ss201 - 4957

  • شروع کننده موضوع
  • #1

raha1994

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
250
امتیاز
783
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشكي
سلام!
اینجا فقط لیست کتاباییو میذارم که از این به بعد میخونم و نقدشون میکنم!واس همین از نقطه صفر شروع میشه!

رمان ها:
کوری|ژوزه ساراماگو
دخمه|ژوزه ساراماگو
عقاید یک دلقک|هاینریش بل
مادام کاملیا|الکساندر دوما
طاعون|آلبر کامو
مجموعه داستان:
مسخ|فرانتس کافکا

پ.ن:من مثل خ از بچه ها خواننده حرفه ای نیستم البته کتاب زیاد خوندم اما صرفا واسه سرگرمی و خیلیاشونم به شدت سخیف بودن!
و مطالبیم که به عنوان نقد مینویسم مسلما غیر حرفه ایه اما به مرور پیشرفت خواهم کرد...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

raha1994

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
250
امتیاز
783
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشكي
کوری/ژوزه ساراماگو

کوری/نویسنده: ژوزه ساراماگو/مترجم: مهدی غبراءی/نشر مرکز

امتیاز:9/10

داستان از این قراره که یه مرد وقتی تو ماشینش پشت چراغ قرمزه ناگهان کور میشه!اما بجای سیاهی همه جا سفیده براش!یه کوری سفید...و بعد هرکس که به این مرد نزدیک بشه کور میشه زنش,چشم پزشکی که میره پیشش, همه بیمارایی که تو مطب چشم پزشکن و...بعد دولت برای جلوگیری از گسترش بیماری اونارو قرنطینه میکنه و اونا تو اون جایی که هستن درواقع یه جامعه واس خودشون میسازن...

نقد کتاب:این ترجمه ای ک من خوندم اولش یه مقدمه داشت که خ به فهم کتاب کمک کرد.
کتاب پر استعارس و من خیلیاشو نفهمیدم:D اما بعضیاشم مشخصه!
مشکلی که داشت و یکم اعصاب خورد کنش میکرد این بود که از علائم فقط از نقطه و ویرگول استفاده کرده بود.
مورد بعدی اینکه تو این کتاب اصلا اسمی نمیبینید و افراد اینجوری شناخته میشن: مردی که اول کور شد,دختر عینکی, چشم پزشک و...که البته اصلا ادمو اذیت نمیکنه و حت باعث راحت تر شدن فهمش هست.
دو سه فصل اول زیاد کشش نداره اما اگه دووم بیارین از فصلای بعد واقعا جذبش میشین.
در کل کتاب خ خوبیه و شدیدا توصیه میشه!
 
  • لایک
امتیازات: Zr74
  • شروع کننده موضوع
  • #3

raha1994

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
250
امتیاز
783
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشكي
دخمه| ژوزه ساراماگو

دخمه| ژوزه ساراماگو| کیومرث پارسای| نشر روزگار

امتیاز: 8از 10

خلاصه کتاب: داستان درباره کوزه گری به نام سیپریانو آلگوره که با دختر و دامادش زندگی میکنه و تو سن 64سالگی
شغلشو از دست میده چون دیگه کسی ظرفای سفالی رو نمی خواد و ظرفای پلاستیکی رو ترجیح میدن و بعد خانواده به خاطر شغل داماد به مجتمع مرکزی که درواقع نماد زندگی مدرنه مهاجرت میکنند.

نقد کتاب: این کتاب هم مثل کوری نثر خ روونی داره و این ترجمه هم ترجمه خوبیه داستان هم از همون اول کشش کافی رو داره.تعداد شخصیت ها هم خ کمه و کلا 4نفرن با یک سگ!کلا فکر کنم سگ از نظر ساراماگو موجود مهمیه!
مورد دیگه اینه که توصیف های کتاب خ عالیه و کاملا میتونی تو ذهن تجسم کنی صحنه هارو.
رفتار شخصیت ها و حتی سگ کاملا بررسی شده خ دقیق! در کل آدم خسته نمیشه از خوندنش.

چند جمله از کتاب:
فرهنگ های لغت،هر کلمه را بدون توجه به مناسبت و موقعیت آن،توصیف میکنند.در حالی که یک کلمه یا لغت،در وضعیت پیرامونی خود،معنی پیدا میکند.
وای بر کسانی که از ترس نگرانی های احتمالی آینده،در کنار راه بنشینند و برای گذشته ای گریه کنند که هرگز بهتر از حال حاضر نبوده است.
حتی بهترین خبرها هم برای همه مردم خوشایند نیست.
برای خوب نظر دادن،لازم است که فقط زن باشی.
بعضی مواقع اشک هایی که می ریزیم،کافی نیستند و باید از آنها خواهش کنیم تا بیشتر بریزند و به ریزش ادامه دهند.

