فرزانه_Farz

[زﮩرا]

الان خوشبختانه یا متاسفانه [nb] [/nb]با دوره سوم در خدمتتون هستیم

این 5 روز رو فرزانه در خدمتمونه شایدم ما در خدمت فرزانه هستیم B-)
عکسا :

عکس اول

عکس دوم

عکس سوم

عکس چهارم

عکس پنجم

عکس ششم

دانلود فایل زیپ
حرفای قبلی رو هم اصلا حوصله ندارم تکرار کنم خستم خسته ! بفهمین

با تشکر از همتون

پ.ن:میخوام تاثیر تبلیغاتمو ببینم توی پادکست

 

[امین]

پاسخ : استریت فرزانه_Farz

خب چون دفعه‌ی پیش بر اساسِ حروفِ الفبا پیش رفتم و باعث شد اعتراضاتِ یه عدّه برانگیخته شه پس این بار تصمیم گرفتم خلافِ قاعده عمل کنم و از فرز شروع کنم

موارد:

1. مظنون فرزه.

ریشه‌یابیِ واژه ...
Loading ...
Done!

=> الف) فِرز.
ب) فَرض.

توضیحِ موردِ اوّل: فِرز در لغت به معنای «چست و چالاک و سریع» می‌باشد. مظنون از آن جهت که لاغر است، فاصله‌ی بینِ خوابگاه تا کلاس را با سرعتی تحیّربرانگیز می‌دود، بدین منظور وِی را «فرز» نامیدند.

چو چالاک شد و سرعت چو جِت کرد/ورا نام دوستش فِرز کرد مثلاً قافیه‌ش هم تو حلقِ خودتون

توضیحِ موردِ دوّم: فرض در لغت به معنای «گمان‌کردن، الکی درنظرگرفتن و ...» می‌باشد. مظنون کلاً وجودِ خارجی ندارد و «فرض» می‌کنیم که وجود دارد؛ فلذا وی را گاهاً «توهم» نیز می‌نامند که به طورِ مختصر و شیک، «فرض» نامِ جالب‌تری‌ست.

× فرضِ دوّم باطل است؛ زیرا مظنون رنگارنگ می‌خورد. هرگز یک موجودِ فرضی، رنگارنگ نمی‌خورد پس مظنون صددرصد وجودِ خارجی دارد و توضیحِ اوّل در موردش می‌تواند صادق باشد.

× فرضِ اوّل نیز نادرست است زیرا وی از مترو استفاده می‌کند. هرگز یک موجودِ فِرز، از مترو استفاده نمی‌کند و مانندِ دَش در انیمیشنِ شگفت‌انگیزان به سمتِ مقصد حرکت می‎کند. پس این نیز درست نیست.

خب چه کنیم؟ چه خاکی بر سر بریزیم؟ رُس.

2. مظنون کلاً با فونتِ فارسی قهره. :/ اسمِ تک‌تکِ فایل‌ها و پوشه‌هاش انگلیسیه (اونایی رو که فارسی هستن رو یا دانلود کرده یا از دوستاش گرفته) تو وایبر هم انگلیسی چت می‌کنه!

3. مظنون هیچ ترسی از نشون دادنِ عکسِ کارتِ ملّی‌ش به دیگران نداره! (برخلافِ همه که میگن آدم تو عکسِ کارتِ ملّی‌ش خیلی بد میفته و اینا! ) این نشون میده چهره‌ی مظنون بایستی تو کارتِ ملّی‌ش بهتر از حالتِ عادی‌ش بوده باشه

4. عه اینا!

پوشه‌ی عکسای استریتش رو از قبل آماده کرده بوده بعد از دسکتاپش شات گرفته!

5. همه‌ی زار و زندگی‌ش رو رو اون میزه ولو کرده الّا گوشی‌ش خب ما «فرض» می‌گیریم که با گوشیش عکس گرفته

6. یه جوری هنزفری‌ش بهم گره خوردن که انگار خودش عمداً اومده گره‌ش زده اونایی که شارژهای ایرانسل‌شون که خراش داده‎‌ن و مصرف کردن رو نگهشون می‌دارن، همونایی هستن که وقتی رنگارنگ یا ویفر شکلات می‌خورن پوستشون رو نگه می‌دارن!

7. مظنون همه‌ش در حالِ پشیمان شدن است.

دکمه غلط کردم نداره زندگی؟

ی متنی هست خیلی خوبیه، بعد ی جاییش میگه "رها رها رها من" خب؟ همون.

دیشب نباید بش می‌گفتم، فاتحه م خونده شد رسما. -_-

من نه دیگه با سارا و مهشاد میرم بیرون، نه دیگه میرم کافه ترنج.

بخدا منم ای‌میل شریف دارم ولی حیف فرصت نشده جایی پابلیکش کنم :)

خب یک مقدار بیشتر حواست را جمع کن مظنونِ عزیز!

+ مواردِ بیشتری در راه است!
++ به قولِ کامران: «این پست حکمِ زنبیل را دارد!»

