رفع اشکال ادبیات و زبان فارسی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع sadlove
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,821
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
سلام

این تاپیک واسه اینه که اشکالاتتون رو توی دروس ادبیات و زبان فارسی بپرسین .

مثل ارایه های ادبی قرابت زبان فارسی هم که جای خود داره..


:)
 
پاسخ : رفع اشکال ادبیات و زبان فارسی

من تقریبا ادبیاتم خوبه یکی از درصدای خوب کنکورم هم بود ! خوشحال میشم بتونم کمکی کنم!
 
رفتیم سوی شاه دین با جامه‌های کاغذین
تو عاشق نقش آمدی همچون قلم در رنگ شو

معنی و منظور مصرع دوم چیه؟!
و چه ربطی داره به مصرع اولش که دادخواهیه؟
 
من کلا ادبیات فقط میتونم تستای املا رو بزنم:(





قرابت معنایی مشکل خیلی از بچه هاس اگه کسی مهارتی یا ترفندی داره بگه...
 
رفتیم سوی شاه دین با جامه‌های کاغذین
تو عاشق نقش آمدی همچون قلم در رنگ شو

معنی و منظور مصرع دوم چیه؟!
و چه ربطی داره به مصرع اولش که دادخواهیه؟

سلام
نظر من اینه و البته شاید اشتباه باشه... :
جامه‌های کاغذین: معنای کنایه‌ایش دادخواهی کردنه. با این پیشینه که در قدیم وقتی کسی شکایتی از سلطان یا حاکم داشته نامه‌ی خودش رو سر چوب می‌کرده به پیشگاه سلطان می‌رفته. و وقتی شکایت یه نفر خیلی زیاد می‌شده لباسی از جنس کاغذ می‌پوشیده که بگه من سراپا شکایتم!

اما اینجا یه مقدار موضوع شکایت فرق می‌کنه...
منظور از شاه دین در غزلیات شمس معمولا شمش تبریزی(معشوق) هست و شکایت هم شکایتیه که عاشق از معشوق و عشق می‌کنه( مثل همون بیت اول نی‌نامه: بشنو از نی چون حکایت می‌کند/ از "جدایی‌ها" "شکایت" می‌کند.) پس در واقع شکایت از معشوق، مقصر دونستن معشوق نیست. بلکه شکایت از فراق و ناله از غم عشقه. و می‌خواد بگه ما در غم عشق افتاده‌ایم و گرفتار عشقیم.
برای ربطش به مصرع بعدی و فهم مرجع ضمیر "تو" باید یه نگاهی به دو تا بیت قبلیش بندازیم:

نبود چنین مه در جهان ای دل همینجا لنگ شو
از جنگ می‌ترسانیم؟ گر جنگ شد گو جنگ شو!
ماییم مست ایزدی زان باده‌های سرمدی
تو عاقلی و فاضلی در بند نام و ننگ شو!
رفتیم سوی شاه دین با جامه‌های کاغذین
تو عاشق نقش آمدی همچون قلم در رنگ شو!

خب "تو" چه در مصرع دوم این بیت و چه در مصرع دوم بیت قبل به اون کسی برمی‌گرده که "مخاطب از جنگ می‌ترسانیم" هست!(از جنگ می‌ترسانیم؟ یعنی من رو از آشوب و غوغا و سختی‌های حاصل از ماندن و ایستادن در منزل مَهی که در مصرع اول آمده می‌ترسانی؟ و کلی‌تر یعنی "من رو از سختی‌های راه عشق می‌ترسانی؟" اگر سختی آمد گو بیا! مهم نیست!)
البته از اونجایی که مخاطب مصرع اول دل هست اون کسی هم که مخاطب از جنگ می‌ترسانیم هست دل هست و مولانا داره با اون قسمت از درون انسان(خود) حرف می‌زنه که از نشیب و فراز راه عشق گریزانه!

