خوب، ایرادات خیلیزیادی بهش وارد هست.
یکیش همین بحث تدریس عربی هست که جای بحث مفصّل داره؛ اگه دوستان خواستن بحث میکنیم.
یهمشکل بزرگ دیگهای که داره این هست که اطلاعات خیلی زیادی [نسبت به حتّی دبیرستانهای کشورهایی با بالاترین رتبه علمی] به دانشآموز میده و ممکنه دانشآموز گیج بشه؛ همچنین احتمال اینکه در آینده توی شغلش به دردش نخورده و صرفاً وقتتلفکردن باشه. [مثلاً کسی که پزشک میشه دیگه کاری به ریاضی/فیزیک/هندسهای که توی دبیرستان و راهنمایی خونده نداره.
البته این اطلاعات زیاد میتونه کاربردی باشه، درصورتی که همراه با کار عملی درست [نه بریدن و وصلکردن چندتا چوب با چسب توی کارگاه] باشه؛ مثلاً همانند سوییس برای کسایی که میخوان رشته شیمی/زیست بخونن، بازدید از [در مورد ایران] مؤسسه پژوهشی رویان بزارن؛ الان به همیندلیل هست که ایرانیهایی که توی دانشگاههای معتبر جهان پذیرش میگیرند، ترمهای آخر که مربوط به کارعملی هست خیلی عقبتر از دانشجوهای کشورهای دیگهن؛ چون کارعملی بهدردبخور نداشتهن.
و یکی این بحث نمره هست، به نظرمن اگه «کارنما» باشه خیلی بهتر از «کارنامه» هست، چون موقعی که کارنامه میدن [همراه با برگۀ صحیحشده]، احتمال زیادی وجود داره که دانشآموز نفهمه کجای درس رو بد فهمیده، اگه کارنمای توصیفی باشه خیلی بهتر خواهد بود.
@نسترنّگار: خیلی خوبه سیستمشون؛ فقط کلاً دیگه چیزی مثل سمپاد توی سیستمشون قابلقبول نیست. :د
۱. چرا ما باید انقدر امتحان بدیم؟ امتحانها و تستهای غیرضروری باید حذف بشن. زیاد امتحان دادن به بچهها فشار و استرس بیدلیل وارد میکنه.
۲. معلمها باید جایگاه مهمتری داشته باشند؛ گزینش دبیرها باید با دقت و سختگیری بیشتری انجام بشه. مثلاً میشه حداقلهای معلم شدن رو بالاتر برد یا برای گزینش معلمها آزمون برگزار بشه و بهترینها انتخاب بشن.
۳. ساعت درسی باید کوتاه بشه. یک ساعت و ربع سر کلاس نشستن واقعاً طاقتفرساست و خیلی طبیعیه که بعد از ۴۵ دقیقه بازده بچهها کاهش پیدا کنه.
۴. ۳۰، ۴۰ نفر دانشآموز توی یک کلاس واقعاً زیاده و بازده آموزش رو کم میکنه.
۵. معلم باید آزادی عمل داشته باشه؛ و بتونه برنامههایی که میخواد رو توی کلاس اجرا کنه.
نظام اموزشی ایران ایرادات خیلی زیادی داره. یکی از بزرگترین ایرا.داتش اینه که همه ی مدارس و همه ی دانش اموزا باید به یک شکل و از روی یک منبع درس بخونن.
درست اینه که اموزش و پرورش مباحثی رو به عنوان مینیمم معرفی کنه و مدارس طبق صلاحدید خودشون کتاب های منبع رو معرفی کنن یا حتا اونو به دست معلم ها بسپرن. کاری که یه زمانی تو سمپاد خیلی رواج داشت و کتاب های مبانی فیزیک و محتوای تکمیلی ثمره ی دوران استقلال سمپاد بود.
از طرفی دیگه در مورد خوده مباحث درسی میشه گفت کتاب های اموزشی بعضن رونوشت های ناقصی هست از کتاب های اموزشی سری های انگلیستان مثل IGCSE و AS-Level.
تفاوتشون در مدل بیان هست. حجم کتاب های این مقاطع به شدت زیاد هست و این مباحث معمولن در دو یا سه سال با ۲ تا درس اجباری و یک درس اختیاری برای A & AS-level و با ۷ درس کوچک تر از GCSE درس داده میشه.
کتاب های درسی ما مباحث خیلی زیاد رو بدون بیان کردن ارتباطشون با هم بیان می کنه. و چون این کتاب ها بر اساس مشخصات خاص کشور ایران نیست باعث میشه تقریبن هیچ وقت از هیچ کدوم از مباحثی که یاد میگیریم استفاده نکنیم.
مثلن زبان انگلیسی تو اموزش و پرورش واقعن کتابی هست برای تلف کردن وقت. تقریبن تمام دانش اموزا یا از دوران دبستان تو کانون زبان درس می خوندن یا مرکزی مشابه.
درس عربی که تقریبن تنها دلیل اهمیتش برای کنکور هست. در صورتی که میشد به جای درس عربی درسی مثل زبان المانی یا فرانسوی داده بشه که از ادبیات غنی تری برخوردارن.
به شکل دقیق می تونم بگم کتاب حسابان و دیفرانسیل سوم و پیش دانشگاهی کتاب هایی هستن که هیچ معلمی از روی صرف همون کتاب ها توانایی درس دادن نداره. این رو به تجربه هم می تونم بگم که وقتی خودم هم سعی می کردم به چند تا از ایرانی های مالزی درس بدم تا بتونن از امتحان پایان ترمشون نمره قابل قبولی بیارن واقعن کتاب نقش گمراه کننده داشت جایه کمک کننده. چون کتاب رو برای ساده تر کردن قسمت های مهمی رو حذف کردن.
محیط آموزشی دل پذیر تری برای افراد به وجود آورده بشه. به این معنا که شخص از بودن در اون مکان لذت ببره و راحت باشه.
متاسفانه کتاب زبان انگلیسی مال زمان جنگ هست و به واقع مزخرف ترین کتابی هست که دیدم، باید مثل مدارس ما کلاس ها به چند سطح تقسیم بندی بشه و کلاس اول شخص مفرد نباشه و همه همراهی کنن.
از متد ها جدید آموزشی در دروس استفاده بشه
فرهنگ استفاده از وسایلی که برای هوشمند سازی استفاده شده رو برای افراد نهادینه کنن.
سال های اولیه به شدت نقش مهمی در آموزش شخص و آینده اون داره،به طور مثال در آلمان بهترین معلم ها برای آموزش دانش آموزان ابتدایی به کار میرن.
نمره محوری،رتبه محوری و امثالهم که به اشتباه مهم ترین چیز تلقی میشه در اکثر افراد رو درست جا بندازن
اما مهم تر از همه اینها داشتن برنامه و عمل به اونهاست که متأسفانه در ایران اینطور نیست