 

[علــی[میم]]

پاسخ : استریت فرزانه_Farz

خب خب خب خب خب !!!

1.



وقت انتقام ، من فلن به دلیل امتحان ریاضی آخر هفته ، هم ورک بیش از حد و .... تونستم تا ماکسیمم 100 صفحه از ارسالاتو چک کنم و :

خب مظنون به عبارتی در بچگیشون فوق العاده توسط خانواده و اجزای خانه مورد سرکوب قرار گرفته !!! :

یه بار هم بابام خواهر بزرگ تر م رو بغل کرده و چرخونده , من م جو گیر شدم دویدم طرف بابام گفتم : من م بازی !من م بازی! همین طوری هی دویدم طرف خواهرم و بابام که پای خواهرم خورده به من و من هم پرس شدم به دیوار!!! :-\

فکر کنم 3-4 سال م بود, مامانم واسه عید قربان شیرینی پخته بود , شیرینی ریخته بود رو تیکه آهنی های گاز , مامانم گذاشته بود پایین که بشوره , من م چون قرمز بود و خیلی خوشگل بودن رفتن دو دستی چسبیدم به اون تیکه آهنی ها! (بی هوش شدم در جا) وقتی بیدار شدم تو ماشین بودم!

از سر همی سرکوب ها و عقده های بچگی ایشون میره دوز پسر پیدا میکنه و اینجا انتهای این داستان غم انگیز نیست چرا که بعد با دوز پسرش فرار میکنه میره تو یه مسافرخونه و یه ااق میگیره و دوز پسرش ، ایشونو معتاد میکنه به .... به مواد مخدر <<<<<< ||

×دیدم، شنیدم، اتاقای دیگه رو، جَو ـشون رو، ارتباط با هم دیگه ـشون رو، تنها چیزی که اونا از ما بهتر بودن متراژ هال ـشون بود و اون صمیمت و محبت ـی که ما داریم رو با هم نداشتن :)

×تاریخ تکرار میشه چ بخوای چ نخوای! تکرار میشه! و تکرار شد...

×معتادم کردی.

البه تو این پست مورد دیگه ای که جلب توجه میکنه حسادت و چشم و هم چشمیه مظنون و در نهایت ، تلاشش برای سرکوب این خصلت درونی رو میبینیم ، نی ببینین میگه هالشون بزرگتر از ماعه (همون مسافر خونه هه اتاق کناری) ولی ما خوبیم

و مورد دیگه اینکه دوز پسرشو نفرین میکنه که بعدن که خودت دختر دار شدی یکی سر دخترت همین بلا رو میاره

و نهایتن تو هون روز این پست رو شاهدیم :

×و دیگر هیچ...
برام دعا کنین...
#بدون اسمایل

×میدونی؟! این مدت دلم خیلی گرفته از همه چیز و همه کس این خرابیِ نتِ اونا هم دردی شده بر درد ها، اینقدر دلم گرفته که همین الان میخوام بزنم زیر گریه، هی هی گریه کنم، هق هق کنم، از بس گریه کنم که نفس ـَم بالا نیاد ولی نمیتونم چون اینجام... چون خوابگاه نیستم، دلم میخواست اینجا کسی من ـُ نبینه، بعد برم تو حیاط زنگ بزنم ب تو بگم از این روزا گریه کنم گریه کنم هی گریه کنم و بم فوش بدی بم بگی لوس شدی بم بگی خیلی‌ها آرزوی این رو دارن که الان جای تو بودن پس حرف بیخود نزن و من بگم باشه قول میدم و قط کنم تلفون رو گریه‌هام که تموم شد شروع کنم ب زندگی ـم و طوری رفتار کنم که انگار قبلا خواب بوده هیچی نبوده و الان دوباره خوبم.

اون نوشته کوچیکه هم درد و دلاش به دوز پسر قبلیشه که بهش نارو زد رفت با این پسر جدیده ، خوابگاهم همون مسافرخونس نمیخواد ما بفهمیم ، والو

حالا به هر حال تو همون روز این پست رو شاهدیم که نشون میده مظنون از همون روز شروع میکنه به ترک اعتیاد و دوستان طلب دعا برای موفقیت میکنه

د اند آف استوری ....

گریه کن گریه قشنگِ....گریه سهم دل تنگِ....
گریه کن گریه غروبِ....مرهم این راه دورِ....

این پسته هم صرفاً دیدم کپی پیسته گفتم بیام بگم یه روز که خوابی پاکش میکنم

ادامه دارد ...

 

[ایلیا]

پاسخ : استریت فرزانه_Farz

مظنون کافه نادری رفته خوشبالش یه بارم افتخار بده دسته جمعی بریم =P~


این کارته شارژا توی چند ساعت قبل از عکس استفاده شده نه؟ اگه پس واسه چی نیگرشون داشتی؟ با توجه به این با مخاطب خاصش دائم داره تل حرف میزنه.


