پاسخ : خاطرات نوروزی 94
خاطرات عيد با طعم كنكور ؛؛)
خب خب، مگه عيد يه كنكوري چطور ميتونه باشه؟ شب 29 اسفند كه شب نشيني و حضور فعال كنكوريا 94
روز اول عيد، بدون شك در تمام عمرم پركار ترين روز بود برام، همزمان 9 خانواده هجوم آوردن و هركدوم هم ماشالا 6-8 نفر !!!! خواهر و مادر گرام بنده هم رفته بودن اونطرف توي قسمتي كه خانم ها نشسته بودن، و مشغول صحبت و اصلا فراموش كردن من اينجا تنهايي دارم پذيرايي ميكنم و يه وقت خداي نكرده وسايل پذيرايي ممكنه تموم بشن!!
روز دوم، اردوي نوروزي مون شروع شد و با هزار بدبختي صبح ساعت 8 بيدار شدم. (
اونجام كه دمشون گرم، از نظر خوراك كاملا تأمين، هروعده دو پرس غذا ميخورديم
مسابقه طناب كشي و له شدن دستم و درآخر برنده شدن يك عدد چيپس كادوپيچ شده!!
اردو فوق العاده بود از نظر تفريحي ولي درسي... :/
"""
عكسشو ميزارم بعدا.
آزمونمون هم كه خراب كرديم، ولي خيالي نيس. با دوستمون بوديم و اين خودش بهتر از صد تا آزمون خوبه.
هفته ي دوم، مراسمات ويژه ي مادر و خواهر گرامم و گرفتن دو روز من، و سيزده به دري كه تا لحظات آخرش معلوم نشد ميخوام برم يا نه، كه رفتم و خوب بود دركل. حل تست واسه فارغ التحصيلان تو باغ مثن.
))))
وسطي با يك گودال واقعي توي وسط ميدون كه بايد از روش ميپريديم. :/
امروزم مدرسه رفتيم تا روزاي آخر تحصيل توي مدرسه رو باهم باشيم؛ خدا هيچوقت دوستاي خوبتون رو ازتون نگيره ايشالا.
مرسي واسه تاپيك. :د
سالتون خوش.