وسواس فکری

  • شروع کننده موضوع
  • #1

smart.g

کاربر فعال
ارسال‌ها
44
امتیاز
191
رشته دانشگاه
پزشکی
سلام دوستان .وسواس فکری یکی از شایع ترین بیماری هایی است که حتی ممکن است بعضی ندانند که به ان مبتلایند! این بیماری مانند سرماخوردگی می ماند که در اوایل شروع به راحتی قابل درمان است اما اگر کهنه شود درمان ان هم سخت تر می شود. افراد مبتلا به این بیماری داءما تحت ازار افکاری تکراری و وحشت اور هستند این افکار بسیار موذیانه عمل می کنند وبیش تر درباره ی چیزهایی که فرد روی ان ها حساس تر است ایجاد می شوند. بعضی از این افکار عبارت اند از: ترس از دست دادن کنترل، ترس از دست دادن حافظه، ترس از مرگ یا از دست دادن عزیزان، ترس از اسیب رساندن به خود یا دیگران، شک کردن در موضوعات اعتقادی و.... تمامی این فکرها چیزهایی هستند که بیمار از ان ها وحشت دارد و این فکر ها او را بسیار ازار می دهند. ریشه اصلی این بیماری اضطراب است.
داروهایی که برای این بیماران تجویز می شود اغلب جذب سروتونین را افزایش می دهند..
اگر اطلاعات دیگری یا توضیحاتی دارید اینجا بحث کنید.
 

جوجه

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
1,998
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 تهران
شهر
کرج . ری. تهران
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
دانشگاه تهران و دانشگاه ع.پ. ایران
رشته دانشگاه
روان شناسي باليني
پاسخ : وسواس فکری

یه سوال !
من همیشه تو ذهنم یه پرگار تصور می کنم . بعد سعی می کنم باهاش دایره بکشم . نه دایره کامل ، دقیقا ربع دایره
بعد هر بار که این کار رو تو ذهنم می کنم ، این ربع دایره هه ، یه گوشه ای ش کج و کوله می شه و به اون دایره عالی نمی رسه
بعد هی هی هی هی تکرارش می کنم

به نظرتون اینم یه جور وسواس فکریه?
چون علایم رو نداره. ولی شبیه وسواسه


کسی مثال مشابهی ، مشابه مرض بنده سراغ نداره گروه شیم ? :D
 

RREEZZAA

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
364
امتیاز
-89
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
96
.
 
آخرین ویرایش:
  • شروع کننده موضوع
  • #4

smart.g

کاربر فعال
ارسال‌ها
44
امتیاز
191
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : وسواس فکری

به نقل از rreezzaa :
اگر جذب سروتونین رو بشتر کنه که وسواس بدتر میشه!
مانع بازجذب سروتونین میشه

معمولا ریشه ی وسواس و افسردگی یکین و هردو مربوط به هورمون سروتونین میشن .وسواس اغسردگی رو به دنبال داره.داروهاشون هم یکین.
من خودم یدوره مبتلا به شدید ترین وضع وسواس فکری و عملی بودم ولی همین وسواس عاملی شد تا روحیه ام متحول بشه. :))
خب درسته دیگه این داروها میزان جذب سروتونین رو بیش تر می کنن در نتیجه میزان سروتونین می ره بالا.
 

سین سا

کاربر فعال
ارسال‌ها
72
امتیاز
75
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
دیار کریمان
پاسخ : وسواس فکری

فکر کنم مداوم چک کردن در اتاقم شامل این بیماری میشه
 

rezanajafi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
517
امتیاز
1,924
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
1395
مدال المپیاد
زیست
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : وسواس فکری

چرا داره ..مونده از چه نوعی باشه و چی باشه اصلا..یکم توضیح بدی درمورد وسواست بهتر میشه راهنمایی کرد.به هر حال مشکلیه که برای هر فردی بوجود می آد
 
  • شروع کننده موضوع
  • #8

smart.g

کاربر فعال
ارسال‌ها
44
امتیاز
191
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : وسواس فکری

درمان غیر داروییش اینه که نسبت به فکره بی خیال باشی و اصلا بهش اهمیت ندی و خودتو سرگرم کنی ..هر چند در بعضی مواقع سخته ولی باید تحمل کرد..
بهتره تو اینترنت درباره ش سرچ نکنی و شرح حال بقیه وسواسی ها رو هم نخونی
ریشه این بیماری اضطرابه باید سعی کنی آرامش بیش تری داشته باشی
 