سلیقه مظنون توی قهوه جات بده، کافه میکس اخه فرزانه؟ خیلی شیرینه خب :/

رنگارنگم که دوس داره، بح بح

فک کنم با دیدن عکسای خودشم مشعوف بشه مثلا، همه جا عکساش ریخته توی لپ تاپش.

 

[venusi]

پاسخ : استریت فرزانه_Farz

ی سوال پیش میاد چرا وقتی کارت بانک ملی وسامانو ملی داره با آپ کن شارژ نمیگیره...

 

[Milad96]

پاسخ : استریت فرزانه_Farz

1- مظنون خودشیفته است!

چون که ورداشته تویه عکساش فولدر هایی مثله khodam یا man ایجاد کرده!

یعنی شما فکر کن 2 تا فولدرِ کامل آدم عکس فقط از خودش داشته باشه!

حالا به اینا دیگه توجه نمیکنیم که یه فایل ورد داره به نام "این منم" و یه فایل تویه دسکتاپ به نام "خودطلب" و احتمالاً به عکساش بسنده نکرده و رفته کتباً "طومارِ خودشیفتگی" نوشته اون تو!

---------------------------------

2- مظنون خودش هم باورش شده که "فرز" عه و "فرزانه" نیست! شما نگاه کن! عکس خودش تویه دسکتاپ رو به نام Farz سیو کرده!

---------------------------------


3- مظنون یه ورزشی رو بلده!


اون کارت بالایی مال یه چیز ورزشی عه احتمالاً!


---------------------------------


4- مظنون یک قرون هم پول واسه "خریدن" کتاب خرج نمیکنه!


همه رو از کتاب خونه میگیره!


---------------------------------


5- مظنون 3 تا کتاب دیفرانسیل داره!! اونوقت از یکی شون به زور 50 صفحه خونده!


من که دارم نگران امتحانش میشم واقعاً!


مظنون تنبل عه!


(# ضد حال زدن به صاحب استریت، در حین خوندن استریت ش! )


--------------------------------


6- مظنون از ایناست که از هر آدم چاقی بیشتر میخوره ولی چاق نمیشه!


آدم عادی، حتی با نگاه کردن به اون همه رنگارنگ و کیک و مربا 1 کیلو چاق میشه! وای به حال خوردنش!


--------------------------------


7- مظنون بلد نیست که وقتی میخواد از کل یک صفحه اسکرین شات بگیری، راحت تره از دکمه پرینت اسکرین روی کیبورد استفاده کنه، نه از snipping tool وینوز 7!


--------------------------------


8- مظنون به شدت اهل ظواهر عه!


وایستاده ساعت بشه دقیقاً 5:30 که عقربه های ساعت خوشگل قرار بگیرند تویه جاشون، بعدش از دسکتاپش اسکرین شات گرفته!


--------------------------------


9- مظنون شلخته است!


عکس و فایل مشق و آهنگ و نرم افزار و پادکست و entekhab reshte_files !!!! (بعد از 2 سال که از کنکور میگذره!) و بک آپ کامپیوتر قبلی ش رو ریخته تویه همون وسط درایو E!


درایو E براش مثله انباری می مونه!

 

[امیرحسین]

پاسخ : استریت فرزانه_Farz

سلام
دیگه دیدم استریت فرزانه خانوم هم برگزار شده از طرفی من هم این روز ها اصلا فرصت سر خاروندن ندارم و نمی خواستم شرکت کنم اما یه سری مسائل منو مجبور کرد که بنویسم
حالا برای اینکه وقت کم نیارم ابتدا با فرزانه خانوم یه مصاحبه کردم
+سلام خودتون رو معرفی کنید
-سلام فرز هستم
+نه دیگه مصاحبه رسمی هستش درست خودتون رو معرفی کنید
+ اسم و فامیلتون
-فرزانه مردوخ روحانی
نام پدر؟
-فرید
+رشتتون؟
-مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف
+اهل کجا هستین؟
-سنندج البته پدرم کرمانشاهی هست حتی من خودمم شناسنامه ام تو کرمانشاه ثبت شده
+مدل گوشی
Xperia p
+کدام یک از کاربرای سایت رو از دیر باز می شناسی؟
-Happy moon
+یکی از دوستای خوبت تو سمپادیا
-فواد
+این ترم از کدوم درستون بیشتر می ترسین که نمره خوب نگیرید؟
-معادلات دیفرانسیل
+تو عکس هایی که واسه استریت داده بودید یه فولدر بود به اسم پائولو که توش پی دی اف هست کنجکاوم بدونم این فولدر چیه؟
-اون رمان کیمیاگر هستش
عشق است و بس!!!!
با خوندنش من و به خودم آورد...
خدا خیرش بده پائولو کویلو رو!
+مذهب
-سنی
+بازیگر مورد علاقه
-شهاب حسینی
+خوانندها ی مورد علاقه
-سیاوش قمیشی ، سامی یوسف
+نظرت در مورد المپیاد؟
- کار نیمه تمومی که فراموش نخواهم کرد
+تو دبیرستان با کدوم درس مشکل داشتید؟واسه کنکور چی کار کردید با این درس؟
-دین و زندگی ، از کتاب گاج استفاده کردم
+تفریحات شما؟
-خوندن شعر ، عکاسی ، سینما
+ورزش مورد علاقه شما؟
-کوهنوردی ، والیبال
+یه جمله هست روی دسکتاپتون نوشتید به کردی می شه ترجمش کنید؟
-دیگه قهر و آرزو و دلتنگی برای من بیچاره به چه درد می خوره
+به زبان محلیتون علاقه دارید؟
-آره چه جورم ، نتنها زبان محلیمون رو دوست دارم ، به لباس های محلی نیز علاقه ی زیادی دارم
+شهرتون چی؟
-با یک جمله خلاصه می کنم شهره من زیباست
+اون سیم کارته که تو عکسه چیه؟
-اون سیمکارت دانش آموزی همراه اوله
+راستی هنوزم کارت شارژ می خرید ، بیخیال
+تنقلاتی مورد علاقه؟
-رنگارنگ
+خسته کننده ترین کار دنیا؟
-ظرف شستن
+فکر کنم اسمش هم که اومد خسته شدید ، مرسی که وقتتون رو در اختیار من قرار دادید و مصاحبه کردید
واسه همین من چند کلمه می گم و شما اولین چیزی که به ذهنتون اومد رو بگید
+گردش
-آبیدر
+کرمانشاه
-لهجه ی شیرین بابام
+پایان ظرف شستن
-یه لیوان آب خنک

