• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

ابوالقاسم حالت

  • شروع کننده موضوع
  • #1

tinaradvand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
3,075
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره دوره 11 المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
ابوالقاسم حالت (1298-1371) ملقب به ابوالعینک شاعر و مترجم و طنز پرداز تهرانی است. اگر اطلاعات بیشتری میخواین هم توی اینترنت بگردین :D
اینجا قراره شعرهای این شاعر رو قرار بدیم.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

tinaradvand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
3,075
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره دوره 11 المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
ششلول کجاست؟


گفتم آن دلبر گلچهره ی مقبول کجاست ؟ گفت او در پی پول است، بگو پول کجاست ؟
عاشقی سرفه کنان گفت در آسایشگاه آن که از غصه مرا ساخته مسلول کجاست ؟
به دو صد قلقلک آخر نزند کس لبخند روی پر خنده و رخساره ی شنگول کجاست ؟
زندگی بهر کسان غول مهیبی شده است آن که بیزار نگردیده از این غول کجاست ؟
من از این هستی ده روزه به تنگ آمده ام چاره مرگ است بگویید که ششلول کجاست؟
دزد خونخواره ی دیشب شده درویش، امروز پرسد اکنون ز شما: خرقه و کشکول کجاست ؟
گرگ را خرقه ی پشمینه چو دکان ریاست گوسفندی که بدین جامه خورد گول کجاست ؟
گر که دیدی دغلی از وکلا عیب مکن آن که دور است ز دونبازی و بامبول کجاست؟
رسم و رفتار نکو، فکر نکو میخواهد آن که دارد به سر اندیشه ی معقول کجاست ؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

tinaradvand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
3,075
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره دوره 11 المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
حاضر جواب

گفتم صنما با خبر از حال منی تو گفتا که بلی در پی اغفال منی تو
گفتم که برم از دل و جان بار غمت را گفتا همه دانند که حمال منی تو
گفتم چه بسا قصه که از جور تو گویم گفتا چه کسی گفته که نقال منی تو
گفتم که به دست تو عنانم بود ای دوست گفتا که نه یابوئی و نه مال منی تو
گفتم که عجب کوکب بخت تو بلند است گفتا عجب اینجاست، که رمال منی تو
گفتم که مرا زین نمد ای دوست کلاهی گفتا که دلم خوش که نمدمال منی تو
گفتم که دهد لوح دلم شرح جفایت گفتا که مگر نامه ی اعمال منی تو
گفتم که به هر راه دلالت کنمت من گفت این عجبی نیست که دلال منی تو
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

tinaradvand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
3,075
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره دوره 11 المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
سخت جانی

در یک چلو کبابی پر زرق و برق و شیک آنجا که جز غذای خراب و گران نبود
رفتم پی غذا و، نمیرفتم اندر آن همراه من اگر دو سه تن میهمان نبود
دیدم نوشته اند به دیوار با مداد این شعر آبدار که خوش تر از آن نبود
«خوردیم ما غذای شما و زنده ایم مارا به سخت جانی خود این گمان نبود!»
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

tinaradvand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
3,075
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره دوره 11 المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
حدسیات

پیری ز پا فتاده و فرتوت و منحنی گفتا بگویمت سخنانی نگفتنی:
من حدس میزنم که از این پس به روزگار دیگر فقیر جور نمی بیند از غنی
من حدس میزنم که اراذل نمیزنند دیگر به پشت گردن ما پشت گردنی
من حدس میزنم که نیفتد از این سپس ریش فلان شریف به چنگ فلان دنی
من حدس میزنم که نبینند موش ها از گربه جز محبت و رحم و فروتنی
من حدس میزنم که بزرگان ز کوچکان گیرند یاد رسم و ره پاکدامنی
من حدس میزنم که نهد دست عدل و داد بر پای راهزن غل و زنجیر آهنی
من حدس میزنم که به ثروت رسد فقیر صبحانه خاویار خورد، عصر بستنی
من حدس میزنم که شود عیب برق رفع تاریکی شبانه دهد جا به روشنی
این جمله رو شنیدم و گفتم ای عزیز من حدس میزنم تو غلط حدس میزنی
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

tinaradvand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
3,075
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره دوره 11 المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
حرف، حرف، حرف

با حرف درد جامعه درمان نمیشود حرف از برای فاطمه تنبان نمیشود
برنامه های کشکی کابینه های کشک از بهتر هیچ گرسنه ای نان نمیشود
گر مفسدی به جامه ی مصلح رود چه سود کافر به صرف حرف مسلمان نمیشود
تا بر نیاوری ز گریبان جهد سر دیو فساد سر به گریبان نمیشود
بی جدّ و جهد رنج به پایان نمیرسد بی جنب و جوش کار به سامان نمیشود
تا ز آستین برون نشود دست اتحاد بالله که هیچ مشکلی آسان نمیشود
تا مرد لایقی نشود باغبان ما باغ وطن چو روضه ی رضوان نمیشود
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

tinaradvand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
3,075
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره دوره 11 المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
کچل و شانه

آنکس که شریر و نامسلمان باشد حرفش همه سوگند به قرآن باشد
بی کله مدام می‌زند لاف کمال در جیب کچل شانه فراوان باشد
 

mohammadmehdi

کاربر فعال
ارسال‌ها
65
امتیاز
211
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب 2
شهر
شیراز
دانشگاه
شیراز
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : ابوالقاسم حالت

