شب های مهتابی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع .:mahtab:.
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

.:mahtab:.

کاربر فعال
ارسال‌ها
20
امتیاز
231
نام مرکز سمپاد
farzabegan
شهر
یه جایی زیر آسمون خدا.چه فرقی داره ؟
سلام..چند وقتیه به شعر علاقه مند شدم...خودم هم شعر میگم....خوشحال میشم شما شعرام رو بخونید...
;D
 
پاسخ : شب های مهتابی

در وصف تو ام جانا, مانده ام به حیرانی
چون تربت صحرایم در بی سر و سامانی

من آتشم و سردم تو هوری و تو گرمی
من داده دلم اما تو محو و پریشانی

ای زمزمه ی امواج در سلسله ی دریا
من غرق تو ام اما صد حیف که پنهانی

زین اشک دو چشمانم معنی نتوانی یافت
عمریست که می بارد اما تو نمی دانی

از آتش سودایت دارم من و دارد دل "
"داغی که نمی بینی, دردی که نمی خوانی

ای چشمه ی مهتابت سوی رخ چون ماهت
جانا نظری هم کن زین دو چشم بارانی
 
پاسخ : شب های مهتابی

خیلی قشنگ بود...


فقط مصرع اخرش "چشمان بارانی"وزنشو خراب نکرده؟
مثلن اگه بود

جانا نظری هم کن زین دوچَشم بارانی..
 
پاسخ : شب های مهتابی

به نقل از میعاد :
خیلی قشنگ بود...


فقط مصرع اخرش "چشمان بارانی"وزنشو خراب نکرده؟
مثلن اگه بود

جانا نظری هم کن زین دوچَشم بارانی..
چرا خودم هم همین احساس رو داشتم...

ویرایش شد..خوب بید ؟؟
 
پاسخ : شب های مهتابی

بله بله خوب بید
 
پاسخ : شب های مهتابی

بخواب ای دل بخواب آرام ...
بخواب ای سنگ سرد رام...

بخواب ای چشم ، بدون اشک
بدون عشق بی فرجام ...


خیلی کمه ... میدونم ...
 
Back
بالا