تو هر کدوم از دو بیت بعد، در مصراع اول وصف خودش(کسی که عاشقه و درد عشق رو به جان خریده) و در مصراع دوم وصف همون کسی که از عشق ترسان و گریزانه رو میاره.
بیت دوم که مشخصه چطور این معنی رو میده‌.
بیت سوم مصرع اولش به در نظر گرفتن توضیحات اول همین متن یعنی: ما در غم عشق نالانیم و در بلای عشق افتاده‌ایم.
و مصرع دومش یعنی تو در بند نقش(ظاهر) هستی و به عشق حقیقی نرسیدی و درد عشق نچشیدی(تو عاقلی و فاضلی!) و بعد طعنه می‌زنه که مانند قلم در کار رنگ باش.(نقش به معنی صورت و شکل رو با قلم می‌کشن و وقتی میگه همچون قلم در رنگ شو یعنی به کار ظاهر بپرداز! تو از ما نیستی و با درد عشق بیگانه‌ای!)
 
سلام
فرق بین نماد و استعاره چیه؟
مثلا توی فارسی دهم تو روانخوانی شیر زنان ایران، اینجا گفته گرگ استعاره از عراقی ها: اما هردو ترجیح می‌دادیم بین گوسفند ها باشیم نه بین گرگ ها!
خب چرا اینجا گرگ نماد عراقی ها نیست و استعاره‌ست از اون؟
یا توی این دو بیتی:
حسرت نبرم به خواب ان مرداب کارام درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر خوابش آشفت است
این تو، مثلا مرداب تو بیت اول استعاره است از جامعه غفلت زده، ولی دریا تو بیت دوم نماد جامعه بیدار و پویاست.
خب چرا؟ چرا مثلا مرداب نماد نیست؟ یا چرا دریا استعاره نیست؟
اصلا نماد چیه؟ :) مثل رابطه تشبیه و استعاره، نماد و استعاره هم رابطه ای دارن؟
و این استعاره و نمادهایی که مشخص کردم از روی سیرتاپیاز فارسی دهمه.
ممنون پیشاپیش3>
 
سلام
فرق بین نماد و استعاره چیه؟
مثلا توی فارسی دهم تو روانخوانی شیر زنان ایران، اینجا گفته گرگ استعاره از عراقی ها: اما هردو ترجیح می‌دادیم بین گوسفند ها باشیم نه بین گرگ ها!
خب چرا اینجا گرگ نماد عراقی ها نیست و استعاره‌ست از اون؟
یا توی این دو بیتی:
حسرت نبرم به خواب ان مرداب کارام درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر خوابش آشفت است
این تو، مثلا مرداب تو بیت اول استعاره است از جامعه غفلت زده، ولی دریا تو بیت دوم نماد جامعه بیدار و پویاست.
خب چرا؟ چرا مثلا مرداب نماد نیست؟ یا چرا دریا استعاره نیست؟
اصلا نماد چیه؟ :) مثل رابطه تشبیه و استعاره، نماد و استعاره هم رابطه ای دارن؟
و این استعاره و نمادهایی که مشخص کردم از روی سیرتاپیاز فارسی دهمه.
ممنون پیشاپیش3>
گمونم اینجوره که نماد یک چیزیه که جامعیت داره. و همیشه نشانه‌ی یک چیز خاصه. مثلا گرگ استعاره‌ست، چون فقط تو اون متن منظور از گرگ، عراقی‌هان. جوری که ده ‌جای مختلف ببینی نوشته گرگ، همین یکی فقط منظورش عراقی‌هان.
ولی دریا بیشتر پیش میاد که معنیِ اون جامعه‌ی متلاطم رو میده. یه چیز پذیرفته شده‌ایه انگار.
در زمین و آسمان دارند ز آب و تاب او
آب شرم آئینه رو مهتاب خورشید اضطراب

این چجوری خونده میشه؟ (مصرع دوم)
اینم الان دیدمش و خودم فهمیدم :-"
لف و نشر
در زمین ز آب او آب شرم دارد و آیینه رو، در آسمان از تاب او مهتاب و خورشید اضطراب دارن. =>
در زمین و آسمان دارند ز آب و تاب او
آب، شرم. آیینه، رو. مهتاب، خورشید، اضطراب.
 
