خط خطی های نیکتا ...

  • شروع کننده موضوع
  • #1

N¡na

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
3,352
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
گذاشتم كنار
دانشگاه
هنرهاي زيبا دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
طراحي صنعتي
خب سلام

راستش من به تازگی متوجه شدم هر کس در بخش شعر پارسی میتونه یک تایپیک ایجاد کنه

حالا از این به بعد شعر هام رو توی این تایپیک قرار میدم تا شما هم بخونید و ایراد هاشو بگید بهم (;

همچنین متن های کوتاه عاشقانه که نتیجه یک شکست عشقی بسیار عظیم بوده :))

و اینکه سال سوم راهنمایی ( پارسال ) شعرم مقام سوم استان ( فارس ) رو آورده بود که خودم هم باورم نمیشد !!! همین دیگه

امیدوارم ایراد های شعر هامو مولا نقطه ای بیان کنید :)) =)) ♥ ♥ مرسی همتونم
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

N¡na

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
3,352
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
گذاشتم كنار
دانشگاه
هنرهاي زيبا دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
طراحي صنعتي
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

من نه آن آلوده ی ترس و هراسم

و نه آن دیوانه ی زنجیری

من همینم که تو در چند سطر شعر میبینی

چشم هایت را اگر هم بستی

گوش کن ، درد مرا میبینی ...

♥♥♥♥♥♥♥♥♥

فعلا برای شروع همینو ازم قبول کنید
(; >:D< :)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

N¡na

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
3,352
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
گذاشتم كنار
دانشگاه
هنرهاي زيبا دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
طراحي صنعتي
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

به نقل از kahroba :
به نظر من که خوب بود.. لااقل برای شروع... البته اینکه میگم خوب بود منظورم از لحاظ کاربرد آرایه هاست که خوب نشستن تو کار... وگرنه درکل حرفی برای گفتن نداشت شعرتون!
برای شروع فبول میکنیم ازتون :D
ما منتظر دومی هستیم...
هیچ جا نمیریم همینجا هستیم :D

چشم اینم دومی :D :


من طواف زندگی را امروز

باز برای صدمین بار به جا آوردم

تازه در بار صدم فهمیدم

در پی همدمی بی جور و جفا میگردم

لیک هر دستی که پیش آمد فقط

پاکی آرامشم ، آلوده کرد

من دگر همدم نمیخواهم که او

اشک تنهایی به من آموزه کرد
 

Analia

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
2,520
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد/تهران
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

به نقل از نیکتا :
چشم اینم دومی :D :


من طواف زندگی را امروز

باز برای صدمین بار به جا آوردم

تازه در بار صدم فهمیدم

در پی همدمی بی جور و جفا میگردم

لیک هر دستی که پیش آمد فقط

پاکی آرامشم ، آلوده کرد

من دگر همدم نمیخواهم که او

اشک تنهایی به من آموزه کرد
خوبه
به نظرم بايد بيشتر به اوزان دقت كنيد
شعر هم بيشتر بخونيد،حافظو...
 
  • لایک
امتیازات: N¡na
  • شروع کننده موضوع
  • #5

N¡na

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
3,352
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
گذاشتم كنار
دانشگاه
هنرهاي زيبا دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
طراحي صنعتي
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

بی صدا در یک سکوت

یک سکوت از جنس غربت یا دروغ

آشنا با اشک

هم سو با نسیم تلخ تنهایی

گمشده در غربت بی همدمان سنگ نام

این منم ، دیگر نشان من به کی خواهی نشاند ؟؟

این منم ، آری منم ...

لیک نآن من دیروز یا که پس پریروز های تو ...

این منم ، بنگر به من ... آری نظاره کن مرا ...

چیست دیگر در میانم آشنا ؟؟

چیست دیگر بین من با آن منی که نامش از یاد برده ای ؟!

من خودم دیروز فهمیدم ...

تو که دیگر جای خود داری ...

من خود دیروز غهمیدم تفاوت های من با آن منی که که تو به آغوش زمان دادی ..

این من امروز ، چهره اش نیز امروزی گشته است ...