Emily

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
93
نام مرکز سمپاد
-
شهر
-
پاسخ : وسواس فکری

من همیشه تو ذهنم یه پرگار تصور می کنم . بعد سعی می کنم باهاش دایره بکشم . نه دایره کامل ، دقیقا ربع دایره
بعد هر بار که این کار رو تو ذهنم می کنم ، این ربع دایره هه ، یه گوشه ای ش کج و کوله می شه و به اون دایره عالی نمی رسه
بعد هی هی هی هی تکرارش می کنم
من در مواردی حس میکنم عضوی از بدنم_ بیشتر دست و سرم_ به شکل غیرقابل تصوری بزرگ شده و بزرگتر میشه و اونقدر سنگینی ـشو حس میکنم که توانایی حرکتِ اون عضو از بین میره.
گاهی هم دو تا خط موازی رو مجسم می کنم که تا بی نهایت ادامه دارن و توی زمینه ای سفید و خالی قرار گرفتن.
ولی فکر نمی کنم این دسته افکار، وسواس فکری باشن، بیشتر حالت عصبی ـه.
 

rezanajafi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
517
امتیاز
1,924
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
1395
مدال المپیاد
زیست
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
دلیل وسواس فکری و روش غلبه بر آن

وسواس فکری عامل اصلی ش غلبه ی قسمت احساسی ذهن به قسمت منطقی ذهن در بعضی موارد هست که حالت های آزار دهنده ای برای فرد داره . .این که یک فکر کاملا بی اساس و حتی بر اساس تجربه ی شخصی خودم افکار احمقانه باعث آزار فرد میشه ...بازم میگم این افکار مربوط به قسمت احساسی ذهن هست نه قسمت منطق ذهن ... پس هرچقدر هم دلیل منطقی بیارید که ثابت کنید این فکر درست نیست باز هم موفق نمیشید از شرش راحت بشید ... و باید با روشی که تو پایین گفتم بهش غلبه کنه ... مثلا تو مورد بالایی این فکر بی اساسی که در مورد بزرگ شدن اعضا مثل سر بوجود می آد قطعا عاملی باعث ایجاد این فکر در نیم کره احساسات ذهن شده که حتی با اینکه فرد میدونه این فکرش صحیح نیست اما نمیتونه از شرش راحت بشه...با انجام کارهایی که میگم میتونین به این افکار غلبه کنید...
1- برای اینکه ثابت کنید این فکر از لایه ی احساسات ذهنتون هست نه منطق ...براش دلیل بیارید .با دستاتون هم دلایل رو بشمرین که مثلا به دلیل فلان و فلان و فلان این فکر یک فکر کاملا مسخره و احساسی هست و منطقی نیست
2- بعد اینکه احساسی بودنش رو اثبات کردید تو ذهنتون تجسم کنید که مثلا این فکر مثله کاغذیه که یه مهر احساسی بودن بهش میزنید..شاید این کارا براتون مسخره به نظر بیاد اما باید بدونین که چون این وسواس یه مشکل ذهنیه و خیلی ساده تر از اون که هست میشه حلش کرد
3- برای اینکه از شرش راحت بشید میتونید از روش "بچه ی شیطون " استفاده کنید مثل اینکه بگید مثلا به دلایل فلان این فکر احساسی هست و من اصلا نباید بهش اعتنا کنم و این فکر مثل " بچه ای هست که انگار در ذهن من شیطنت میکنه و بعد اینکه من بهش توجه نمیکنم ..خودش خسته میشه و دست از شیطنت برمیداره "..یا روش ابر که مثلا تجسم میکنید این افکار مثل ابر از یک سمت سر شما وارد میشه و از سمت دیگه خارج میشه ..بدون اینکه شما در موردش قضاوت و فکر بکنید ..یا از همه بهتر تجسم یه استادیوم 100 هزار نفری ..ببینید تو مسابقه ی فوتبالی که برگزار میشه و استادیوم هم کاملا پر میشه .. امکان هر حرف و شعاری از طرف تماشگران هست .. اما بازیکن بدون اینکه بهشون توجه کنه داره کار خودشو میکنه ..خودتون رو بزارید جای بازیکن و افکار مزاحم رو هم مثله تماشگرا ...برای شما جز بازی و کار هایی که باید انجام بدید چیز دیگه ای مهم نیست ..واقعا شاید این کار ها خیلی ساده به نظر میاد اما واقعا تاثیر گذار هست برای غلبه بر افکار احساسی.
4- با روش های مورد 3 خیلی راحت میتونید نسبت به افکار بی اعتنا باشید و واقعا هم بعد یه مدت بی اعتنایی این افکار از ذهن شما دور میشه و دیگه مثله قبل ازار دهنده نخواهد بود ولی در کل سعی کنید هروقت این افکار به ذهن شما اومد با کمک از نیم کره منطق تون بهش غلبه کنید و هی یاد خودتون بندازید که به چند دلیل کاملا منطقی این فکر احساسیه و من بهش توجه ی نمیکنم
5-از همه مهمتر با استفاده از تلقین میتونید جلوی این افکار رو بگیرید ...هی تلقین کنید که ناخواداگاه و خوداگاه شما فقط روی هدف م تمرکز دارن و به افکار بیهوده توجهی نمیکنه .. و امثال اینا..در کل سعی کنید با تلقین اعتماد به نفس خودتون رو بالا ببرید ..
6- نماز و عبادات دینی هم تاثیر زیادی تو از بین بردن وسواس داره ..خوندن سوره ی ناس باعث کاهش و از بین بردن افکاری این چنینی میشه پس هروقت این افکار به سمت ذهن شما اومد با خوندن سوره ی ناس در اون لحظه بهش غلبه کنید و شروع کنید به انجام مراحل بالا
 

