام کرد:
بابک ... بابک ...
و بعدش یهو یه صدای محکم توی گوشم پیچید، و دیگه نفهمیدم کجام...



خوب ، بسم ا...
 

FarnaoO:D

Far_Naz
ارسال‌ها
136
امتیاز
205
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : فراخوان : داستانی با چند نویسنده

همه جمع شده بودن دورم! :-\
منم همچنان تو جوب بودم :-&
بالاخره با کمک دوستان اومدم بیرون !
یکی رفت فوری مدیرکلو اورد >:p(مثل اینکه که اتفاقه دیگه ای هم تو ساختمن داشت می افتادکه مدیر کل اونجا بوده)
بعد مدیر کل اومد :-ss
بعد اون یه نفره شروع کرد همین جوری حرف زدن: :> (<
ببینید اقای مدیر فرنازو همه ی پول ها یی که مال خودش نبود رو لجنی کرد (<
من: ~X(
بعد همه باهاش موافق بودن......... :((

مدیر کل :rolleyes:
من ^#^
بقیه [-(
اون یکی (<
...........................










(اخطار: :-$
اون یه نفر، یک شخصیت حقیقی خارج از دنیای سمپادیا وتوی دنیا ی حقیقی است ! لطفا به خودتون نسبت ندین و از طرف اوون چیزی نگین !!! چون خیلی ازش متنفرم میخوام در اینده تو داستان بکشمش :-" \:D/ :D (; :) ;;) خودم شخصا!!!!
مرسی (:|
!!!) :لایک
 

iarsham

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
425
امتیاز
7,575
نام مرکز سمپاد
َ
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
تهران (هنرهای زیبا)
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : فراخوان : داستانی با چند نویسنده

اونروز از پشت پنجره تقریبا همه ی اتفاقارو دیدم...افتادن فرناز و...

فقط وقتی یهو شلوغ شد و سر و صدا شد و...یکم حواسم پرت شد اما هنوز از پنجره بیرونو نگاه میکردم...

تنها چیزی که توجهمو جلب کرد یه نفر بود که اونجا بود و من نمیشناختمش...

به دلایلی که واسه خودم داشتم نمیخواستم برم تو شلوی و پیش مدیر کل و ...

اما اگه کسی ازم چیزی میپرسید جواب میدادم...اما کسی نپرسید و منم چیزی نگفتم...

ولی میدونم بجز منم کسایی بدن که اتفاقا رو کامل دیده بودن...کسایی بودن که خیلی بیشتر از من میدونستن...
 

FarnaoO:D

Far_Naz
ارسال‌ها
136
امتیاز
205
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : فراخوان : داستانی با چند نویسنده

بعد از اون اتفاق که بالاخرهاز سر گذروندم با خودم عهد بستم که از هرکسی توی سمپادیا هم شده بپرسم تا ببینم موضوع چی بوده
آتش انتقام توی دلم روشن شده بود
تا این که بالاخره برخوردم به آرشام
ولی بعد از اون روز کسی که اونجا نشسته بود گم شده بود
ولی می خواستم بفهمم که کیه
تا اینکه




------------------------------------------------
لطفا داستانو ادامه بدین
مهم نیس چی می نویسین فقط بنویسین
+++++البته یه کم مهمه که چی می نویسین! باید مربوط باشه
++++++++تشکر از ارشام
 

رعنــا

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
185
امتیاز
1,686
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ابهر
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
شیمی.
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
نرم افزار
اینستاگرام
پاسخ : فراخوان : داستانی با چند نویسنده

من یه چیزی بگم؟
تاپیک جالبه، ولی متاسفانه داستان چندان جذاب نیست! ینی آدم رغبت نمیکنه ادامش بده! خب مثلا گیریم مقصر مشخص شد! بعدش چی؟
اگه یه داستان بهتر شروع بشه احتمالا استقبال بهتری خواهد شد.
 
  • لایک
امتیازات: h.f

barani

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
3,968
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو ^.^
شهر
تهرانـــ
مدال المپیاد
ادبـــی
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی تکنولوژی نساجی
پاسخ : فراخوان : داستانی با چند نویسنده

اجازه هست جفت پا بپرم وسط تاپیک ;;)؟


میدونم همه تون کلی داستان خوندین و با نویسنده های زیادی آشنایین ،هر کس "سبک " مخصوصی برای نوشته هاش داره که اون آدمُ "خاص " میکنه !و نوشته هاشُ "دلنشین " یا "دوست نداشتنی :-" "(همون چِــرت :-" ) هرکس طرز فکر خاصی داره که شاید خیلی متفاوت باشه با بقیه..و نویسنده ها معمولا عقایدشونُ توی نوشته هاشون بروز میدن...
به نظرم داستان با این روال یا شور میشه یا بی نمک : )
 