حالا من برداشت های خودم هم از شما رو هم می نویسم و همین دیگه
ایشون فردی اجتماعی ، مهربان ، جاه طلب و لجباز هستند
تو کار های گروهی موفق هستند ، لپ تاپشون اینقدر بی نظمه که من اصلا میل و رغبتی نداشتم نظر خاصی بدم ، فقط بگم یه عکس تو این لپ تاپ گم کنه مجبور می شه همه عکس ها رو سرچ کنه بعد دونه دونه نگاه کنه پیداش کنه نگاه کنید چقدر هردم بیل اسم انتخاب کرده یا نگاه کنید خیلی از چیز هایی که ریخته تو لپ تاپش معلوم نیست ماله چیه به چه درد می خورده مثل اون patch یا licence ، یه چند تا فایل هم هست که نمی دونم به خاطر استریت اومده تو عکس گذاشته یا به علت بی نظمی هستش مثلا اون furElise_bells که از کارهای مشهور بتهوون هست احتمالا زنگ خور گوشیشونه یا اون فیلم salt چون بعیید می دونم که کسی که به سینمای ایران علاقه داره به سینمای خارج این همه کم لطف باشه که فقط یه دونه فیلم داشته باشه، بنظرم عکس دسکتاپش رو واسه استریت عوض کرده چون همون عکس بنظرم رودسکتاپش هم هست اگه یه عکس رو به عنوان background انتخاب کنی دیگه نیازی نیست خودشم رو دسکتاپ داشته باشی می خوایی در یک لحظه دو بار نگاهش کنی؟ ، اون بسته گردو هم شاید این نتیجه بده که از کامپیوتر سر در نمیارند یا اینکه سرعت دانلود پایینی دارند ، از چیز هایی که خوشم اومد این بود که برای خرید وسایلشون دقت می کنند همچین با هم ست هستند، واسم جالب بود که نقشه مترو رو دانلود کرده ب.د احتمالا مال روز های اول انشجویی بوده ، به کتاب های روانشناسی علاقه داره مثل کتاب نیمه تاریک وجود که حدس می زنم کتاب صوتی باشه یا کتابی که واسه رفتار در خوابگاه تو قفسه کتاب می بینیم ، به سوهان علاقه ی زیادی داره و فکر کنم تو ساندویچ هاشم کنجد می ریزه
این حکایت نیز به پایان رسید ، می شد بیشتر و بهتر بنویسم ، اما زمان نداشتم بقیه کار ها رو به بچه ها می سپارم خصوصا علی ]میم[ که باید انتقامش بگیره از نظر منم فرز پتانسیلش داره
واسه اینکه کمکی کرده باشم به آیندگان بگم فرز توی مرتب حرف از برگشتن یه نفر و گلایه از رفتنش می کنه من حتی یه جا می گه
اون برمی گرده قسم می خورم ....... قسم می خورم
اونایی که بخاطر دروغ 13 می گفتن وایسا نوبت استریتت بیاد ، کجان؟

 

[farz]

پاسخ : استریت فرزانه_Farz

آقا این امیرحسین فیک ه ) لابد یکی از دوستامه :/
این همه اطلاعات از کجا اومده؟ )) :/
البته ی جاهایی ش اشتباه ه حالا آخر استریت میام ج میدم ""

 

[Odette]