tizechamoosh

Hasty Khoshg Daman
ارسال‌ها
402
امتیاز
553
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اراک
سال فارغ التحصیلی
1395
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
اینستاگرام
من وقتی دریو قفل میکنم معمولا سه بار یا بیشتر چک میکنم ، بخوام چیزیو بردارم سه چهار بارچک میکنم که برداشتم،...
همیطوربقیه چیزا...

معمولا اخر هم مطمئن نمیشم و‌میگم به درک -_-

چه مرضی دارم‌ عایا؟
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,504
امتیاز
71,234
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
پادوا
رشته دانشگاه
روان شناسی
من وقتی دریو قفل میکنم معمولا سه بار یا بیشتر چک میکنم ، بخوام چیزیو بردارم سه چهار بارچک میکنم که برداشتم،...
همیطوربقیه چیزا...

معمولا اخر هم مطمئن نمیشم و‌میگم به درک -_-

چه مرضی دارم‌ عایا؟
خب این یه فکر وسواسیه اما اگه به قول خودت بالاخره بیخیالش میشی و هی این فکر اذیتت نمیکنه که "نکنه قفل نشده باشه .." و میتونی ازش رها بشی و به فکرهای دیگه و کارای روزمرت لطمه نمیزنه فکر میکنم مشکل حادی نباشه.
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,380
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
من خیلی مشکلم حاد بود ولی چون خیلی خیلی اذیتم می‌کرد کم‌کم درمانش کردم
فقط بذارید به در بیخیالی، اگرچه خیلی اولش عذاب می‌کشید ولی در عوض نتیجه خوبی می‌ده

+یه سوال که احتمالا @مار جوابشو بدونه
یه مشکلی از همون دوران داشتم که همچنان تا حدودی باقی مونده
مثلا توی فیلم طرف وارد اتاق بشه و در رو نبنده دیگه نمی‌تونم به هیچ چیزی جز بستن اون در فکر کنم :|
تا آخر فیلم هرچقدر هم هیجانی بشه اون قسمت روی مخمه :|
قدیما تا بیست و چهار ساعت حرصم میداد الان خیلی مدت زمانش کوتاه شده ولی هنوز هست، ربطی به این مقوله داره یا نه؟
 

tizechamoosh

Hasty Khoshg Daman
ارسال‌ها
402
امتیاز
553
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اراک
سال فارغ التحصیلی
1395
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
اینستاگرام
خب این یه فکر وسواسیه اما اگه به قول خودت بالاخره بیخیالش میشی و هی این فکر اذیتت نمیکنه که "نکنه قفل نشده باشه .." و میتونی ازش رها بشی و به فکرهای دیگه و کارای روزمرت لطمه نمیزنه فکر میکنم مشکل حادی نباشه.

