فقط به مدت 5 ثانیه چشم های خودتون رو ببندید ، چه رنگی رو میبینید؟
هنگام جواب دادن به این موارد دقت کنید ؛
1-هر چیزی / شیئی تو این جهان دارای رنگ هستش
2-اگر سیاه جواب مدنظر شما هستش ، چرا نمیشه این رنگ رو به روی کاغذ (یا مثلا Paint کامپیوتر) نقاشی/طراحی کرد؟
3- اگرجواب مد نظرتون رنگی شبیه آب که به قول ما بی رنگ هستش، می باشد ، خودتون رو نزدیک یک منبع نور کنید و بعد متوجه میشید که تغییری در اون رنگ حالت اولیه بوجود اومده پس فرض بی رنگ بودن رد میشه.
از نظر شما این چه رنگیه ؟!
+ با این تعاریف حتی میشه به این نتیجه رسید که امکان داره اون چیزی که من به اون زرد میگم برای شما آبی باشه و یابرعکس و یا ...
همین الان که جلو پی سی مبارک هستید چشم هاتون رو ببندید حالا چه رنگی رو می بینید؟
ببینید توی بدن انسان خون هستش .
اگه منبع نور زیاد نزدیک نزدیک باشه رنگ قرمز رو میبینید یا مثلا اگه به یه منبع نور قوی (مثلا از از فاصله 5 cm به لامپ نگاه کنید)
رنگ اون رو ببینید . منظور من در حالت عادی هستش
الان من راجب این یه چیزی بگم چون بش فک کردم قبلن :د
مثلن بنفش رو شما در نظر بگیر . از بچگی یه رنگیو به ما گفتن بنفشه . شاید متفاوت هم ببینیم این رنگو . اما هر بار میبینیمش میگیم بنفشه این . هم من هم شوما :د گرچه دو تا رنگ جدا ببینیمش بازم برامون بنفش تعیین شده از قبل .
ببینید من میخواستم از این سوال به تفاوت رنگ ها برسم
مثلن بنفش رو شما در نظر بگیر . از بچگی یه رنگیو به ما گفتن بنفشه . شاید متفاوت هم ببینیم این رنگو . اما هر بار میبینیمش میگیم بنفشه این . هم من هم شوما :د گرچه دو تا رنگ جدا ببینیمش بازم برامون بنفش تعیین شده از قبل .
درسته
سوالی که وجود داره این هستش شاید اون رنگی که برای شما بنفش دیده میشه رنگ (مثلا) زرد برای من باشه
شاید رنگ ها چن رنگ هستند و هر فرد یک رنگ رو میبینه [nb]به دو موضوع ربط میدم این قضیه رو 1-رنگی بودن اعداد برای بعضی افراد 2-وجود کلی طول موج مختلف اما تشخیص و درک محدود انسان (در حد صوت و یا حتی نور مرءی)[/nb]
این حرف کاملن غلط؛ در جهان خارجی هیچ رنگی وجود نداره و هیچ جسمی رنگی نیست
رنگ یک واقعیت انتزاعیه؛ ینی صرفا در مغز وجود داره؛ اجسامی که ما اونارو رنگی تلقی میکنیم درواقع در اثر تابش نور بهشون یه طول موج خاصی رو به چشم ما منعکس کردن و چشم یسری سیگنال عصبی مثل تلگراف برای مغز میفرسته و مغز از این سیگنال ها یه تصور انتزاعی میسازه که درواقع یه توهم ذهنیه که ما به اسم رنگ میشناسیم و الا در جهان خارج رنگ وجود نداره و صرف طول موج های مختلف وجود دارند.
+اما راجب نتیجتون که خیلی خیلی بد بهش رسیدید باید بگم از همین که صرفا انتزاعی میشه شک کرد که مثلا من طول موج خاصی رو به رنگی تفسیر کردم تو مغزم و بهش میگم قرمز؛ و شما هم همون طول موج رو تو مغزتون به یه رنگی تفسیر کردید و بهش میگید قرمز؛ ما هیچ راهی برای اینکه بفهمم تصور جفتمون یه رنگ بوده نداریم و امکان داره تا تو تصور انتزاعیت از اون طول موج کاملن یه رنگ دیگه باشه و تصور من برای رنگ قرمز رو روی طول موج دیگری داشته باشی ؛ یا اصن به هیچ وجه تصوراتمون راجب هیچ رنگی شبیه هم نباشه
امکان داره همین مبنای علاقه به رنگ های مختلف باشه مثلن؛ شاید اون چیزی که من رو یه طول موجی بهش میگم زرد و دوسش دارم تو به همون تصور رو یه طول موج دیگه میگی آبی و دوسش داری ولی این دوتا در حقیقت یکی بودن
منتها این خیلی بعیده چون DNA ما انسان خیلی بسیار شبیه همه و احتمال این تفاوت کم خواهد بود.
با تشکر از نظرات و پیشنهادات سازنده شوما آغا مودیر گرامی بابت گنگ بودن عذر میخوام
1- تعریف شما از رنگ درست ، تعریف من غلط [nb]در مورد رنگی بودن من این موضوع رو توی یک مقاله ای خونده بودم ، بعدا پیداش کردم میذارم[/nb]؛ سوال من این هستش ؛ ما اسم این (مثلا رنگ رو!) x میذاریم، خب من الان میتونم اون x رو ببینم
پس چرا نمیتونم اون رو روی کاغذ بیارم با اینکه چون اون رو دیدم برای من باید انتزاعی تلقی بشه
2-دوست داشتن ؟ شاید دلیل این نباشه که من به اون رنگ(مثلا زرد شما) بگم آبی ، شاید دلایل دیگه ای وجود داشته باشه [nb]منظورم در مورد دوست داشتن صرف اینکه "عشقم میکشه اینجوری ببینم !! " نیستش ، منظورم مکانیزم طبیعیه بدن هستش[/nb] که مربوط به دی ان ای انسان نباشه و به رنگ و فیزیک اون ربط داشته باشه
3- حق با شماست این نتیجه گیری در اول خیلی دور از ذهن هستش ، من این سوال برام حدود 2 ماه پیش ، پیش اومده بود و تازه الان به این نتیجه / ایده رسیدم
و اینکه اصلا چرا باید این چند گانگی وجود داشته باشه و این امکان وجود داشته باشه که تو رنگها دچار اشتباه بشیم ؟
در ادامه صحبتهای نوید، و همچنین تفهیمِ بیشترِ منظورِ مهدی، من دیدنِ این انیمیشن و این تد کوتاه رو توصیه میکنم. درک چگونگی پردازش رنگها (به صورت خیلی ساده) میتونه کمی به درک نسبی بودن این مسئله کمک کنه.
به خط حائل و وسط این تصویر نگاه کنید. رنگِ هردو دایره یکسانه اما متفاوت دیده میشه. شرایطی که من باهاش روبرو هستم و اطلاعاتی که من به مغزم وارد میکنم متفاوت از دیگری هست. این باعث میشه که دید من به بیرون متفاوت از دیگری باشه. (نه فقط نسبت به رنگها، که هرچیزی)
× ما چقدر وابسته (و حتّی شاید محدود) هستیم.