پاسخ : استریت فرزانه_Farz

طبقاین پستش مضننون عاشق کتاب کیمیاگر بوده ولی تو قفسه ش خبری ازش نیست ولی پی دی اف این کتاب رو داره نشون ميده مضنون دوست داره علایقش همیشه باهاش باشه
مضنون قبل دانشگاه رفتن کتاب زندگی دانشجویی رو خریده که از استرس خودش کم کنه مضنون به شدت آدم استرسی هستش تواین پستش هم کاملا مشخصه حتی کتاب همه ما میمیریم هم میخونه نمیدونم موضوع کتاب چیه ولی از عنوان کتاب میشه حدس زد این کتاب رو هم واسه این گرفته که از ترسش کم کنه اشاره به این پست صندلیش
مضنون کلا خوشش نمياد کسی تو زندگیش سرک بکشه شاید یه جورایی از کلاغ هم بدش مياد کلا به خانواده هم رحم نمیکنه بلاک میکنه که تو زندگیش فضولی نکنن

×درد کم داشتیم؟ مامانم اومده میگه بیا ی اینستاگرام برام درست کن :‌|[nb]قبلا هم فیس‌بوک ساخته بودن.[/nb] عمه‌ی بزرگ خاندان رو بلاک کردم مامانم رو ک دیگه نمیتونم :‌))

مضنون به شدت آدم ترسناکی هستن بر خلاف عکساش که مهربونن باطنی خشن گونه دارن از این پستش هم مشخصه کاملا

دوستای عزیز وقتی پیشنهاد میدید فکر هم بکنین روش، مدیر تمام تلاشش رو میکنه ک شما رو راضی کنه بعد ی بار میاین میگین باید باشه حتما باشه، بعد میاین میگین شوخی کردم؟ غلط کردم؟
یکم شان تاپیک رو نگه دارید، جدی تر باشید رو نظرات و ایده هاتون. : )

مضنون تو محتویات کیفش عکسی از گوشیش نیست چون داره باهاش عکس میگیره ولی فولدری تو عکساش داره به اسم Xperia p که این احتمالا مدل گوشیش هستش
یه فولدری هم مشاهده میشه به اسم sampadia مضنون شات ها و چیزایی که از سمپادیا گرفته رو نگه میداره
مضنون شات میگیره ولی نه واس اینکه گذشته رو نگه داره واس اینکه کلا یه جاهایی از این شات ها استفاده کنه اگه قولی چیزی به مضنون مبخواین بدین بعد بپیچونین توصیه میکنم برید رو در رو باش حرف بزنید که نشه شات گرفت وگرنه عمرا بتونین بپیچونین

من؟ برا چی؟!

تازه من شات دارم از قولی که جهان داده شیرینی بده

با توجه به دسکتابش هم نشون ميده مضنون شلخته هستش از اینایی که تو اتاقشون نميشه قدم گذاشت بخاطر همین هم از نمای کلی اتاقش عکس نداده کلا علاقه خاصی به نظم و برنامه نداره

مضنون خواسته بگه اگه تونستین شخصیت من رو نشون بدین وگرنه واسه خودش کارآگاهی هستش ميخواد به همه ثابت کنه که از خودش بهتر پیدا نميشه

ببخشید منظورتون انجمن گفت و شنوده؟
کسی که مهمان هست انجمن گفت و شنود رو نمیبینه اصلا ها فیک نیستی شما؟

یک کاربر جدید میگه این کار تو سایت تکراریه؟

من نمیدونم واقعا چرا جدیدا کاربرا اینقدر میترسن ک برای بیان نظرات و اعتراض هاشون و با مولتی میان.
و اینکه هرکسی بجای اینکه کار صحیحی رو ک انجام بده فورا میاد شروع میکنه ب ایراد گرفتن از بقیه! ک اگه فلان کس انجام نمیده منم انجام نمیدم!

بعدا اگه وقت بود یه چیزایی اضافه میشه

 

[امیرحسین]

پاسخ : استریت فرزانه_Farz

آقا این امیرحسین فیک ه ) لابد یکی از دوستامه :/
این همه اطلاعات از کجا اومده؟ )) :/
البته ی جاهایی ش اشتباه ه حالا آخر استریت میام ج میدم ""

داشتم به این فکر می کردم ، چطوری باید اثبات کنم فیک نیستم
دیدم همه ی دوستای قدیمیم از سایت رفتن ، فقط یکیش مونده بود که اونم می گه می ره
اما واسه حرف شما به دوستام نیازی نیست ، چون به هرکی می رسید ، می گید فیک هست
من کلا دیروز بعد از ظهر برای استریت شما وقت گذاشتم اگه بیشتر وقت می ذاشتم ، بیشتر اطلاعات کسب می شد.
(ترتیب وقت گذاشتن علی ، فرزانه ، نیلوفر (lorca) (بیشتر همه هم می شد برای لورکا نوشت اما استریتش بد زمانی بود)
از هیچ کدوم از اعضای سایت هم کمک نگرفتم (جز خودتون که باهام مصاحبه کردید ، اگه اشتباهی هم تو مصاحبه هست مقصرش شمایید نه من :P)
من نه صندلی داغتون رو خوندم نه نظر های دیگران تو استریتتون (تا قبل از پست دادنم)

 

[farz]

