- شروع کننده موضوع
- #1
kimia moghadam
کاربر نیمهحرفهای
- ارسالها
- 255
- امتیاز
- 2,622
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان١
- شهر
- مشهد
- رشته دانشگاه
- داروسازی
سوالیه که ذهن خیلی هارو میتونه مشغول کنه. بعد از مشخص شدن یک تعریف میشه به دومین سوال هم جواب داد.
این جهان چیست؟
"هیولایی است از انرژی، بی آغاز و بی انجام؛ کمیتی سخت و آهنین از نیرو که نه بزرگتر می شود نه کوچکتر، که خود را به مصرف نمی رساند، بلکه تنها تبدیل می شود؛ همچون یک کلّ با اندازه ی تغییر ناپذیر، خانواری بی دخل و خرج، و نیز بی افزایش و بی درآمد، محصور در "هیچ"، همچون یک مرز، نه چیزی تیره و برهوت، نه چیزی که تا بی نهایت گسترش یافته است، بلکه چیزی که به عنوان نیرویی معیّن در فضایی قرار گرفته است، نه فضایی که اینجا و آنجا "تهی" است، بلکه یکسره به مثابه نیرو، به مثابه بازی ِ نیروها و امواج نیرو؛ در عین حال یکی و بسیار،فزون یابنده در یک جا و در همان حال کاستی گیرنده در جایی دیگر. دریایی از نیروها که بر یکدیگر می غلتند، به سوی یکدیگر هجوم می برند، در تغییری ابدی، با سال های هولناک رجعت، و جزر و مد اَشکال اش، از ساده ترین آنها به سوی پیچیده ترین شان، از بی حرکت ترین، سخت ترین، و سردترین صُوَر به سوی پرحرارت ترین، یاغی ترین و با خود متناقض ترین آنها، و دوباره بازگشت به خانه به سادگی، از میان این وفور، بازگشت به لذت هماهنگی از میان ِ بازی ِ تضاد ها، و هنوز هم تصدیق کننده ی خود در این همشکلی ِ روزها و سال هایش. تقدیس کننده ی خود همچون چیزی که باید جاودانه رجعت کند، همچون صیرورتی که سیری، بیزاری، و خستگی نمی شناسد."
جهان ِ خود-آفرین و جاودانه خود-برانداز. جهانی که نیچه اسمشو میذاره جهان ِ دیونیزی. و در ادامه میگه که –این جهان، جهان ِ خواستِ قدرت است-و نه چیزی بیش! و خودِ شما نیز این خواستِ قدرت اید و نه چیزی بیش!
اما شما چه تعریفی از این جهان دارین؟ چقدر به تعریف نیچه نزدیکِ و یا با کدوم قسمتای تعریفی که نیچه گفته بود مخالفین؟
این جهان چیست؟
"هیولایی است از انرژی، بی آغاز و بی انجام؛ کمیتی سخت و آهنین از نیرو که نه بزرگتر می شود نه کوچکتر، که خود را به مصرف نمی رساند، بلکه تنها تبدیل می شود؛ همچون یک کلّ با اندازه ی تغییر ناپذیر، خانواری بی دخل و خرج، و نیز بی افزایش و بی درآمد، محصور در "هیچ"، همچون یک مرز، نه چیزی تیره و برهوت، نه چیزی که تا بی نهایت گسترش یافته است، بلکه چیزی که به عنوان نیرویی معیّن در فضایی قرار گرفته است، نه فضایی که اینجا و آنجا "تهی" است، بلکه یکسره به مثابه نیرو، به مثابه بازی ِ نیروها و امواج نیرو؛ در عین حال یکی و بسیار،فزون یابنده در یک جا و در همان حال کاستی گیرنده در جایی دیگر. دریایی از نیروها که بر یکدیگر می غلتند، به سوی یکدیگر هجوم می برند، در تغییری ابدی، با سال های هولناک رجعت، و جزر و مد اَشکال اش، از ساده ترین آنها به سوی پیچیده ترین شان، از بی حرکت ترین، سخت ترین، و سردترین صُوَر به سوی پرحرارت ترین، یاغی ترین و با خود متناقض ترین آنها، و دوباره بازگشت به خانه به سادگی، از میان این وفور، بازگشت به لذت هماهنگی از میان ِ بازی ِ تضاد ها، و هنوز هم تصدیق کننده ی خود در این همشکلی ِ روزها و سال هایش. تقدیس کننده ی خود همچون چیزی که باید جاودانه رجعت کند، همچون صیرورتی که سیری، بیزاری، و خستگی نمی شناسد."
جهان ِ خود-آفرین و جاودانه خود-برانداز. جهانی که نیچه اسمشو میذاره جهان ِ دیونیزی. و در ادامه میگه که –این جهان، جهان ِ خواستِ قدرت است-و نه چیزی بیش! و خودِ شما نیز این خواستِ قدرت اید و نه چیزی بیش!
اما شما چه تعریفی از این جهان دارین؟ چقدر به تعریف نیچه نزدیکِ و یا با کدوم قسمتای تعریفی که نیچه گفته بود مخالفین؟