رنگ مُد دیده ، صدای پاشنه های سوزنی بشنیده است ...

این من امروز نقاش هنرمندی شده ...

چهره اش در جای بوم ، رنگ رنگ ها دیده است ...

آن نشاط سابق قلبش ولی

چند وقتی میشود از یاد ها رفته ...

این من امروز ، درس های عاشقی را از دوباره ترم شهریور خواند

خوب میدانی غریبه ، درس ها این روزها ، در دست تدوین است ...

این من امروز ، عشق های ساعتی را از بَر است ...

تو که باید خوب بدانی ، لایک این عشق ها امروز بیشتر است ...

در من امروز ، وفا ، اعتماد یا که صداقت ، واپسین دم ها و باز دم های خویش سر میدهند ...

تو که باید آشنا باشی ... هر چه باشد ، این منِ امروزیه من زیر دستان خودت بود جان گرفت ...

این منم ، بنگر به من ... آری نظاره کن مرا ...

چیست دیگر در میانم آشنا ...

شاید این لحظه بپرسی بر سر آنی که بودم پس چه شد ؟ آآآآه میدانی غریبه ؟؟؟

این من امروز گویی از دیروز های رفتن تو رنگ عوض کرده ...

از همان روزی که تو با آن توی سابق تفاوت کرده ای ...

ظاهرا من های امروزی ، نه تنها من ، که تو حتی که او را هم تفاوت داده اند ...

ای غریبه ، بنگر این جارا چه آوردی به من .... کان من دیروز امروزی شده ...

این منم بنگر به من .... آری نظاره کن مرا ...


*********♥♥♥♥♥************


اووووف :D !!! بالاخره تموم شد ... :-" :-" :-" پدرم در اومد تا تایپش کردم !!!

خب اینم سومیش !!! ;)) ;)) >:D< >:D<
 

Analia

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
2,520
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد/تهران
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

به نقل از نیکتا :
بی صدا در یک سکوت

یک سکوت از جنس غربت یا دروغ

آشنا با اشک

هم سو با نسیم تلخ تنهایی

گمشده در غربت بی همدمان سنگ نام

این منم ، دیگر نشان من به کی خواهی نشاند ؟؟

این منم ، آری منم ...

لیک نآن من دیروز یا که پس پریروز های تو ...

این منم ، بنگر به من ... آری نظاره کن مرا ...

چیست دیگر در میانم آشنا ؟؟

چیست دیگر بین من با آن منی که نامش از یاد برده ای ؟!

من خودم دیروز فهمیدم ...

تو که دیگر جای خود داری ...

من خود دیروز غهمیدم تفاوت های من با آن منی که که تو به آغوش زمان دادی ..

این من امروز ، چهره اش نیز امروزی گشته است ...

رنگ مُد دیده ، صدای پاشنه های سوزنی بشنیده است ...

این من امروز نقاش هنرمندی شده ...

چهره اش در جای بوم ، رنگ رنگ ها دیده است ...

آن نشاط سابق قلبش ولی

چند وقتی میشود از یاد ها رفته ...

این من امروز ، درس های عاشقی را از دوباره ترم شهریور خواند

خوب میدانی غریبه ، درس ها این روزها ، در دست تدوین است ...

این من امروز ، عشق های ساعتی را از بَر است ...

تو که باید خوب بدانی ، لایک این عشق ها امروز بیشتر است ...

در من امروز ، وفا ، اعتماد یا که صداقت ، واپسین دم ها و باز دم های خویش سر میدهند ...

تو که باید آشنا باشی ... هر چه باشد ، این منِ امروزیه من زیر دستان خودت بود جان گرفت ...

این منم ، بنگر به من ... آری نظاره کن مرا ...

چیست دیگر در میانم آشنا ...

شاید این لحظه بپرسی بر سر آنی که بودم پس چه شد ؟ آآآآه میدانی غریبه ؟؟؟

این من امروز گویی از دیروز های رفتن تو رنگ عوض کرده ...

از همان روزی که تو با آن توی سابق تفاوت کرده ای ...

ظاهرا من های امروزی ، نه تنها من ، که تو حتی که او را هم تفاوت داده اند ...