پاسخ : استریت فرزانه_Farz

کسی خواست شات بذاره از پ.خ و یا هر جایی غیر از سمپادیا قبلش با من هماهنگ کنه، با تشکر

 

[l.brisc]

پاسخ : استریت فرزانه_Farz

× ما فرض می‌کنیم فرز فرض کرده که فرز از این جهت که بین فِرز بودن و فَرز بودن که نصف اسم واقعیشه ایهام بوده ، این اسم رو برای خودش انتخاب کرده به فرض این که هر کس هر فرضی که داشت از فرز فرض کنه.
جمله ی سنگینی بود یک دقیقه سکوت -_-


یک. یه فرد مذکری هست توی سایت که مظنون فوق العاده روش حساسه . :‌))

دو. روحیه ی دیکتاتوری در مظنون بیداد می‌کنه.

ای کاربر نیمه فعال کاری نکن اولین هشدار سمپادیاییت رو بت بدم.

سه. مظنون علاقه زیادی به کشف واقعیات به خصوص کشف فیک بودن اکانت ها داره.

یک کاربر جدید میگه این کار تو سایت تکراریه؟

ببخشید منظورتون انجمن گفت و شنوده؟
کسی که مهمان هست انجمن گفت و شنود رو نمیبینه اصلا ها فیک نیستی شما؟

عه چ اتفاقی پست شوجایی پاک شد تو اطلاعیه ها ""

اصن اتفاقی نیس سه نفر اولی ک ویس شون پخش شد دختر بودن "

چهار. مظنون اعتماد به نفس بالایی داره.
از شرایط فعلی‌ش ، از جمله قیافه ش {با توجه به رونمایی از کارت هاش} ، خانواده ش ، محل تولدش و کلا همینی که هست خیلی راضیه.

×وقتی داری میگی که نه باو تهرانم اینقدار بد نیس میتونه خوب باشه، تهران یا سنندج چ فرقی میکنه مگه! دُرُس تو همون روز از خونه میزنی بیرون تا میدون اقبال رو پیاده میری باز مث همیشه صورتت یخ میزنه دستات هم همینطور و هوایِ خوب رو احساس میکنی و اون موقه‌س که با تمام وجودت میگی نه... شوخی کردم سنندج همیشه سنندج ـه :)

×باز چیزای مسخره/ساده من رو دلخوش میکنه ب اینجا من رو وابسته میکنه ب اینجا... وقتی میرم تو گُذر باز عاشق گذر میشم، عاشق سنندج، عاشق ادویه فروشی‌های اونجا، عاشق مغازه‌های رنگاورنگ پارچه فروشی، عاشق اون مغازه‌ی تخمه فروشی که همیشه وقتی از جلوش رد میشی گرمای دستگاه تخمه‌پزی‌ش میزنه ب صورتت... من عاشق این چیزای ساده و مسخره‌م...

×من ی متحجرم و متحجر بودنم رو دوس دارم اینی که هستم دوس دارم این‌که هیچ وقت آویز و گردنبند و دستبند و گوشواره جذبم نکرده!‌این‌که وقتی میریم تو ی مغازه من دست میزارم رو هرچی مغازه داره میگه خانوم این پسرونه‌س! این‌که هیچ‌وقت کفش جز اسپورت پام نکردم [2] این‌که اگه ی لباس دخترونه هم انتخاب کنم بم میگن این مدلش مالِ قَجَر دوس دارم اینی که هستم ب بقیه هم هیچ ربطی نداره,نه این که دوس ندارم که دختر باشم و عاشق پسر بودنم!ولی اینی که هستم رو دوس دارم...

به نظر شما مظنونی که تا اون موقع هیچ‌وقت جز کفش اسپرت نپوشیده بود ، بلاخره تو دانشگاه پاشنه بلند پوشید یا نه


پنج. مظنون محافظه‌کار نیست !

اینجا می‌بینید که اون گردنبند به نظر سنگین رو به وسیله ی یه لیوان یه بار مصرف آویزون کرده. -_-

این عکس کامل و بزرگ بوده بعد من در دوران جاهلی خواستم تو کیف پولم جاش بدم زدم همه‌ش رو قیچی کردم

~_~

شیش. مظنون شلخته نیست. خسته س.
علاوه بر بی حوصلگی برای مرتب کردن فایل هاش ،برای مرتب کردن نوشته هاش هم خسته س.

×و باز من شرو کردم ب چرت و پرت گفتن هام و باز نوشتن های شلخته و نامرتب و با انشائی در حد ی کودک دبستانی!

اَه..جرئت ندارم ی کلمه حرف بزنم بگم خواهرم فلان خواهرم بهمان! این قدر نامرتب و شلخته س که نگو [-(
مامانم برمیگرده میگه ببین خوابگاه خیلی بدتره,تو با خواهرت نمیسازی حالا میخوای با کسی که اصلا نمیشناسی زندگی کنی؟ (
این خواهرم منم هی سوء استفاده میکنه,شنبه میره کلاس زبان مانتو شلوارش رو میزاره رو صندلی میگم چرا برنمیداریش؟میگه آخه دوشنبه هم کلاس زبان دارم باید بپوشم این لباسا رو! اینم من

هفت.مظنون منطقی رفتار می‌کنه.
کلا زیاد احساسی برخورد نمی‌کنه توی مسائلش و به منطق اولویت می‌ده. رویایی هم فکر نمی‌کنه.

