پاسخ : صندلی داغ Faded Elise (طلای المپیاد شیمی)
به نقل از ALONE IN THE LIGHT :
خب من دوباره برگشتم میدونم سرعتم خیلی بالاست دیدم هیچکس پست نذاشته حیفم اومد این صفحه اینقدر زود بره زیر خروارها خاک
برای سال اولی ها شیمی فکر میکنی تا اخر سال چه چیزی رو بخونن.؟(مثلا باید مورتیمر رو تا اسفند تموم کنن

)
سال اول خودت چه چیزارو خوندی؟
سال اول مرحله یک قبول شدی یانه ؟؟
اولاش ببرات سخت بود یا نه ؟
اگه هیچ وقت دوره قبول نمیشدی چکار میکردی؟(مثلا خودکشی)
جالب ترین مبحث شیمی از نظرت؟
ایا به نظرت این راسته که در المپیاد شیمی از شهرستانها کسی نمیتونه طلا بیاره یا اگر کسی بیاره تعدادی بس اندک هستندو احتمالش یک در میلیون هست و از اینا(تو تهرانی حساب میشی!! :P)
فکر میکنی دوسال دیگه همین موقع یک دونه مدال طلای جهانی در کلکسیون افتخاراتت داری؟؟
مرحله دو واقعا وحشتناکه ؟؟؟(خودت استرس داشتی؟)
بزرگترین مشوقت ؟؟
در مدرسه چقدر شاخ بودی ؟1-اپسیلونی بیش نبود2- چه میدونم 3-به تو ربطی نداره 4-غول بودم شاخ نبودم 5-دابل شاخ بودم
یکی از بهترین یا مزخرف ترین خاطره هات رو از دوره تعریف کن.(اینقدر خرخون نباش حالا پنج دقیقه به جای شیمی خوندن به خودت استراحت بده یک خاطره بنویس ما هم مستفیض بشیم

:-[ )
نظرت چیه دوباره بیام ؟1- نیا تورو خدا 2-تشریف بیار حتما D:
3-چه مدونم 4- باو خیلی بیکاری 5- به نظرم مهمترین رکن در المپیاد شیمی خود شیمی هست
تا آخر سال اول مطالت مرحله دو رو برسن کامل بخونن)نه اینکه مسلط بشن

) خیلی هم خوبه
من سال اول موتریمر جلد 1و 2 تا فصل 24 چگونه مسائل تا فصل 11-12 کتاب های کار فاطمی و بهمن بازرگان 2 و 3 رو خوندم
من سال اول مرحله یک ثبت نام نکردم
اولش سخت بود،هر چی می خوندم نمی فهمیدمف2-3 دور خوندم تا تازه برام جا افتاد،بعد 3 ماه تازه افتادم رو غلطتک

نمی دونم چی کار می کردم

اما اگه طلا نمی شدم نمی خواستم المپ بخونم،حوصله ی مطالب تکراری رو ندارم
شیمی آلی فلزی-بیوشیمی معدنی-فتوشیمی-کوانتوم
من تهرانی حساب نمی شم(از نظر المپیاد قبل از اینکه بیام تهران طلا شدم و از نظر شخصی هر کی منو میشناسه می دونه چقدر همدان برام مهم هست).شهرستانی ها بخاطر راحت طلبی و ترسشون طلا نمی شن و نه بیشتر،سماجت می خواد و پیگیری همین
اول تیم بشم! بعد فکر اینا رو بکنم

من از مرحله یک می ترسیدم،دیگه سر هیچ امتحانی استرس خاصی نداشتم
بزرگترینش رو نمی دونم واقعا
من تو مدرسه تو زمینه ای کی می خواستم شاخ باشم،تلاشم این بود که شاخ باشم.مواردی هم که نمی خواستم که اپسلونی نبودم

خاطره....یکی از المپیادی های دیگه عکس خودشو با یکی از بچه های تیم جهانی گذاشته بود توی شبکه های اجتماعی(

) گفته بود: من می خونم که طلا کشوری بشم و اون می خونه تا طلا جهانی بشه،جفتشون برنز شدن

حق انتخاب با شماست،به هر حال ملزم به پاسخگویی هستم
به نقل از богиня :
سلام!
تبریکُ اینا رُ که قبلا گفتم . اما باز هم خیلی خیلی زیاد تبریک میگم .
شیمی رُ با یک کلمه وصف کنید .
کلا به نظرتون چرا آدما ناامید میشن؟! : )
در مورد هر کدوم احساستونُ بگید :
اگه طلا1 جهانی میشدید:
اگه برنز آخر میشدید:
اگه نقره داغ میشدید :
نظرتون چیه که چون کنکور نمیدید ناقصیدُ کامل هم نمیشید؟
نظرتون راجع به غذای باشگاه؟!