ای غریبه ، بنگر این جارا چه آوردی به من .... کان من دیروز امروزی شده ...

این منم بنگر به من .... آری نظاره کن مرا ...


*********♥♥♥♥♥************


اووووف :D !!! بالاخره تموم شد ... :-" :-" :-" پدرم در اومد تا تایپش کردم !!!

خب اینم سومیش !!! ;)) ;)) >:D< >:D<
خوبه :)
از اولي و دومي بهتر بود
ولي هنوز مشكل وزن داره :-"
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

N¡na

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
3,352
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
گذاشتم كنار
دانشگاه
هنرهاي زيبا دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
طراحي صنعتي
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

به نقل از ×:موذی انیمور:× :
خوبه :)
از اولي و دومي بهتر بود
ولي هنوز مشكل وزن داره :-"

میشه مصراع هایی که مشکل داشتن رو ذکر کنی ؟؟ مرسی >:D< ;;)
 

Ehsan.Ansari

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
189
امتیاز
3,192
نام مرکز سمپاد
حلی شماره دار!
شهر
021
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی کشاورزی
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

به نقل از نیکتا :
من نه آن آلوده ی ترس و هراسم

و نه آن دیوانه ی زنجیری

من همینم که تو در چند سطر شعر میبینی

چشم هایت را اگر هم بستی

گوش کن ، درد مرا میبینی ...

به نظرم برای اینکه به یه نوشته بگیم "شعر" صرفا آرایه داشتن کافی نیست هرچند آرایه خیلی مهمه. :) پیشنهاد میکنم وزن رو بهتر یاد بگیری.
به عنوان کار اول خوبه (;

به نقل از نیکتا :
چشم اینم دومی :D :


من طواف زندگی را امروز

باز برای صدمین بار به جا آوردم

تازه در بار صدم فهمیدم

در پی همدمی بی جور و جفا میگردم

لیک هر دستی که پیش آمد فقط

پاکی آرامشم ، آلوده کرد

من دگر همدم نمیخواهم که او

اشک تنهایی به من آموزه کرد

توی این شعرت مفهوم بهتر شده ولی هنوز مشکل وزنی هست و حتی مشکل قافیه هم بهش اضافه شده.
و اینکه عموما توی شعر سپید یا نیمایی یا .. ( کلا غیرِ کلاسیک و پست مدرن ) چون با توجه به اندازه ی متغیر مصراعها و اوزان دستِ شاعر بازتره، اگر از ذخیره ی زبانی استفاده کنه دلیلِ بر ضعفه! :)

به نقل از نیکتا :
بی صدا در یک سکوت

یک سکوت از جنس غربت یا دروغ

آشنا با اشک

هم سو با نسیم تلخ تنهایی

گمشده در غربت بی همدمان سنگ نام

این منم ، دیگر نشان من به کی خواهی نشاند ؟؟

این منم ، آری منم ...

لیک نآن من دیروز یا که پس پریروز های تو ...

این منم ، بنگر به من ... آری نظاره کن مرا ...

چیست دیگر در میانم آشنا ؟؟

چیست دیگر بین من با آن منی که نامش از یاد برده ای ؟!

من خودم دیروز فهمیدم ...

تو که دیگر جای خود داری ...

من خود دیروز غهمیدم تفاوت های من با آن منی که که تو به آغوش زمان دادی ..

این من امروز ، چهره اش نیز امروزی گشته است ...

رنگ مُد دیده ، صدای پاشنه های سوزنی بشنیده است ...

این من امروز نقاش هنرمندی شده ...

چهره اش در جای بوم ، رنگ رنگ ها دیده است ...

آن نشاط سابق قلبش ولی

چند وقتی میشود از یاد ها رفته ...

این من امروز ، درس های عاشقی را از دوباره ترم شهریور خواند

خوب میدانی غریبه ، درس ها این روزها ، در دست تدوین است ...

این من امروز ، عشق های ساعتی را از بَر است ...

تو که باید خوب بدانی ، لایک این عشق ها امروز بیشتر است ...

