رفتیم سوی شاه دین با جامههای کاغذین
تو عاشق نقش آمدی همچون قلم در رنگ شو
معنی و منظور مصرع دوم چیه؟!
و چه ربطی داره به مصرع اولش که دادخواهیه؟
سلام
نظر من اینه و البته شاید اشتباه باشه... :
جامههای کاغذین: معنای کنایهایش دادخواهی کردنه. با این پیشینه که در قدیم وقتی کسی شکایتی از سلطان یا حاکم داشته نامهی خودش رو سر چوب میکرده به پیشگاه سلطان میرفته. و وقتی شکایت یه نفر خیلی زیاد میشده لباسی از جنس کاغذ میپوشیده که بگه من سراپا شکایتم!
اما اینجا یه مقدار موضوع شکایت فرق میکنه...
منظور از شاه دین در غزلیات شمس معمولا شمش تبریزی(معشوق) هست و شکایت هم شکایتیه که عاشق از معشوق و عشق میکنه( مثل همون بیت اول نینامه: بشنو از نی چون حکایت میکند/ از "جداییها" "شکایت" میکند.) پس در واقع شکایت از معشوق، مقصر دونستن معشوق نیست. بلکه شکایت از فراق و ناله از غم عشقه. و میخواد بگه ما در غم عشق افتادهایم و گرفتار عشقیم.
برای ربطش به مصرع بعدی و فهم مرجع ضمیر "تو" باید یه نگاهی به دو تا بیت قبلیش بندازیم:
نبود چنین مه در جهان ای دل همینجا لنگ شو
از جنگ میترسانیم؟ گر جنگ شد گو جنگ شو!
ماییم مست ایزدی زان بادههای سرمدی
تو عاقلی و فاضلی در بند نام و ننگ شو!
رفتیم سوی شاه دین با جامههای کاغذین
تو عاشق نقش آمدی همچون قلم در رنگ شو!
خب "تو" چه در مصرع دوم این بیت و چه در مصرع دوم بیت قبل به اون کسی برمیگرده که "مخاطب از جنگ میترسانیم" هست!(از جنگ میترسانیم؟ یعنی من رو از آشوب و غوغا و سختیهای حاصل از ماندن و ایستادن در منزل مَهی که در مصرع اول آمده میترسانی؟ و کلیتر یعنی "من رو از سختیهای راه عشق میترسانی؟" اگر سختی آمد گو بیا! مهم نیست!)
البته از اونجایی که مخاطب مصرع اول دل هست اون کسی هم که مخاطب از جنگ میترسانیم هست دل هست و مولانا داره با اون قسمت از درون انسان(خود) حرف میزنه که از نشیب و فراز راه عشق گریزانه!
تو هر کدوم از دو بیت بعد، در مصراع اول وصف خودش(کسی که عاشقه و درد عشق رو به جان خریده) و در مصراع دوم وصف همون کسی که از عشق ترسان و گریزانه رو میاره.
بیت دوم که مشخصه چطور این معنی رو میده.
بیت سوم مصرع اولش به در نظر گرفتن توضیحات اول همین متن یعنی: ما در غم عشق نالانیم و در بلای عشق افتادهایم.
و مصرع دومش یعنی تو در بند نقش(ظاهر) هستی و به عشق حقیقی نرسیدی و درد عشق نچشیدی(تو عاقلی و فاضلی!) و بعد طعنه میزنه که مانند قلم در کار رنگ باش.(نقش به معنی صورت و شکل رو با قلم میکشن و وقتی میگه همچون قلم در رنگ شو یعنی به کار ظاهر بپرداز! تو از ما نیستی و با درد عشق بیگانهای!)