یعنی بعدش فکر میکنم خب در اگه بسته نباشه چی میشه؟ بدترین حالتش چیه؟ مثلا دزد میاد فلان میشه بهمان میشه بعد میگم خب دزد بیاد به درک
بیخیال میشم
ولی اگه‌ چیزی که با نتیجه اش نتونم کنار بیام باشه
چک میکننننم تا مطمئن شم
وبلاخره یبار تمرکز میکنم و کاملا مطمئن میشم بعدش

انگار به خودم اعتماد ندارم
به چشمام اعتماد ندارم بعد سه بار چک کردن فکر‌میکنم نکنه توهم زدم...
-_-
 

101

کاربر فعال
ارسال‌ها
69
امتیاز
813
نام مرکز سمپاد
علامه
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
0000
مدال المپیاد
آرزویی شاید دور
از دوستان که تونستن این مشکل رو حل کنند
نظر و پیشنهادی دارن دوست دارم بشنوم
 

زار

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
5,178
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0
من یه دوستی دارم که فکر میکنم مشکلش همین باشه. یعنی خودش روزای اول بهش میگفت فوبیا و بعد با یه مشاور تلفنی صحبت کرده بود و اون گفته بود "اضطراب وسواسی" و روانپزشکش هم داروی جدید بهش داده بود. راحت نیست که راجع به جزئیاتش صحبت کنه ولی اینجوری توصیف میکنه که مدام میترسه. تپش قلب داره، سخت میخوابه و گاهی حتی حالت تهوع و سرگیجه میگیره. من تا حالا راجع به همچین چیزی نشنیده بودم و حتی نمیدونم چی باید سرچ کنم که بتونم بهتر درکش کنم و یکم به درد بخورم، یا حداقلش حرف اشتباهی نزنم. در برابر شدتی اون ازش حرف میزنه این حرفا که نادیده بگیر و تلقین کنو افکارت واقعی نیستو میگذره و اینا کصشر بنظر میاد. خلاصه که اگر کتابی، سایتی، مقاله‌ای، ویدیویی، تجربه‌ای چیزی درباره این چیزی که دقیق نمیدونم چی هست و راجع بش چه‌ها باید کرد دارید پذیراییم.
 

ili

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
556
امتیاز
9,256
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
حوزه علمیه قم
رشته دانشگاه
شیطان پرستیِ آنتوان لاوی(ص)
من یه دوستی دارم که فکر میکنم مشکلش همین باشه. یعنی خودش روزای اول بهش میگفت فوبیا و بعد با یه مشاور تلفنی صحبت کرده بود و اون گفته بود "اضطراب وسواسی" و روانپزشکش هم داروی جدید بهش داده بود. راحت نیست که راجع به جزئیاتش صحبت کنه ولی اینجوری توصیف میکنه که مدام میترسه. تپش قلب داره، سخت میخوابه و گاهی حتی حالت تهوع و سرگیجه میگیره. من تا حالا راجع به همچین چیزی نشنیده بودم و حتی نمیدونم چی باید سرچ کنم که بتونم بهتر درکش کنم و یکم به درد بخورم، یا حداقلش حرف اشتباهی نزنم. در برابر شدتی اون ازش حرف میزنه این حرفا که نادیده بگیر و تلقین کنو افکارت واقعی نیستو میگذره و اینا کصشر بنظر میاد. خلاصه که اگر کتابی، سایتی، مقاله‌ای، ویدیویی، تجربه‌ای چیزی درباره این چیزی که دقیق نمیدونم چی هست و راجع بش چه‌ها باید کرد دارید پذیراییم.
من یه کتاب دارم در همین مورد اسمش اشنایی با وسواس و شیوه های رهایی از ان هست از استنلی راچمن
ولی اسمش OCD عه
کتاب رو کامل نخوندم ولی یه بخشاییشو یادمه
او سی دی دو جور هست یکی این که ذهنتو مشوش کنه
یکی درگیر عملت هم بکنه
البته تو پرانتز اینو باید بگم که تشخیص حد و حدود اینا با من نیست و کاملا به رفتار فرد و تراپیست برمی گرده
او سی دی باعث اضطراب هم می شه
مثلا خود به خود یه نفر از یه مسئله می ترسه
ذهن به جای این که مثل یک سی دی یک بار این موضوع رو پخش کنه ولی توی LOOP می ندازتش و هزاران بار اون صحنه رو میاره جلوی فرد
بنظر من بهترین رفتار دربرابرش (خودم یه زمانی که بچه بودم او سی دی داشتم
مرتبا دستامو می شستم و یادمه وقتی می خواستم برم از خونه بیرون چندین بار چک می کردم که نکنه در باز باشه )
سرزنش نکردن دوستته
یعنی دوستت ممکن تصورات غیر واقعی و احمقانه داشته باشه ولی رویکرد تو نباید دربرابرش این طوری باشه که تو یه احمقی که این چیزا به ذهنت می رسه
می تونی بهش بگی نفس عمیق بکشه اب بخوره یا ازین چیزای روتین
یه بخش دیگه ام هست اینه که اگر تونستی باهاش در این مورد حرف بزنی یا تو همچین حالتی گیر کرد
بهتره بهش نشون بدی که چی حقیقیه چی نیست
افرادی که او سی دی دارن گاهی مرز واقعیت و تخیل رو گم می کنن
 