در من امروز ، وفا ، اعتماد یا که صداقت ، واپسین دم ها و باز دم های خویش سر میدهند ...

تو که باید آشنا باشی ... هر چه باشد ، این منِ امروزیه من زیر دستان خودت بود جان گرفت ...

این منم ، بنگر به من ... آری نظاره کن مرا ...

چیست دیگر در میانم آشنا ...

شاید این لحظه بپرسی بر سر آنی که بودم پس چه شد ؟ آآآآه میدانی غریبه ؟؟؟

این من امروز گویی از دیروز های رفتن تو رنگ عوض کرده ...

از همان روزی که تو با آن توی سابق تفاوت کرده ای ...

ظاهرا من های امروزی ، نه تنها من ، که تو حتی که او را هم تفاوت داده اند ...

ای غریبه ، بنگر این جارا چه آوردی به من .... کان من دیروز امروزی شده ...

این منم بنگر به من .... آری نظاره کن مرا ...

تا حد زیادی پیشرفت کرده این شعرت. <D= وزن خیلی بهتر شده، فقط چنتا سکته ی کوچیک داره ک میشه ازش صرف نظر کرد. مشکل قافیه هم ندیدم من. مفهوم هم جالب تر شده، آدم حس میکنه پشت پنجره نشستی! پشرفتت قابل تحسینه (; ادامه بده ...
 

Analia

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
2,520
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد/تهران
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

به نقل از نیکتا :
میشه مصراع هایی که مشکل داشتن رو ذکر کنی ؟؟ مرسی >:D< ;;)
بود يه چند تايي
اگه يادگيري عروض + شعر خواني داشته باشي خيلي عالي ميشي :)
 
  • لایک
امتیازات: N¡na
  • شروع کننده موضوع
  • #10

N¡na

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
3,352
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
گذاشتم كنار
دانشگاه
هنرهاي زيبا دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
طراحي صنعتي
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

به نقل از ...Freedom... :
به نظرم برای اینکه به یه نوشته بگیم "شعر" صرفا آرایه داشتن کافی نیست هرچند آرایه خیلی مهمه. :) پیشنهاد میکنم وزن رو بهتر یاد بگیری.
به عنوان کار اول خوبه (;

توی این شعرت مفهوم بهتر شده ولی هنوز مشکل وزنی هست و حتی مشکل قافیه هم بهش اضافه شده.
و اینکه عموما توی شعر سپید یا نیمایی یا .. ( کلا غیرِ کلاسیک و پست مدرن ) چون با توجه به اندازه ی متغیر مصراعها و اوزان دستِ شاعر بازتره، اگر از ذخیره ی زبانی استفاده کنه دلیلِ بر ضعفه! :)

تا حد زیادی پیشرفت کرده این شعرت. <D= وزن خیلی بهتر شده، فقط چنتا سکته ی کوچیک داره ک میشه ازش صرف نظر کرد. مشکل قافیه هم ندیدم من. مفهوم هم جالب تر شده، آدم حس میکنه پشت پنجره نشستی! پشرفتت قابل تحسینه (; ادامه بده ...

خب البته این ها اولین شعرهام نیستن ، اما منظورت رو از استفاده از ذخیره زبانی نفهمیدم !! :-? :-/

و دیگه اینکه ممنون >:D< ;;) امیدوارم بهتر بشه ;)) ;)) ;;) ;;)
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

سلام :)

نظر خاصی راجبه شعر اول ندارم.معمولی بود خیلی.

شعر دوم :
من طواف زندگی را امروز

باز برای صدمین بار به جا آوردم

تازه در بار صدم فهمیدم

این قسمتش جالب بود.ولی فقط جالب بود.شاید باید بعد از اینشو بهتر بیان میکردی تا این جالبی حذف شه ولی خب نشده بود دیگه...


شعر سوم:
درسته که من خیلی کم حوصله م ولی واقعا حوصله خوندنشو نداشتم.نسبت به قبلیا خیلی بهتر شده بود ولی خیلی طولانی بود و تکرار این عبارت "این من " "من امروز" و کلا من و خودم یه جوریش کرده بود.شاید گریزی نبوده در استفاده نکردنش ولی یه جوری شده که توضیحش نمیتونم بدم :-" :D

نشان من به کی خواهی نشاند ؟ / نشان رو مینشانند بر کسی؟ :-?