کسی نگفته شما ابراز علاقه نکنین، بکنین! ولی خب اگه تنها مشکل شما پول یا همون شغل هست ب نظرم حل میشه و ی مانع بزرگ برای ابراز علاقه و یا ازدواج نیست.

راست میگه شما ابراز علاقه بکنید ؛؛)

زندگی مابین درس خوندن و شوهر کردن نیس

×من ی چیزی بگم راجب ازدواج دانشجویی و همین ابراز علاقه، الان مثن ی پسر از بندرعباس عاشق ی دختر از تبریز میشه کلا ب نظرم غلطه دیگه چ برسه ب اینکه مشکل شغل و مسکن و اینا هم باشه، تو ی شهر فرهنگ ۲تا خونواده تفاوت‌های زیادی رو باهم دارن چ برسه ب ۲نقطه مختلف از کشور! بعد ج میدونم گرفتن مراسم عروسی و اینکه چ شهری ساکن بشن و اینکه عید هرسال اول ب کدوم خونواده سر بزنن و اینکه بچه‌شون ترکی یاد بگیره یا فارسی و هزارتا مشکل و مساله‌ی دیگه ک ممکنه ایجاد شه و اون عشق و علاقه‌ی داغ دوران دانشجویی کلا از بین بره

هشت. مظنون دختره کوه و کمره.
دوس داره شاخ بازی در بیاره و به همه نشون بده که فرزنده کوهه و کلی کوه نوردی بلده.

×بازم توصیه اکید میشه که هیچ‌وخت جلو همین مهموناتون شاخ بازی نیارین و ب دخترشون نفهمونین که فرزندِ کوه هستین و کلی کوه‌نوردی و اینا میکنین و سعی نکنین بهش بگین که بدون دست گرفتن ب در و دیوار و اینا و با ی حرکت از دیوار نیم‌متری میشه رفت بالا درحالی که ۲تا دستاتون وسایل باشه

: ))
مام کوه داریم همه ش میریم کوه و در و دشت :پی

نُه. نـَه.اشتباه نکنید.مظنون حسود نیست ؛ عدالت گراست

*وقتی ابتدایی بودم یکی از همکلاسی هام با بقیه فرق داشت...
کادر مدرسه خیلی تحویلش میگرفتن...خیلی بش توجه میکردن...کمتر بش تذکر میدادن....همیشه خودش رو برا معلما لوس میکرد....
ازش بدم میومد....که چرا دختری که شبیه منِ این قدر باید مورد توجه قرار بگیره!؟چرا باید این قدر همه بش توجه کنن....

×اُه...کاشکی بشه از گذشته اون چیزی رو که میخوام یادم بره اصن آلزایمر بگیرم,این تاپیک یادی از کابران گذشته چیه زدین آخه!؟ من همه‌ش میخونم ب ۲تاچیز میرسم! اول این که من تو اینجا چقدر نبودم و دوم اینکه من همه ماجراهام تو نودتس بوده بعد الان اونجا ترکیده بعد من بیام برا کی یادی از کاربران نودتس کنم و بخندم آخه!؟ حسودیم شد بهتون خُب!

. نودتس که مطهری نداره که نذاره سایت بسته بشه :-‌<

اون حتی معنی واقعی عدم عدالت رو توی 19 سالگی در دانشگاه و خوابگاه یاد گرفته ؛

ممنون خوابگاه، ممنون دانشگاه.
ممنون که معنی واقعی ـه مشکل رو، زحمت رو، اذیت رو، عدم عدالت رو، همه و همه چی رو بم یاد دادین.

در راستای همین علاقه به اجرای عدالت هم هس که به مقدار زیاد از با سهمیه وارد دانشگاه شدن بدش میاد.

مشکوک شدم ب سهیمه دار بودنت

این که 20سال پیش این مرد ها کلی جون کندن از زندگی شون زدن برا ما که الان باشیم بحثی نیس,اینایی که شهید شدن که خونواده هاشون تکلیف خودشون رو میدونن ولی اینایی که جانباز شدن یا موجی شدن واقعا برا خونواده ها سخته! ولی خب نباید این رو با دانشگاه جبران کرد که! [-( خیلی راست میگن درد هاشون رو دوا کنن

ما یکی از آشنا هامون فرزند شهیده خدا میدونه که چقدر تعریف میکنن از این که خودش و خواهر برادراش چقدر تنبل بودن
بعد الان میخوات دکترا بگیره! اونم آمار! ینی فک کنین با سهیمه فرزند شهید آمار قبول شده
دانشگاه آزاد هم ترمی 8 میلیون میگیره برا دکترا که برا خانواده شهید مجانی هست تحصیل تو دانشگاه آزاد (

ده. مظنون مرموز بودن رو دوست داره.