در کل کتاب خوبیه و نه عالی! به خوبیه کوری نبود!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

raha1994

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
250
امتیاز
783
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشكي
عقاید یک دلقک | هاینریش بل

عقاید یک دلقک|هاینریش بل|مترجم: شریف لنکرانی|انتشارات جامی

امتیاز:7 از 10

خلاصه کتاب

هانس شنیر،پسر یک خانواده ثروتمند،که دلقک است،راوی داستان است.ماری،کسی که هانس او را دوست دارد،او را ترک کرده و این باعث افت شغلی هانس می شود.در طول داستان ،عقاید هانس را در مسائل دینی و...و فلاش بک هایی به گذشته هانس می خوانیم.

نقد کتاب

روایت کتاب اول شخصه و من خودم این طور روایت رو به دانای کل ترجیح میدم؛به نظرم اینطوری ارتباط برقرار کردن و همزادپنداری راحت تر میشه.
نویسنده شخصیت ها رو خیلی خوب تحلیل کرده،یعنی هم راوی و هم بقیه شخصیت ها خوب شناسونده می شوند و تنها مشکلش از نظر من اینه که تعداد شخصیت ها زیاده و اسم ها هم آلمانی و سخت!طوری که برای بعضی اسم ها مجبور میشدم برگردم و تو صفحه های قبل پیداش کنم ببینم کی بود!!
کتاب نمادی نیست به نظرم؛یک زندگی واقعی گونه روایت میشه و نویسنده نظرش رو درمورد همه چیز خیلی رک میگه مخصوصا درموارد دینی!چون هانس بارها خودش رو بی دین معرفی میکنه و انتقاد های تندی به کلیسای کاتولیک داره.
این ترجمه ای که من خوندم واقعا بد بود!بعضی جاها اینطور به نظر میرسه که چیزی که مترجم نوشته اصلا ویرایش نشده! ترجمه روون هم نبود و یه جاهایی به نظر میرسید ترجمه تحت اللفظیه!
اما خود کتاب یک دسته،یعنی جوری نیست که اولش رو به زور بخونی و وسطش خیلی هیجان زده بشی! از همون اول خواننده رو جذب میکنه و پایان داستان هم طوری نیست که همه چی به خوبی و خوشی تموم بشه و برداشت من از پایانش اینه که هانس به همه چیز پشت پا میزنه!

چند جمله از کتاب

من خوشبختی را لحظه ای میدانم،و چیزی را که بتواند بیش از یک یا دو یا حداکثر سه ثانیه دوام بیاورد،خوشبختی نمیدانم.
از ﺗﻤﺎس ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ ﻫﺮاس داﺷﺘﻢ , ﭼﻮن ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮدم ﮐﻪ ﻣﺮدم ﻏﺮﯾﺒﻪ اﺣﺘﻤﺎ
ﻣﻨﻈﻮر ﻣﺮا ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯿﻔﻬﻤﻨﺪ .
انسان نباید کاری به کار لحظات داشته باشد،هرگز نباید آنها را تکرار کرد.

نظر کلی

کتب خیلی خوب و دوست داشتنیه و 3امتیاز کم شده هم صرفا به خاطر ترجمه بده.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

raha1994

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
250
امتیاز
783
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشكي
ﻣﺎدام ﮐﺎﻣﻠﯿﺎ | اﻟﮑﺴﺎﻧﺪر دوﻣﺎ

مادام کاملیا | الکساندر دوما | مترجم: احمد شهیدی | نشر سمیر

امتیاز: 4از 10

خلاصه کتاب

داستان مربوط به قرن 19ه با مهمانی های باشکوه و لباس های سنگین و نمایش ها و... داستان درمورد یک جوان نه چندان ثروتمنده که عاشق یک زن بدکار میشه و موفق میشه قلب اون زن رو هم به سمت خودش بکشه و میتونه روی مارگریت یا همون مادام کاملیا تاثیر مثبت بذاره و باعث پرهیزکاریش میشه و اینطور که نویسنده اوایل کتاب میگه داستان واقعیه.
بعد از این داستان هم یک داستان نسبتا کوتاه در کتاب هست به نام ملکه پراگزاد،که در مورد ملکه ای هست که دونفر از اطرافیان پادشاه بهش تهمت خیانت میزنند....

نقد کتاب

من وقتی راهنمایی بودم "کنت مونت کریستو" رو از الکساندر دوما خوندم و واقعا خوشم اومد؛ به امید داستانی در همون حد این کتاب رو انتخاب کردم اما متاسفانه سطح کتاب نسبت به کنت مونت کریستو خیلی پایینه و خواننده رو جذب نمیکنه. تنها پیامی هم که میشه از کتاب دریافت کرد اینه که افراد میتونن تغییر کنن!
نویسنده از اول کتاب بارها میگه این داستان واقعیه،طوری که خواننده انتظار یک داستان عجیب رو داره اما از وسطای کتاب میشه پایانش رو حدس زد!
شخصیت پردازی هم ضعیفه یعنی اصلا شخصیت ها بررسی نشدند و ما فقط میدونیم مارگریت بدکاره،آرمان یک پسر خوب عاشقه، میشه گفت افراد کتاب بیشتر تیپ هستن.
نماد هم که نداره،یک داستان عاشقانه ساده ست که همه چیز خیلی مستقیم بیان شده.
این ترجمه،ترجمه خوبیه و تقریبا روونه اما چند جا غلط املایی داره!!