بعد برای جور کردن قافیه یه سری کلماتی رو به کار بردی که توی شعرت قشنگ نیستن.
انتقاد نکنم دیگه :-"

موضوع شعر سوم خوب بود.و کلا خوب توضیح دادی.حرفای خوبی داشتی ولی به اندازه کافی خوب بیان نشدن.

منتظر شعرای بعدیت هستم ;;) موفق باشی :)
 
  • لایک
امتیازات: N¡na
  • شروع کننده موضوع
  • #12

N¡na

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
3,352
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
گذاشتم كنار
دانشگاه
هنرهاي زيبا دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
طراحي صنعتي
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

به نقل از ساحـــره :
سلام :)

نظر خاصی راجبه شعر اول ندارم.معمولی بود خیلی.

شعر دوم :
من طواف زندگی را امروز

باز برای صدمین بار به جا آوردم

تازه در بار صدم فهمیدم

این قسمتش جالب بود.ولی فقط جالب بود.شاید باید بعد از اینشو بهتر بیان میکردی تا این جالبی حذف شه ولی خب نشده بود دیگه...


شعر سوم:
درسته که من خیلی کم حوصله م ولی واقعا حوصله خوندنشو نداشتم.نسبت به قبلیا خیلی بهتر شده بود ولی خیلی طولانی بود و تکرار این عبارت "این من " "من امروز" و کلا من و خودم یه جوریش کرده بود.شاید گریزی نبوده در استفاده نکردنش ولی یه جوری شده که توضیحش نمیتونم بدم :-" :D

نشان من به کی خواهی نشاند ؟ / نشان رو مینشانند بر کسی؟ :-?

بعد برای جور کردن قافیه یه سری کلماتی رو به کار بردی که توی شعرت قشنگ نیستن.
انتقاد نکنم دیگه :-"

موضوع شعر سوم خوب بود.و کلا خوب توضیح دادی.حرفای خوبی داشتی ولی به اندازه کافی خوب بیان نشدن.

منتظر شعرای بعدیت هستم ;;) موفق باشی :)

خوب اول اینکه مرسی که وقت گذاشتی ، خوندی :D بعد اینکه در مورد شعر اول حا داره بگم که این در واقع فقط دو تا بیت بود که به محض ایجاد کردن تایپیک نوشتمش و هیچ بررسی هم روش نکردم :D :D و خوب بله ایراد داره ;;) :D

شعر دوم رو خودم به شخصه قسمت دوش رو بیشتر دوست دارم ولی خب ایراد هایی داره که ایشالله در شعر های بعدیم جبران بشه ;;) (;

و راجب شعر سوم ، خوب اول اینکه طولانی بودن دلیل بر بد بودن نیست ، هست ؟؟ :-? :-?
تکرار « من » توی این شعر ، جز اون بخش هایی هست که خودم خیلی دوستش دارم و فکر هم نمیکنم تاثیرش بد بوده باشه !! :-/ :-?
و اینکه بله یه سری از کلمات مثل « لایک » یا « مد » هم انگلیسی هستن و هم حالت شوک دارند اما کلا این شعر حالت کنایه داشت و این چند کلمه هم کنایه ای بودن شعر رو بیشتر میکرد هرچند خودم هم ترجیح میدادم کلمات بهتری براش پیدا کنم اما نشد :-?? :-?? :-" :-"
x: x: به هر حال مرسی امیدوارم تو شعر های بعدی جبران کنم :D :D :> :> x:
 
  • شروع کننده موضوع
  • #13

N¡na

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
3,352
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
گذاشتم كنار
دانشگاه
هنرهاي زيبا دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
طراحي صنعتي
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

خوب این هم خط خطیه چهارم :