میان محکمه آمد زنی که رخسارش ز لاله سرخی آن بیش بود وصافی آن

کشاند در بر قاضی جوان شوخی را که شاکی از عملش بود وبی صفایی آن

به شکوه گفت:مرا این به زور بوسیده است خلاف قاعده عفت و منافی آن

جوان هر آن چه به تقصیر خویش عذر آورد ز صدر محکمه صادر نشد معانی آن

لذا به جانب زن روی کرد وبا اوگفت تو هم ببوس مرا تا شود تلافی آن
 
ارسال‌ها
72
امتیاز
977
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ٢
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1398
پاسخ : ابوالقاسم حالت

بعد مرگم نه به خود زحمت بسیار دهید

نه به من بر سر گور و کفن آزار دهید

نه پی گورکن و قاری و غسال روید

نه پی سنگ لحد پول به حجار دهید

به که هر عضو مرا از پس مرگم به کسی

که بدان عضو بود حاجت بسیار دهید

این دو چشمان قوی را به فلان چشم‌چران

که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهید

وین زبان را که خداوند زبان‌بازی بود

به فلان هوچی رند از پی گفتار دهید

کله‌ام را که همه عمر پر از گچ بوده‌است

راست تحویل علی اصغر گچکار دهید

وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیاه

به فلان سنگ‌تراش ته بازار دهید

کلیه‌ام را به فلان رند عرق‌خوار که شد

از عرق کلیه او پاک لت و پار دهید

ریه‌ام را به جوانی که ز دود و دم بنز

در جوانی ریه او شده بیمار دهید

جگرم را به فلان بی‌جگر بی‌غیرت

کمرم را به فلان مردک زن بار دهید

چانه‌ام را به فلان زن که پی وراجیست

معده‌ام را به فلان مرد شکم‌خوار دهید

گر سر سفره خورَد فاطمه بی‌دندان غم

به که، دندان مرا نیز به آن یار دهید

تا مگر بند به چیزی شده باشد دستش
 
  • شروع کننده موضوع
  • #10

tinaradvand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
3,075
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره دوره 11 المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
پست طبع

مردم آزار هیچ دانی کیست ؟ آن‌که دزدیده چتر از یاران
به دعا اینک از خدا خواهد که بیاید از آسمان باران
 

Sepidd

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
220
امتیاز
3,104
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
ژنتيك.
پاسخ : ابوالقاسم حالت

آه آه از دل من
که ازو نیست به جز خون جگر حاصل من
زانکه هر دم فکند جان مرا در تشویش
چه کنم با دل خویش؟
چه دل مسکینی؟
که غمین می شود اندر غم هر غمگینی
هم غم گرگ دهد رنجش و هم غصه ی میش
چه کنم با دل خویش؟
در دلم هست هوس
که رسد در همه احوال به درد همه کس
چه امیری متمول چه فقیری درویش
چه کنم با دل خویش؟
طفل عریانی دید
چشم گریانی و احوال پریشانی دید
شد چنان سخت پریشان که مرا ساخت پریش
چه کنم با دل خویش؟
دیده گردید فقیر
بهر نان گرسنه آنگونه که از جان شد سیر
چه کنم؟ دل نگذارد که برم حمله بدو
زارم از دست عدو
بس که محتاط به بار آمده و دوراندیش
چه کنم با دل خویش؟
گر در افتم با مار
نیست راضی دل من تا کشد از مار دمار
لیک راضی است که از او بخورم صدها نیش
چه کنم با دل خویش؟
دارد این دل اصرار
که من امروز شوم بهر جهانی غمخوار
همه جا در همه وقت و همه را در همه کیش
چه کنم با دل خویش؟
از برای همه کس
دل بی رحم در این دوره به کار آید و بس
نرود با دل پر عاطفه کاری از پیش
چه کنم با دل خویش؟
 
ارسال‌ها
1,688
امتیاز
19,964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
فقط شیمی ولا غیر!!!
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : ابوالقاسم حالت

دل ما پول کلان خواهد و پیداست که نیست
در جهان نیز همان باب دل ماست که نیست

محنت و رنج نمی خواهم و پیداست که هست
ثروت و گنج دلم خواهد و پیداست که نیست

گوشه خانه شبی دخترک در دل می گفت
هوسم شوهر دارا و تواناست که نیست

در همان دم سر پل شوهر او با خود گفت
خواهش من ز خدا یک زن زیباست که نیست

فکر پوچ و دل سنگ و سر گچ بسیار است
مغز آگاه و دل و دیده بیناست که نیست
 

Sepidd

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
220
امتیاز
3,104
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
ژنتيك.
پاسخ : ابوالقاسم حالت

حاجی رجب از مکه چو برگشت به میهن
آورد دوصد گونه ره آورد به خانه

اشیاء گرانقیمت و اجناس نفیسی
کز حسن و ظرافت همه را بود نشانه

از رادیو و ساعت و یخچال و فریزر
تا ادکلن و حوله و آیینه و شانه

از پرده ی ابریشم و رو تختی مخمل
تا جامه ی مردانه و ملبوس زنانه

در جعبهء محکم همه را بسته و چیده
تا لطمه نبینند ز آفات زمانه

دیدم که بر آن جعبه نوشته است ظریفی
"مقصود تویی! کعبه و بتخانه بهانه"
 
بالا