از رمزی حرف زدن خوشش میاد. به این‌که حرفایی بزنه که هر کسی متوجهش نشه علاقه داره و این که یه نفر نوشته های سایز یک شده ی انتهای ح.ب هاش رو بزرگ کنه و بخوندشون مظنون رو به وجد میاره.

×وقتی برمیگردی ب شاره که‌ت سنه اون موقع‌س که شاعر شاره‌ که‌م سنه فوت میکنه...

×بروانا شاییهَ چوپییهَ له‌و ماله...نایه‌م بو زماوه‌ن نایه‌م بو هه‌لپه‌رکی..زرد و سور تی‌که‌لاون ژن و پیاو...لو ناوه هر ناله‌ی هناسه‌ی تو نایا...

×کاشکای ئیستاش و‌ه‌ک جاری جاران بوایت...

گوره‌که‌ی گه‌وره دروس بو ناو سکم...

یک عدد کرد زبان خیرخواه بیاد با هم بررسی کنیم اینا رو


یازده. این که مظنون قبول نمی‎کنه که روحیه اسپم دهی در وجودش نهفته س واقعا ناراحتم می‌کنه [-(

اسپم نبود بخدا :-s

×مستحضر هستین که بدست اومدن ستاره‌ متناسب با زمان آنلاین بودن و تعداد پستاس اگه مثن ب ازای هرچند تا پست اسپم ی ستاره کم میکردن الان من فک کنم کاربر نیمه فعال میشدم اصن من دیگه اسپم نمیدم

دوازده. مظنون از دور محکم و خشن به نظر میاد اما خودش اظهار داره که بی‌بی فیس و لوس و سوسول و مامانیه!

×این‌که من ی سوسول مامانیم شکی توش نیس بعد الان چطوری میخوام ۴سال برم خوابگاه؟!

×با مامانم داریم درباره وسایلی که تو خوابگاه لازم میشه صوبت میکنیم که باز مامانم مات میشه ب من و فقط نگام میکنه و اشکاش همین‌طوری میاد پایین درسته من تک دختر نیستم ولی از خواهرای دیگه‌م بیشتر با مامانم جورم بیشتر باهاش حرف میزنم همیشه و هرروز که از مدرسه میومدم همه‌ی حرفای اون روز رو براش تعریف میکردم پیشش از همه بچه‌ها حرف زدم چ بچه‌های خودمون چ بچه‌های شهیدبهشتی چ بچه‌های کانون!مامانِ من دوستِ منِ! و من سخته برام ترک کردنش... #سوسول مامانی

×در ادامه‌ی بِیبی فیس بودن زهرا عرض کنم بنده هم همچین مشکلی رو دارم به عنوان نمونه ۲تاش رو عرض میکنم:
۱. چند هفته پیش زنگ زدم عکاسی,شماره عکسم رو دادم گفتم عاقا ۱۲تا چاپ کنین برا گواهینامه میخوام,
-نه خانوم نمیشه!
-چرا؟!
-این عکس مال خیلی وخت پیشه نهایتا اول دبیرستان ـِش بیارین دوباره ازش عکس بگیرم
-عاقا همون رو چاپ کنین لدفن
-نه خانوم بعدا که بردین راهنمایی‌رانندگی گیر دادن دیگه من پاسخگو نیستم ها
-عاقا شوما چاپ کن کاری نداشته باش
-نخیر باید تشریف بیارین دوباره عکس بگیرم
هیچی دیگه مام رفتیم عکاسی همین که از در رفتم تو عاقاهه میگه: عه این که همونه ( گفتم عاقا دیدین من گفتم چاپ کنین کاری نداشته باشین!؟ بعد واسه این‌که ضایع نشه گفت نه این عکستون ی ذره از موهاتون بیرونه باید خوبش کنم فردا بیاین عکسا آماده‌س! بله دیگه!
۲.رفتم حوله حموم بگیرم قبلیه درب‌‌وداغون شده بود بعد که رفتم تو مغازه پسندیدم و خریدم و اینا فروشندهِ میگه ب مامانم خانوم خیالتون راحت این جنس ـِش خعلی خوبه و کلی دووم داره من بهتون قول میدم تا ۱۹سالگیش هم بتونه استفاده کنه! این من: ( ینی نمیدونم چند ساله اومدم جلو چِشِ ـِش که گفت کلی دووم میاره تا ۱۹سالگیش حتی

گفتم که از دور مظنون خشنه. این اسمایلی بیچاره رو ببینین از ترس مظنون کجا فرار کرده

فرزانه منو ببخش. سرتم نکوب به دیوار 8) لدفن.

 

[gaucho]

پاسخ : استریت فرزانه_Farz

مظنون یه فولدر ایکس داره رو دسکتاپش به عنوان کمد ازش استفاده میکنه یحتمل راضیم ازش

 

[زﮩرا]

پاسخ : استریت فرزانه_Farz

*قفل

مرسی از حضور همتون و فرزانه عزیز.