من سکوت شمع و اوای قلم را گوش میگیرم

هردم از رویای تو مدهوش میمیرم

بی صدایت کلبه تاریک است

جای تو عطرٍ سکوت ، اغوش میگیرم

تو بیا بشکن سکوتم را

بیا و زیر و رو کن حال و روزم را

بیا ای همدمٍ جان و وجودم

بیا و خط به خط کم کن غرورم را

بی خبر رفتی ، گذشتی از حضورم

ندیدی ، نشنیدی ، تو کجای کز تو دورم

بیا ، ای یار دیروزم

بیا و شاد کن دنیای امروزم

خودت از عاشقی گفتی ، خودت بودی ، خودت گفتی

نگو عاشق نبودی و نگو از من نمیگفتی

نمی بینی مگر مهر سکوتت خانمان سوز است ؟

نمی بینی مگر از رفتنت کلبه سیه روز است ؟

بیا چیزی بگو ، کاری بکن ، بگذر از اینکه

به چشمانت قسم ، وقتی که آیی ، می رهد انــــدوه از سینه

بیا ، ای یار دیروزم

بیا و شاد کن دنیای امروزم

لیک اما گر نمی یایی

گر زبانم لال ، نمیخواهی که باز آیی

تو بیا و بی صدایی را به سر آور

بیا و اشک هایم را ز غم آور

هرچه شد بر گردن تقدیر انداز و برو

اما بدان که این منٍ تنها برای شادی تو

شادی خود را فدایت کرد
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

خوب بود.تا نصفه هاش خیلی خوب بود.

دیدی بعضی شعرای کلاسیکو که فقط توصیف و آدمو خسته میکنه؟اینجوری شده آخراش.
اون جمله ای که وسط تکرار کردی بده تکرارش.تاثیری نداره رو آدم.
ندیدی نشنیدی.پیشنهاد شخصیه ولی نه دیدی نه شنیدی قشنگ تره ها 8-> :-"
بیا چیزی بگو کاری بکن
بعدش چرا هیچی نگفتی.نامفهوم نا معلوم :D
اصن کلا بعد بیا و شاد کن دنیای امروزم دوم خراب شده.

خ بهتر از قبلیا بودا ;;)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #15

N¡na

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
3,352
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
گذاشتم كنار
دانشگاه
هنرهاي زيبا دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
طراحي صنعتي
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

به نقل از kahroba :
البته طولانی بودن شعرات یه کم اذیت میکنه آدمو :-" ولی من بررسی تخصصی تر این کار رو می سپارم به نوگرایانی که بلدِ این کارن و هستن اینجا :D اصن معلوم نبود منظورم ساحره است که :-"
اما به نظرم قشنگترین قسمتش همون خط اول بود:
من سکوت شمع و اوای قلم را گوش میگیرم
البته با این تصحیح که اگه به جای گوش میگیرم باشه "یاد میگیرم" یا مثلن "نفس میکشم" یا "زندگی میکنم"!

خوب اول که مرسی که اومدی نظر دادی ، ولی قافیه مصراع اول اگر عوض بشه همش رو باید عوض کرد !!!! :-" :-" :-? :-? و اینکه نه اصلاااااا معلموم نبود منظورت ساحره است :-" :-" :-" (:| ^#^

و دیگه هم اینکه فکر نمیکنم طولانی بودن شعر دلیل بر بد بودنش باشه ؟!! هست ؟؟!!! :-/
 
  • شروع کننده موضوع
  • #16

N¡na

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
3,352
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
گذاشتم كنار
دانشگاه
هنرهاي زيبا دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
طراحي صنعتي
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

به نقل از ساحـــره :
خوب بود.تا نصفه هاش خیلی خوب بود.

دیدی بعضی شعرای کلاسیکو که فقط توصیف و آدمو خسته میکنه؟اینجوری شده آخراش.
اون جمله ای که وسط تکرار کردی بده تکرارش.تاثیری نداره رو آدم.
ندیدی نشنیدی.پیشنهاد شخصیه ولی نه دیدی نه شنیدی قشنگ تره ها 8-> :-"
بیا چیزی بگو کاری بکن
بعدش چرا هیچی نگفتی.نامفهوم نا معلوم :D
اصن کلا بعد بیا و شاد کن دنیای امروزم دوم خراب شده.

