گویش(شاید هم لهجه)تهرانی

  • شروع کننده موضوع
  • #1

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,106
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
کسی اینجا هست واقعا تهرانی باشه؟یا بلد باشه تهرانی قدیمی حرف زدن؟قدیمی منظورم کتابی حرف زدن نیستا.مثلا اینطوری که ارسلان(مجید صالحی)توی باغ سرهنگ حرف میزنه اونو میگم.به اون چی میگن؟کسی بلده؟مثلا اون کلماته قدیمی که استفاده میکنه.ازونا بلدین؟خیلی من علاقه دارم.بیایید بگید.اولیشو بگم خودم.از باغ سرهنگ یاد گرفتم :-" .
قاقاله :)) :لاغر مردنی
 

sadra_s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
86
امتیاز
314
نام مرکز سمپاد
بهشتی
شهر
لاهیجان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : گویش(شاید هم لحجه)تهرانی

شرمنده بلد نیستم
 

جوجه سمپادی

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
463
امتیاز
1,572
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
دندان پزشکی
پاسخ : گویش(شاید هم لحجه)تهرانی

منظورتون بایدچاله میدونی باشه :D
من یکم پارسال یادگرفتم :-"
طير : يعني خيلي يعني خيلي زياد يعني اونقدر که نشه فکرش را کرد

گرخيد : گرخيدن يعني ترسيدن يعني کپ کردن يعني کم آوردن يعني قافيه رو باختن


سگ برگر : احتمالا غذايي است که خورده شده و باعث شده دهان طرف بوي يک کاميون پياز بدهد و همراه با بو هاي ديگر

شاسي: اشاره به قد دارد بطور مثال شاسی بلند معادل قد بلند میباشد (!!!!!!!)

شيمبل:معمولا به جاسازي کردن يا مخفي کردن ميگن

گون: به آدمي ميگن که هر چي بهش ميگي نميفهمه و در کا آي کيو ش پايينه ( همون نفله خودمون )


تهران51: آدم دولتي کارمند

ملي شد: همه فهميدن

ميرزا مقوا: کنايه از آدم لاغر و لق لقو

اوپديس کردن: صداي ضبط را تا آ خر بلند کردن

چوخلصيم: يعني خيلي مخلصيم

بي سيمچي رو زدن: وقتي با موبايل ي هويي قطع ميشه گفته ميشه

نبشي دادن: سوتي دادن گاف دادن

ژوليت: مامور کلانتري

خسته: يه صفت به معني حرفه اي و کار کشته

چلاسيدن: ترکيب ماسيدن و چسبيدن و پلاسيدن کنايه از آدمي که دپ شده

سي جي: به معني آدم خز موتور باز

بدن کار: يعني بدن ساز يعني ارنولد يعني زيبايي کار

اوشکول: غربتي گيج معادل پيه

برو جلو بوق بزن: زياد حرف نزن ( این تو رانندگی زمان یکه پشت فرمون نشستی هم همین معنی رومیده )

چلغوز: عقب مانده گيج

چمنتيم: مخفف چاکرتيم نوکرتيم مخلصتيم

جيک ثانيه: زود سريع

سيابازي: حقه بازي شارلاتان بازي

شاسکول: مسخره خل

قزميت: آدم عقب افتاده این باحاله !!

آلبالو: تقريبا معناي خاصي ندارد و براي ضايع کردن طرف مقابل به کار برده ميشود

آنتي حال زدن:ضد حال زدن حال طرف را در شرايط خاص گرفتن

آواکس: خبرچين

آينه بغل اتوبوس: به گوش هاي پهن و ايستاده و بزرگ گفته ميشود

اجمالتيم:کوچک شده شما هستيم

ارجينال: اصيل منحصر به فرد

اشتب : مخفف اشتباه

افتض: مخفف افتضاح

با اتيکت: با شخصيت

باتري قلمي: لاغر مردني

با دنده سنگين رفتن: عجله نداشتن آرام و با طمانينه راه رفتن

بچه راکفلر: بچه پولدار

بيلبورد: نهايت تابلو شدن

تگري شکوفه:حالت تهوع بالا آوردن

پيچ پليسي: کشيدن ترمز و دور زدن ماشين

تي تيش:به کساني گفته ميشود که خيلي وسواس دارند و در هر کاري خيلي حساس هستند

جيرجيرک: پر حرف

چراغ خامش:مخفيانه

خفن:بي نقص خوب و تحسين برانگيز يا براي هر نوع اغراق به کار ميرود

دور سه فرمان: کسي که خيلي مشکل دارد بسيار قاطي

کره: خيلي باحال

رادار: جاسوس

سه: مايه شرمندگي

شيرين عسل: چاپلوس بادمجان دور قاب چين

سيرابي: توهيني قديمي از دوره برادران آب منگل

بروبکس(يافقط بکس):همان بر و بچ

نک و نال: ناله و زنجموره

قزل قورت: گرسنگي شديد

شله زرد: شل وارفته

قه ثانيه: فورا

کف و خون بالا آورد(قاطي کرد):خيلي تعجب کرد خيلي هيجان زده

آمپر چسبوند: عصباني شد

مگسي شد: عصباني شد

يول :گيج مراجعه کنيد به شاسکول و اسکول

شلخک: همين جوري اله بختکي

خز: آخر جوات بي کلاس بالاي شهري

خز و خيل(خز و پيل): خز و دوستان اجتماعي چند خز ( اینو میدونم معادله همون خس وخاشاکه خودمونه )

زاخار: مزاحم چيز ضعيف و بي کلاس

تريپ مرگ: بسيار بد حال و ايضا بسيار باحال

خط خطي ام: اعصابم خورد است

تابيل: نوعي تابلو ضايع کردن

زابيل: تابلو بودن ضايع

زابلو: تلفيقي از تابيل و زابيل با اشاره به ريشه کلمه

ببينيم با: بگير بنشين سر جايت بي خيال بابا اين طور ها هم نيست

آژير باش: حواست جمع باشد همون گوشی دستت باشه قدیم

کيشميشي: در هم و بر هم قاتي

بزنگ بتلف: تماس بگير تلفن کن

تيليف: شماره تلفن

آويزون: به کسي گفته ميشود که به کسي وابسته است، انگل(!)
 
بالا