راجع به بستنی فروشیِ سر کوچه ی باشگاه؟
تو کلاس زیاد از معلم سوال میپرسید؟!
نظرتون چیه که جوّ تهرانی ها تو المپیاد خیلی بده .
تو خوابگاه میشه درس خوند؟!
کدوم معلمُ از همه بیشتر دوست داشتید؟!
درسای دوره چیزی به معلوماتتون اضافه کرد؟!
اگه میگفتن به جای طلای جهانی بیاید رتبه ی 6 کنکور بشید کدومُ قبول میکردید؟! ( 5 تای دیگرُ قول دادم

)
کدوم امتحان دوره رُ بیشتر از همه استرس داشتید؟!
تو جهانی جوابُ خودتون نوشتید یا دادید براتون پاک نویس کردن؟!
تو جهانی به کیا و چیا فکر میکردید که آرامش بگیرید؟!
تو کل این پُروسه والاترین هدفتون چی بود؟!
از تیم های دیگه تو جهانیم بگید بی زحمت.

( مثلا چینی ها .

)
شب قبل از امتحان جهانی به چی فکر میکردید؟!
خدا رُ هم قبول دارید؟!

اگه آره احساس میکنید چقدر کمکتون کرد؟
در ضمن شاید واسه همه رشته ها آب قطع باشه اما پزشکی همیشه استثناس تو این موارد.
خیــــــــــــــــــلی زیاد براتون آرزوی موفقیت های بیشتر میکنم.
سلام!خیلی ممنون بابت تبریک
سوال سخت سخت نپرسین دیگه

شیمی یعنی شیمی

آدما وقتی به راه نگاه می کنن ناامید می شن بیشتر
اگه طلا یم می شدم خوشحال می شدم،در دو حالت دیگه ناراحت

چه کنکور بدم یا ندم ناقصم،ربطی به کنکور نداره
غذای باشگاه پارسال بهتر بود

سر کوچه ی باشگاه دکه ی روزنامه فروشی و سوپری و پیتزافروشی و پاساژ و ایستگاه اتوبوس هست،بستنی فروشی نه

قبلا از بس می پرسیدم هم معلم و هم همکلاسی ها خسته می سدن

اما لان نه،نمی پرسم
در مورد جو کلاس تهرانی ها:من از کجا بدونم

هیچ جا مثل خوابگاه نمیشه خوب درس خوند!
نمی دونم

طبیعتا اضافه کرده!
معلومه قبول نمی کردم!
من فقط مرحله یک استرس داشتم

خودمون نوشتیم طبیعتا

آرامش داشتم،نیاز نبود بگیرم
هیربد هستم از همدان،هدف والا مال جومونگ بود از کره

سفرنامه ی مارکوپولا که قرار نیست تو یه پست نوشته بشه

یادم نمیاد

آره قبول دارم(بهتره از دیگران در مورد اعتقادات مذهبیشون نپرسین چون موضوع شخصی هست

،قد ایمانم به من کمک کرد
آمار پزشکای مسافرکش رو برین بگردین تو اینترنت

خیلی ممنون و انشا الله که موفق باشین!
به نقل از pari.khanoom :
سلام
تبریک
شما گفتین سال دوم ترم دوم 11-10 ساعت درس میخوندید. این واسه هر روزه؟ اگه واسه هر روزه دقیقا چطوری؟
سال اول چه قدر میخوندید روزی؟
تابستون اول به دوم چی؟
مرسی
سلام
تشکر
آره،البته بگم دیگه کلاس مدرسه نبود!تقریبا از 11 صبح تا 3 شب مشغول بودم با 2-3 ساعت استراحت،صبح میرفتم مدرسه تو کتبخونه چرت می زدم تا 11-12

سال اول فکر کنم روزی 6 ساعت بود(درس مدرسه و المپیاد رو ی هم)
تابستون اول به دوم به طرز عجیبی زیاد می خوندم

خواهش می شه
به نقل از Mir :
سلام
خیر سرت صندلی داغته یه سری بزن!
نظرت چیه سرمو مث گاو بندازم پایین نرم مدرسه؟
شما جایی داشتین مدرستون بچه ها برن بخونن؟
اولیات موافق المپیاد خوندن بودن؟نمیگفتن برو سر کلاس؟
آیا مهارت خاصی داری یا ورزشی انجام میدی؟(به درس خوندن تنها میگن رشد کاریکاتوری!!)
چه راه حلی به ذهنت میرسه که المپیاد عادلانه تر بشه و گزینشش درست تر؟مثلن همه طلاها مث امسال از یه شهر و حتی خیلیاشون از یه مدرسه نباشن؟
در طی خوندن سختی میکشیدی یا نه همه رو با علاقه دنبال میکردی؟
سلام
عذر می خوام خب

تا بتونم حواب می دم
اصلا کار خوبی نیست

کتابخونه

آره بودن،نیاز نبود بگم،از کلاسا فرار نمی کردم

مهارت خاص نه،اما تک بعدی نیستم(با رشد کاریکاتوری طبیعتا مخالفم)
اینکه المپیاد از حالت کاسبی و کنکور جدا بشه(مثلا المپیادی های شیمی فقط تسهیلاتشون برای رشته های مرتبط با شیمی باشه و امثال این)
بیشتر علاقه بود،البته نزدیک مرحله دو از حل تمرین های تکراری و اعصاب خراب کن واقعا اذیت شدم