خ بهتر از قبلیا بودا ;;)

مرسی که میای نظر میدی ، خیلی لطف میکنی >:D< >:D< (;
بعد اینکه اون قسمت ندیدی ، نشنیدی ، در واقع نه دیدی ، نه شنیدی بوده اشتباه تایپی بود یه جای دیگه هم اشتباه شد منتها شیراز و این حرفا و منم که حوصلم نشد درستش کنم :D!! :-" :-" ^#^ (:|
و خوب ببین وقتی میگی بیا یه کاری کن یه چیزی بگو یعنی هرکاری بکنی هرچی بگی بهتر از این بیخبریه معمولا !! ;)) ;))
و نمیدونم چرا خسته کنندس !! :-?? :-??
همین دیگه مرسی >:D< >:D<
 

stevendeljoo

داماد مسعودی
ارسال‌ها
1,351
امتیاز
2,642
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1391
مدال المپیاد
ندارم
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

علاوه بر حرفای دوستان من یه نکته رو که هی میگم دوباره هم میگم:

شما نمیتونی وزن عروضی رو هر وقت خواستی رعایت کنی هر وقت خواستی نکنی هر وقتم خواستی عوض کنی

مثلا تو این شعر:

من طواف زندگی را امروز

باز برای صدمین بار به جا آوردم

تازه در بار صدم فهمیدم

در پی همدمی بی جور و جفا میگردم

لیک هر دستی که پیش آمد فقط

پاکی آرامشم ، آلوده کرد

من دگر همدم نمیخواهم که او

اشک تنهایی به من آموزه کرد

دو سه بار وزن عوض میکنی یا مشکل وزنی داره شعرت
یه نگرش غلط میگه که اگه شعر کلاسیک نگفتی وزن کشکه در حالی که به زعم اغلب بزرگان شعر از سه ضلع تشکیل میشه

احساس،خیال،موسیقی(بعضیام میگن اندیشه هم هست)

شما میتونی از موسیقی کم بذاری ولی باید تخیل رو خیلی قوی کنی تا جور اونو بکشه
تو این شعر نه اون قدر تخیل داریم نه احساس و نه موسیقی به درستی رعایت شده (موسیقی یه کمی با وزن فرق داره دیگه ...)
من نمیگم بیا رکنای مصرعاتو پیدا کن و تقطیع و اینا ولی میگم باید با تقریب خوبی وزن رعایت شه یا اینکه اصلا در قید وزن نری ولی خیال انگیزی تو خیلی زیاد کنی

در کل ورودتو به جمع شعرای سایت تبریک میگم
موفق باشی
 

علـــ فــ

کاربر جدید
ارسال‌ها
3
امتیاز
1
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

شعراتون برای شروع بد نیستن اما موضوع خاص یا خلاقانه یا پر مفهومی ندارن فقط از همین مدل شعر های باب روزند یعنی در واقع هیچ چیز جدید و مفهوم بالایی ندارن ... :)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #19

N¡na

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
3,352
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
گذاشتم كنار
دانشگاه
هنرهاي زيبا دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
طراحي صنعتي
پاسخ : خط خطی های نیکتا ...

خوب همین که تا حالا تایپیک حذف نشده خدا رو 1000 بار شکر :-"
درگیر درس و مشق و اینور و اونور و عشق و کوفت و زهر مار و ... اینا خلاصه وقت نشد ... #S-: :-<
به هر حال از این متن کوتاه ها میذارم یه چند تا ، تا برسیم به شعر ... اگه فازش بیاد البته ... :-< :-< :-<


بس کن دیگر ...
تمامش کن ...
تا کی من بسازم و تو ویران کنی ... ؟؟؟
بس کن دیگر ... آزادش کن ...
بس است ... نارفیق بس است ... آزادش کن آنچه را که به آن " قلب " میگفتم ... :-<


***


باز باران با ترانه کوچه را پر میکند ...
باز هم این دل من این پا و آن پا میکند ...
این حوالی زندگی دیگر نمیچرخد ولی
ذهن من با بودنت آینده سازی میکند ... :-?? :-<
 
بالا