Sety

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
734
امتیاز
17,769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1405
به چیزی که خیلی مهمه
اینه که خیلیا تا واژه وسواس رو میشنون ذهنشون میره سمت تمیزی و..
ممکنه یکی وسواس فکری داشته باشه و اصلا با بهداشت و تمیزی کاری نداشته باشه.
صدا ها اذیتش کنن
سخت ارتباط بر قرار کنه
یه صفحه ی کتاب و هزار بار بخونه و باز وقتی میخواد بره صفحه ی بعدی نتونه

و اینکه خیلیا وسواس فکری و hsp و اشتباه میگیرن.
مثلا کسی که خجالتی شناخته میشه
یا خیلی به حرفا فکر میکنه، نگران ناراحت کردن بقیست، شلوغی عذابش میده و سختشه که وارد رابطه ی عاطفی بشه

ممکنه hsp(آدم فوق حساس) باشه و وسواس فکر نداشته باشه اصلا
+بعضیا معتقدن Hsp یه تیپ شخصیه و اصلا اختلال نیست
 

Maryam0

غم بامن زاده شده دیگه رهام نمیکنه...
ارسال‌ها
51
امتیاز
232
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ضروری
سال فارغ التحصیلی
9999
به چیزی که خیلی مهمه
اینه که خیلیا تا واژه وسواس رو میشنون ذهنشون میره سمت تمیزی و..
ممکنه یکی وسواس فکری داشته باشه و اصلا با بهداشت و تمیزی کاری نداشته باشه.
صدا ها اذیتش کنن
سخت ارتباط بر قرار کنه
یه صفحه ی کتاب و هزار بار بخونه و باز وقتی میخواد بره صفحه ی بعدی نتونه

و اینکه خیلیا وسواس فکری و hsp و اشتباه میگیرن.
مثلا کسی که خجالتی شناخته میشه
یا خیلی به حرفا فکر میکنه، نگران ناراحت کردن بقیست، شلوغی عذابش میده و سختشه که وارد رابطه ی عاطفی بشه

ممکنه hsp(آدم فوق حساس) باشه و وسواس فکر نداشته باشه اصلا
+بعضیا معتقدن Hsp یه تیپ شخصیه و اصلا اختلال نیست
همه مواردی که بیان کردی رو دارم
پیشنهادی برای درمانش هست؟
 

Sety

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
734
امتیاز
17,769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1405
همه مواردی که بیان کردی رو دارم
پیشنهادی برای درمانش هست؟
حقیقتا من اطلاعاتم در حد چیزاییه که اینور اونور خوندم و زیاد درست نمیتونم راهنمایی کنم=(
ولی خب کتاب آدم بسیار حساس جلد یکش کمک کنندست
و اینکه با داشتن چند تا از این علائم نمیشه قضاوت کرد
پیشنهاد میکنم که از این تستای مجازی بزنی و اگه دیدی اونجا نتیجش مثبت شد بری روانپزشکی تا اونم تست بگیره و اینا

و در آخرر کلی حس خوب تقدیم بهت**

پ.ن:بازم از بقیه که بهتر میدونن بپرس=]
 
بالا