نظر کلی

به نظرم کتابی نیست که نیاز باشه خونده بشه و بیشتر برای دخترای تو سن راهنمایی میتونه جذاب باشه!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

raha1994

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
250
امتیاز
783
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشكي
مسخ | فرانتس کافکا

مسخ| فرانتس کافکا| ترجمه: صادق هدایت| انتشارات مجید

امتیاز:7 از 10

خلاصه کتاب

کتاب شامل 5 داستانه که بلندترینش" مسخ" ه.
مسخ داستان یک پسر به نام "گره گوار"ه که مخارج خانواده به عهده اونه و یک روز که از خواب بیدار میشه میفهمه که تبدیل به یک حشره شده؛و داستان توصیف رفتار خانواده با گره گواره؛اینکه چون گره گوار دیگه نفعی براشون نداره فراموش میشه.

نقد کتاب

تو فضای همه داستان ها مرگ به شکل های مختلف موج میزنه و عکس العمل شخصیت ها به این "مرگ" خیلی جالبه؛مثلا وقتی گره گوار میفهمه که تبدیل به حشره شده خیلی عادی و بدون اضطراب با قضیه برخورد میکنه!
بعضی جمله ها هم تو کتاب وجود داره که با یک بار خوندن واقعا نمیشه منظورش رو فهمید، که این پیچیدگی بعضی جاها مربوط به نویسنده و بعضی جاها به خاطر ترجمه ست.
ترجمه صادق هدایت خوبه اما همونطور که گفتم بعضی جاها نامفهومه. مسخ و داستان بعدیش رو هدایت تو مقدمه خودش و داستان های بعدی رو بعد هر داستان تفسیر کرده که خیلی کمک میکنه به فهم کتاب. البته من تو بعضی قسمت ها اصلا فکرشم نمیکردم که نویسنده از این جمله منظوری داشته باشه و تفسیر به نظرم زیاده روی میومد.

چند جمله از کتاب

-گفت:"در اینجا هرج و مرج غریبی حکم فرماست.ما منتظر کسی هستیم که بیاید و نظم را برقرار کند.آیا تو همان کس نیستی?" گفتم: "نه،نه." گفت: " چه بهتر!"

نظر کلی

در کل کتاب خوبیه ولی فکر می‌کنم برای درک کامل باید بیشتر از یک بار خونده بشه.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

raha1994

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
250
امتیاز
783
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشكي
طاعون | البر کامو

طاعون|آلبر کامو|ترجمه:رضا سیدحسینی|انتشارات نیلوفر

امتیاز : 7 از 10

خلاصه کتاب


کتاب درباره یه شهر خوشبخت و ارومه که گرفتار طاعون میشه،و کتاب سیر بیماری رو و حالات روحی مختلف افراد شهر و اجتماع رو توضیح میده، اینکه تو هر مرحله چه حسی رو تجربه میکنن و چه کارهایی انجام میدن

نظرم درباره کتاب

یجورایی میشه این شهر رو به کل زمین تعمیم بدیم، و طاعون چالش هایی که هرکدوممون دچارش میشیم. کتاب داستان محض نیست، کامو بین گفتن داستانش نظراتش درباره انسان،خدا و... رو میگه،شخصیت ها خیلی خوب شناسونده میشن و شخصیت هاییکه ازشون صحبت میشه 5نفرن! درنتیجه یادآوری اسما سخت نیست ،و هرکدوم یه تیپن نه یه شخصیت صرف. یه چیزی هم که به نظرم اومد موقع خوندن شباهت ایده کتاب با "کوری" بود.

چند جمله از کتاب

*بی شک جنگ بسیار ابلهانه است، اما این نکته مانع ادامه یافتن آن نمی شود.

*حال که نظام عالم به دست مرگ نهاد شده است، شاید به نفع خداوند است که مردم به او معتقد نباشند و بدون چشم گرداندن به آسمانی که او در آن خاموش نشسته است ، به همه نیروهاشان با مرگ مبارزه کنند.

*من نمی دانم به طور عام شرافت یعنی چه. اما در موقعیت من عبارت از این است که کارم را انجام دهم.

*در حقیقت هیچ چیزی در روی زمین مهم تر از عذاب یک کودک و وحشتی که این عذاب با خود دارد و دلایلی که باید برای آن پیدا کرد نیست.
 
  • لایک
امتیازات: N.H.F
بالا