FarnaoO:D

Far_Naz
ارسال‌ها
136
امتیاز
205
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : فراخوان : داستانی با چند نویسنده

خب شما یه چیزی بگین تا ما ادامش بدیم!
ولی تور وخدا داستانی نباشه که نشه ادامش داد!
منتظرما!
 

h.f

جــــــــــــلاد لـــــاغر :>
ارسال‌ها
863
امتیاز
4,769
نام مرکز سمپاد
F1 TEH
شهر
چه فرقی میکنه کجای دنیام
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید بهشتی
پاسخ : فراخوان : داستانی با چند نویسنده

یکی دیگه از مشکلا اینه ک تاپیک یکّم بهم ریخته اس ! به نظرم اگه داستان دقیقن با یه فونت و یه رنگ بدون اسمایلی نوشته بشه بهتره :-?
 

رعنــا

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
185
امتیاز
1,686
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ابهر
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
شیمی.
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
نرم افزار
اینستاگرام
پاسخ : فراخوان : داستانی با چند نویسنده

به نقل از kim 2gholo0:D :
اجازه هست جفت پا بپرم وسط تاپیک ;;)؟


میدونم همه تون کلی داستان خوندین و با نویسنده های زیادی آشنایین ،هر کس "سبک " مخصوصی برای نوشته هاش داره که اون آدمُ "خاص " میکنه !و نوشته هاشُ "دلنشین " یا "دوست نداشتنی :-" "(همون چِــرت :-" ) هرکس طرز فکر خاصی داره که شاید خیلی متفاوت باشه با بقیه..و نویسنده ها معمولا عقایدشونُ توی نوشته هاشون بروز میدن...
به نظرم داستان با این روال یا شور میشه یا بی نمک : )
درسته که هرکس سبک خودش رو داره، ولی داستان نوشتن باهم قرار نیست که یه چیز فوق العاده دربیاد! اینکه هرکس سعی کنه سبک نوشته اول رو ادامه بده خیلی خوبه! خصوصا اینکه روال داستان دست خود آدم نباشه.. هرکس از جایی که مونده داستان رو ادامه بده و گاهی اوقات نوشتش غافل گیرانه باشه باعث میشه خلاقیت نفرات بعدی در نویسندگی افزایش پیدا کنه! نمیدونم مسابقه ی "چهار سه دو یک" از شبکه چهار رو میدیدین یا نه، تو بخش خلاقیت در نویسندگی این برنامه یکی از داورا یه داستانی رو شروع میکرد و شرکت کننده ها ادامش میدادن که اتفاقا یکی از بخش های جذاب این مسابقه بود! :)
 

h.f

جــــــــــــلاد لـــــاغر :>
ارسال‌ها
863
امتیاز
4,769
نام مرکز سمپاد
F1 TEH
شهر
چه فرقی میکنه کجای دنیام
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید بهشتی
پاسخ : فراخوان : داستانی با چند نویسنده

اصن قشنگی کار به این هست که چن نفر دارن یه داستان رو مینویسن و دقیقن سختی کار اونجا هست که باید سبک و شخص داستان ثابت بمونه !
 

barani

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
3,968
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو ^.^
شهر
تهرانـــ
مدال المپیاد
ادبـــی
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی تکنولوژی نساجی
پاسخ : فراخوان : داستانی با چند نویسنده

به نقل از رعنا. :
درسته که هرکس سبک خودش رو داره، ولی داستان نوشتن باهم قرار نیست که یه چیز فوق العاده دربیاد! اینکه هرکس سعی کنه سبک نوشته اول رو ادامه بده خیلی خوبه! خصوصا اینکه روال داستان دست خود آدم نباشه.. هرکس از جایی که مونده داستان رو ادامه بده و گاهی اوقات نوشتش غافل گیرانه باشه باعث میشه خلاقیت نفرات بعدی در نویسندگی افزایش پیدا کنه! نمیدونم مسابقه ی "چهار سه دو یک" از شبکه چهار رو میدیدین یا نه، تو بخش خلاقیت در نویسندگی این برنامه یکی از داورا یه داستانی رو شروع میکرد و شرکت کننده ها ادامش میدادن که اتفاقا یکی از بخش های جذاب این مسابقه بود! :)

اینا درست ! (;
ولی در عمل این {جذابیت}چیزی ـه که شما تو این تاپیک میبینید ؟
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا