محمد رضا میم-۱۸۰۷۰

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Minority

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
224
امتیاز
1,581
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب
شهر
گلُزوادر
«به نام خدا»

اول باید بگم من صرفا لیست کتابایی رو اینجا می نویسم که می خوام اونا رو در قالب یه پست جدا بررسی کنم؛[از لحاظ هایِ مختلفِ مرسوم و غیر مرسوم]پس به تدریج پر خواهد شد.

تحوه ی شرح هر کتاب:

×مشخصات کتاب،خلاصه کتاب،ضد و بلا ضدِّ یادداشتِ کتاب،قسمت هایی از متن،نظر من،احیاناً نمره دهی معیارهای مختلف نوشته

×چیزِ اول[دقیقاًنمیدونم چی،نکته که نیس،تبصره که نیس،چیزِ دیگه،چیز :-"]:لینک هایی از نقد های مفید کتاب و زندگی نویسنده و مترجم قرار می دهم برای آشنا شدن با ارکانِ سازندهِ کتابِ در دستِ شرح.
×چیزِ دوم:تمام قسمت های شرح نوشته؛نظر شخصی من است.پس استناد خاصی وجود ندارد به آن.
×چیزِ سوم:امیدوارم قفسه ادامه پیدا کنه.
×چیزِ چهارم:زندگی نوشت نویسندگان رو تویه صفحه جدا به صورت لینک در اولین پستها جداگونه میذارم برای شناخت و آشنایی و راحتی! کتابخانان و "ادبیاتِ داستانی دوستان" که یه سری مشکل و بیماری دارن و خودمم مبتلام. :-"
×چیزِ پنجم:میگم حالا.


×چیزِ جدید همه این که این مقدمه مربوط به سال پیشه که من برا خودم نوشتم ولی قفسه رو نزدم حالا احتمالاً یه تجدید نظری تو استایلش خواهم کرد.
 
  • لایک
امتیازات: Zed
  • شروع کننده موضوع
  • #2

Minority

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
224
امتیاز
1,581
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب
شهر
گلُزوادر
پاسخ : محمد رضا میم-۱۸۰۷۰

این پست برای فهرست کتابا و احیاناً لینک های مرتبط.

۱۲۳۴۵۶۷۸۹۰

۱-شازده کوچولو/آنتوان دوسنت اگزوپری
۲-جاناتان لیوینگستون مرغ دریایی/ریچارد باخ
 
  • لایک
امتیازات: Zed
  • شروع کننده موضوع
  • #3

Minority

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
224
امتیاز
1,581
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب
شهر
گلُزوادر
پاسخ : شازده کوچولو/آنتوان دو سنت اگزوپری

شازده کوچولو
آنتوان دو سنت اگزوپری
احمد شاملو
نشر:نگاه
تعداد صفحه:103
نمره:10 از 10

shaz1.jpg


خلاصه داستان:
راوی داستان خلبانی است که در حال عبور از صحرای آفریقا،هواپیمایش سقوط می کند.او برای 8 روز آب و به تبع آن کمی بیشتر از 8 روز زمان داشت تا بتواند با تعمیر هواپیمایش خود را از صحرای بی آب و علف آفریقا نجات دهد.خلبان مشغول تعمیر موتور هواپیمایش هست که پسرکی را آن جا می بیند جایی که جنبده ی اندکی تا به حال گذارَش به آن جا افتاده و آن هم عمدتا دلیلش اضطرار بوده و بس.بالاخره مرد خلبان با پسر دوست می شود و آن پسر که از اخترکی در فضا به نام ب 216آمده دلیل و جریان آمدنش را بیان می کند.گذر از 6 اخترک کوچک دیگر با شش ماجرای جالب و در انتها هم به پیشنهاد جغرافی دان ساکن اخترک ششم(اخترک شماره 330)وارد سیاره بزرگ زمین می شود تا آن جا را سیاحت کند و بعد از یک سال و برخورد با ارکانی ساده و در عین حال پیچیده ی زمین و رخ دادنن اتفاقاتی به سیارک خودش بر می گردد.

×[توجه:این قسمت اسپویل که هیچی کلا نابود می کنه داستانو،کسایی که نخوندن داستانو بی خیال این قسمت شن.]

خلاصه ای از مشخصات و ماجرا هایِ 6 اخترک به علاوه زمین:
1-اخترک 325،ساکن:پادشاه.یک شنل مخمل ارغوانی با قاقَم،دیگران رعیت بودند برایش و در کل در پی رعیت و دستور دادن و بله قربان شنیدن بود.
2-اخترک 326،ساکن:آدم خودپسند،تشنه ی ستایش شدن،بدیهی خواهد بود که دیگران برای این خودپسند چیزی جز یک ستایشگر نیستند و در کل توقع داشت،بشینه و بقیه دائمِ خدا تحسینش کنند آن هم برای کار نکرده و رنج نکشیده و سر دردمند بر بالین ننهاده!
3-اخترک 327،ساکن:می خواره،علت دائم الخمر بودن:فراموش کردن سرشکستگی می خواره بودنش {توقع دارم به 3 ترکیب این عبارت دقت وافی شود الف:فراموش کردن ب:سرشکستگی ج:می خواره بودنش.}برای تاکید بیشتر هر 3تا ترکیبو یه بار با نقش نمای اضافه ای که stressاش بسیار بالاست بخوانید.
4-اخترک 328،ساکن:تجارت پیشه،(بیش از حد وجه سورئال دارد؛اصلا که نه،ولی خیلی درکِش نمی کنم گر چه میشه گفت بیش از حد شبیه خودمه!)
5-اخترک 329،ساکن:فانوس بان،اگه گفته بشه که کار بیهوده ای انجام میداده بدیهی چون عملا روی سیارک ها کارِ که از نظر ما اهمیتی داشته باشه نمیشه انجام داد.ولی این ساکن احساس می کنم که حداقل یه کاری می کرد،بالاخره روشن و خاموش کردن فانوس مطابق با شب و روز خودش کلی کاره.
6-اخترک 330،ساکن:جغرافی دان،نیاز به کسی داشت که کشّاف(!) باشه و براش چیزایی رو که پایدارن رو کشف کنن براش تا اون از این چیزای پایدار بنویسه و ثبت و ضبطشون کنه.چیزای پایدار مرتبط با جغرافی دریا،اقیانوس،کوه و جنگل.اینا رو فبت می کرد.
7-سیاره زمین(به پیشنهاد جغرافی دان):شازده روی زمین با مار،گل سه گلبرگه،کوه،گلستان گل های سرخ،روباه،سوزن بان،فروشنده دیدار می کنه و گزاره هایی ساده و مفهومی بینشون رد و بدل میشه.

بلا ضدِّ یادداشت:
گفتن از اینکه این کتاب منبعی از مفاهیم ساده و در عین حال اساسی از رفتارها و روابط انسانی در عصر حاضر بشر است قطعا سخنی ناروا نیست،ایجاد لحظه هایی در ذهن که باعث به وجود آمدن تعلیق هایی مملو از حس تقکر،از حسن ها و عیب هایی که اکثراً دیده نمی شود،موضوعاتی که مشغولیت های پی در پی ما به عناصری از زندگی را بازگو می کند که عمدتا به وسیله ی خود ما به وجود اومدن خواسته یا ناخواسته،درست یا غلط.سیر روایی داستان به دلیل گزیده گویی و ایجاز،بسیار قابل احترام است.لحن و بیان ساده داستان از زبان یک شازده ی کوچک با اقتضاعات شازده بودن و کوچک بودن نیز همینطور.یک نکته ی قابل توجه دیگر هم وجود نقاشی هایی ساده از صحنه های فریز شده از وقایع اتفاق افتاده برای شازده است که خواننده رو همراهی می کنه در تصویر سازی از وقایع داستان که فرم میدهد به نوعی ذهن خواننده را.همین.

قسمت هایی از کتاب:

روباه گفت:ادم فقط از چیزهایی که اهلی میکند میتواند سر دراورد.ادم ها دیگر برای سر در اوردن از چیزها وقت ندارند.همه چیز را همین جور حاضر اماده از دکان ها میخرند.اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند ادم ها مانده اند بی دوست…تو اگر دوست میخواهی خُب منو اهلی کن!

اگر کسی گلی را دوست بدارد که در میلیون ها میلیون ستاره یکتا باشد همین کافی است تاهر وقت که به ستاره ها نگاه می کند خوشبخت باشد. نگاه می کند و به خود می گوید گل من آنجا در یکی از آن ستاره هاست و چه شیرین است شب ها نگاه کردن به ستاره ها ُ همه ی ستاره ها گل می شوند.

نظر من:
بی نظیرِ مطلق،و قطعاً بهترین کتابی که تا حالا خوندم.قطعاً.خواهرم وقتی داشت برای اولین بار این کتاب رو می خوند برای منم تعریف می کرد از وقایعش،تا این که این کتاب رو به عنوان هدیه بهم دادن،از یه آدم خوب و خیلی بزرگتر از خودم.تا حالا چندین بار خوندمش و جزو اون کتابایی هست که با شوق و ذوق تمامشو خوندم. آندادِدلی نخونینش؛؛؛هیچی.برین بخونین.به نظرم سالی یه بار باس خونده شه.

×این پست کامل تر خواهد شد.ان‌شاءالله.
 
بالا