سلام
فرق بین نماد و استعاره چیه؟
مثلا توی فارسی دهم تو روانخوانی شیر زنان ایران، اینجا گفته گرگ استعاره از عراقی ها: اما هردو ترجیح می‌دادیم بین گوسفند ها باشیم نه بین گرگ ها!
خب چرا اینجا گرگ نماد عراقی ها نیست و استعاره‌ست از اون؟
یا توی این دو بیتی:
حسرت نبرم به خواب ان مرداب کارام درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر خوابش آشفت است
این تو، مثلا مرداب تو بیت اول استعاره است از جامعه غفلت زده، ولی دریا تو بیت دوم نماد جامعه بیدار و پویاست.
خب چرا؟ چرا مثلا مرداب نماد نیست؟ یا چرا دریا استعاره نیست؟
اصلا نماد چیه؟ :) مثل رابطه تشبیه و استعاره، نماد و استعاره هم رابطه ای دارن؟
و این استعاره و نمادهایی که مشخص کردم از روی سیرتاپیاز فارسی دهمه.
ممنون پیشاپیش3>
درس کلاس هفتم آدم آهنی و شاپرک رو بخون چند دور، میبینی کاراکتر ها هر کدوم یه نمادی هستن ، که تو داستان های دیگه هم مشترکا همون معنی برات تداعی میکنن.آدم آهنی نماد انسان های بی احساس و بی تفاوت ،شاپرک آدم های عاطفی و خفاش هم بدذاتی و اهریمن خویی رو تداعی میکنه .
یا مثلا کلاغ نماد خبرچینیه.طاووس نماد تکبر و خود شیفتگی بیش از حد . روباه فریبندگی و...
تو استعاره اینجوریه که تو از مشبه و مشبه به میای یکیش رو حذف میکنی .
مثلا:
گیسوان درخت در باد می رقصید.
اینجا اضافه استعاره ای داریم چون درخت رو به انسانی تشبیه کرده ولی ننوشته درخت مثل انسان!
یا ، شیر خدا خشم خود را فروکش کرد.
اینجا نگفتیم امام علی مانند شیر خدا .
این رو میگیم استعاره .
الان با خودت میگی چقدر شبیه مجازه.
حق هم داری چون در تست هر استعاره ای مجاز محسوب میشه ولی!
هر مجازی استعاره نیست .
مثلا : شهر خاموش بود!
شهر مجاز از مردم شهر هست ولی نمی تونیم بگیم مردم مانند شهر خاموش بودند !
باز هم سوال داشتی بپرس
 
سلام
فرق بین نماد و استعاره چیه؟
مثلا توی فارسی دهم تو روانخوانی شیر زنان ایران، اینجا گفته گرگ استعاره از عراقی ها: اما هردو ترجیح می‌دادیم بین گوسفند ها باشیم نه بین گرگ ها!
خب چرا اینجا گرگ نماد عراقی ها نیست و استعاره‌ست از اون؟
یا توی این دو بیتی:
حسرت نبرم به خواب ان مرداب کارام درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر خوابش آشفت است
این تو، مثلا مرداب تو بیت اول استعاره است از جامعه غفلت زده، ولی دریا تو بیت دوم نماد جامعه بیدار و پویاست.
خب چرا؟ چرا مثلا مرداب نماد نیست؟ یا چرا دریا استعاره نیست؟
اصلا نماد چیه؟ :) مثل رابطه تشبیه و استعاره، نماد و استعاره هم رابطه ای دارن؟
و این استعاره و نمادهایی که مشخص کردم از روی سیرتاپیاز فارسی دهمه.
ممنون پیشاپیش3>
علاوه بر توضیحات بقیه،چیزی که به ما گفتن اینه که نماد هم یک نوع استعاره مصرحه ست
 
سلام
فرق بین غزل و قصیده چیه
البته بجز موضوعات که برای قصیده ستایش و نکوهش و وصف طبیعت و اینجور چیز هاست
یا مثلا اینکه می دونم تعداد ابیاتشون فرق داره ولی تفاوت های کامل تری می خوام
میشه گفت جزییات بیشتر
 
Back
بالا