- شروع کننده موضوع
- #1
NEO
کاربر خاکانجمنخورده
- ارسالها
- 2,368
- امتیاز
- 5,899
- نام مرکز سمپاد
- شهید بهشتی
- شهر
- بوشهر
- رشته دانشگاه
- مهندسی نفت
وسعت حیرتانگیز دنیای نغمهای از یخ و آتش چه در بعد شخصیتها و چه در بعد مکانها چیزی نیست که بتونیم به این راحتیها از کنار اون رد بشیم.
در این دنیا از شخصیتهای اصلی و فرعی داستانی گرفته تا حیوانات، کوهها، درهها، جنگلها، بیابانها، شهرها، قلعهها و حتی شمشیرها داری اسم و تاریخ مخصوص به خودشون هستند.
در این تاپیک سعی میکنیم راجع به این موارد با هم بحث و تبادل نظر کنیم و هر بار با انتخاب یک شخصیت یا مکان سوالات و ابهامات پیرامون اون رو با کمک هم جواب بدیم.
برای شروع از کسی که مرتبا توسط کتاب بهش ارجاع و فلشبک داده میشه یعنی "رِیگار تارگریان" شروع میکنیم.
نام: ریگار تارگرین
لقب: شاهزادهی دراگون استون
نوع شخصیت: فرعی
وضعیت در کتاب: غایب
خاندان: تارگریان
خانواده: بزرگترین پسر اریس دوم و وارث تاج و تخت - برادر ویسریس و دنریس
همسر: ایلیا مارتل
فرزندان: رینیس و ایگان
تولد: سال ۲۵۹ بعد از ورود ایگان در سامرهال
مرگ: سال ۲۸۳ بعد از ورود ایگان در تری دنت
ریگار بزرگترین پسر اریس دوم(شاه دیوانه) و همینطور برادر ویسریس و دنریس بود.
ریگار قبل از شوالیه شدنش به شدت به کتاب و مطالعه علاقهمند و یکی از تفریحاتش چنگ نواختن بود ولی ناگهان در سن ۱۷ سالگی تصمیم گرفت که به یه مبارز تبدیل بشه.
طبق سنت تارگریانها تمام شاهزادهها با خواهران خودشون ازدواج میکردن ولی در اون زمان هنوز دنریس متولد و به سن قانونی نرسیده بود که این کار عملی بشه، برای همین ریگار با ایلیا مارتل از دورن ازدواج کرد.
ایلیا بسیار بیمار و ضعیف بود و بعد از زایمان دومش و تولد ایگان تقریبا مُرد.
از همین دوران بود که ریگار به لیانا استارک علاقهمند شد و بعدها با پیروز شدن در تورنومنت هانرهال و برنده شدن تاج رُز زمستانی و هدیه دادن اون به لیانا علاقهاش رو به اون به طور علنی ابراز کرد.
بعدها طی وقایعی که علتش مشخص نیست ریگار لیانا رو دزدید و شکنجه کرد و بعد از اون کشت و همین شد آغازگر قیام رابرت و پایان خاندان تارگرین.
ریگار سرانجام در نبرد تریدنت در حالی که رابرت رو زخمی هم کرده بود بوسیله ضربهی چکش اون به روی سینهش کشته شد.
و اما سوالات:
در کل هر صحبت و نظری درباره ریگار دارین بفرمایین.
پ.ن: امیدوارم من تنها شرکت کنندهی توی این موضوع نباشم و علیرغم خوانندگان کم این مجموعه، از این تاپیک استقبال بشه.
در این دنیا از شخصیتهای اصلی و فرعی داستانی گرفته تا حیوانات، کوهها، درهها، جنگلها، بیابانها، شهرها، قلعهها و حتی شمشیرها داری اسم و تاریخ مخصوص به خودشون هستند.
در این تاپیک سعی میکنیم راجع به این موارد با هم بحث و تبادل نظر کنیم و هر بار با انتخاب یک شخصیت یا مکان سوالات و ابهامات پیرامون اون رو با کمک هم جواب بدیم.
نگارهای از ۳۲ شخصیت اصلی دنیای وستروس تنها تا کتاب چهارم!
میتونید برای تست حافظه ببینید اسم همهی شخصیتها رو یکجا بلدید یا نه؟! :د
برای شروع از کسی که مرتبا توسط کتاب بهش ارجاع و فلشبک داده میشه یعنی "رِیگار تارگریان" شروع میکنیم.
نام: ریگار تارگرین
لقب: شاهزادهی دراگون استون
نوع شخصیت: فرعی
وضعیت در کتاب: غایب
خاندان: تارگریان
خانواده: بزرگترین پسر اریس دوم و وارث تاج و تخت - برادر ویسریس و دنریس
همسر: ایلیا مارتل
فرزندان: رینیس و ایگان
تولد: سال ۲۵۹ بعد از ورود ایگان در سامرهال
مرگ: سال ۲۸۳ بعد از ورود ایگان در تری دنت
رِیگار تارگریان (Rhaegar Targaryen)
مثل تمام تارگریانها رنگ موی ریگار هم نقرهای رنگه.
ریگار بزرگترین پسر اریس دوم(شاه دیوانه) و همینطور برادر ویسریس و دنریس بود.
ریگار قبل از شوالیه شدنش به شدت به کتاب و مطالعه علاقهمند و یکی از تفریحاتش چنگ نواختن بود ولی ناگهان در سن ۱۷ سالگی تصمیم گرفت که به یه مبارز تبدیل بشه.
طبق سنت تارگریانها تمام شاهزادهها با خواهران خودشون ازدواج میکردن ولی در اون زمان هنوز دنریس متولد و به سن قانونی نرسیده بود که این کار عملی بشه، برای همین ریگار با ایلیا مارتل از دورن ازدواج کرد.
ایلیا بسیار بیمار و ضعیف بود و بعد از زایمان دومش و تولد ایگان تقریبا مُرد.
از همین دوران بود که ریگار به لیانا استارک علاقهمند شد و بعدها با پیروز شدن در تورنومنت هانرهال و برنده شدن تاج رُز زمستانی و هدیه دادن اون به لیانا علاقهاش رو به اون به طور علنی ابراز کرد.
بعدها طی وقایعی که علتش مشخص نیست ریگار لیانا رو دزدید و شکنجه کرد و بعد از اون کشت و همین شد آغازگر قیام رابرت و پایان خاندان تارگرین.
ریگار سرانجام در نبرد تریدنت در حالی که رابرت رو زخمی هم کرده بود بوسیله ضربهی چکش اون به روی سینهش کشته شد.
و اما سوالات:
- اول از همه نظرتون رو راجع به ریگار بگید. و بگید که آیا ریگار رو شخصیتی مثبت میدونید یا منفی؟
- چرا ریگار لیانا رو دزدید و بعد از اون کشت؟ مگه ریگار عاشق اون نبود؟
- آیا ریگار از علاقهی رابرت به لیانا باخبر بود؟
- چرا ریگار مانع دیوانگیهای پدرش نمیشد؟
- و در آخر اینکه با توجه به جنایاتی که اریس و ریگار هردو مرتکب شدند آیا ریگار رو وارث برحق تاج و تخت میدونید یا نه؟
در کل هر صحبت و نظری درباره ریگار دارین بفرمایین.
پ.ن: امیدوارم من تنها شرکت کنندهی توی این موضوع نباشم و علیرغم خوانندگان کم این مجموعه، از این تاپیک استقبال بشه.