- شروع کننده موضوع
- #1
prosur
کاربر فوقفعال
- ارسالها
- 114
- امتیاز
- 1,015
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- نیشابور
مرگ اتفاقی است که دیر یا زود برای هر کسی رخ می دهد و ما ناگزیر از پذیرش آن هستیم، اما پایان زندگی، علاقه ما انسانها به سرنوشت بدنمان پس از مرگ را کم نمیکند و از اهمیت آن نمیکاهد. بهخصوص وقتی متوفی، آدم مشهوری هنگام حیاتش بوده باشد، شایعات و حرفهای عجیب و غریب در مورد علت مرگ او و حتی جسدش اوج میگیرد. بعضی وقتها، یک نفر حتی بعد از مرگش هم میتواند روی افکار دیگران تاثیر بگذارد. تاریخ پر است از مثالهایی که نشان میدهد چگونه سیاست، فرهنگ و مسائل اجتماعی میتوانند تحت تاثیر کسانی قرار بگیرند که حتی گاهی در زمان حیاتشان آنقدری موثر نبودهاند. در مطلبی که پیش روی شماست، چند نمونه از این موارد را به طور خلاصه بررسی کردهایم و از اسرار مربوط به سرنوشت اجساد بعضی افراد مشهور پرده برداشتهایم. چه کسی باور میکند اجساد انسانهایی معروف فروخته، دزدیده یا بارها نبش قبر شده باشند یا اعضای بدن شخصیتی مشهور، مدتها در موزه، کتابفروشی، جعبه، قفسه و حتی داخل چمدانی در زیر تخت، نگهداری شده باشند؟ «بس لاوجوی» با کمک مستنداتی که از تاریخدانان، گزارشهای جنایی و شاهدان عینی جمعآوری کرده، توضیح میدهد چرا بعضیها چندین سال پس از مرگشان دفن شدهاند، یا چرا برخی مقبرهها حتی بهتر از مخازن طلای بانک مرکزی آمریکا محافظت میشوند و اصولا اینکه چطور بدن یک مرده، میتواند در لایههای اجتماعی بحران ایجاد کند. با ما در این سفر کوتاه اکتشافی همراه باشید تا با بعضی از زاویای پنهان تاریخ جنایی آشنا شوید...
منبع: دانستنیها-شماره ی 137
آدولف هیتلر
هنگامی که ارتش سرخ شوروی به برلین رسید، آخرین مقاومت ها در پایتخت آلمان های نازی شکسته و ارتش هیتلر تسلیم شد. در این زمان هیتلر و اوا بران، همسرش که فقط یک روز بود ازدواج کرده بودند، در پناهگاه زیرزمینی و شخصی او بودند. در حالی که صدای آخرین گلوله ها و انفجار توپ هااز همه طرف می آمد، آدولف هیتلر تصمیم نهایی را گرفت. کسی آن لحظه را ندید ولی نزدیکانش می گویند همسرش با خوردن قرص سیانور و خود هیتلر با شلیک گلوله خودکشی کردند. معدود بازماندگان و وفادارن به او هم جسدش را به دستور خودش سوزاندند تا به دست متفقین نیفتد. اما این روایت عادی ماجراست. چرا که هیچ کس نه جنازه ی سوخته ای از هیتلر دید و نه حتی عکسی از آن. وقتی پناهگاه هیتلر به دست ارتش شوروی افتاد، آن ها هیچ عکس یا جنازه ای از او نشان کسی ندادند. شاید دلیل آن ها این بود که باقی مانده ی هواداران هیتلر و نازی ها جایی برای جمع شدن نداشته باشند یا از او اسطوره نسازند. اما همین اتفاق منشا بسیاری از شایعات شد، مثلا این که در 1984 یک نشریه ی محلی بولیوی مدعی شد که هیتلر سال ها در دهکده ای در مرز بولیوی و برزیل زندگی می کرده و یا انواع و اقسام افسانه های پارانرمال که برای هیتلر و نازی ها ساخته شد. برخی محققان هم تصور می کنند جنازه ی هیتلر به دست ارتش سرخ سوزانده شد و نازی ها فرصت نکردند که او را به جای دیگری ببرند. هر چه بود، بلایی که سر جنازه ی هیتلر آمد، منشا بسیاری از اخبار دروغین شد که تا امروز هم ادامه دارد.
آبراهام لینکلن
چرا آبراهام لینکلن زیر دو تن بتن خوابیده است؟
خیلیها میدانند که آبراهام لینکلن، اولین رئیس جمهور ایالات متحده بود که ترور شد اما شاید کمتر کسی بداند که او، اولین کسی بود که جسدش «تقریبا» به سرقت رفت. در این «تقریبا ربوده شدن» لینکلن، اسراری نهفته است.
لینکلن قانون ایجاد «سرویس مخفی» را درست در همان روز قتلش امضا کرد. سرویس مخفی در اولین دهه فعالیتش، وظیفه داشت حلقه ی تولید پولهای تقلبی را شناسایی و منحل کند. در دهه 1860، سوداگری اسناد جعلی در ایالات متحده افزایش یافته بود و تقریبا نیمی از دلارهای در گردش این کشور، تقلبی بودند. رئیس گروه جاعلان، شخصی به نام«جیمز کینیلی» مشهور به «جیم بزرگ» بود. او نقشه ی دیگری در سر داشت؛ میخواست جسد لینکلن را بدزدد و آن را تا پرداخت دویست هزار دلار از سوی دولت، گروگان نگه دارد.
شب هنگام هفتم نوامبر 1876، افراد کینیلی به قبرستان «اوک ریج» در «ایلی نوی» رفتند و قبر لینکلن را شکافتند. تابوت او بیش از 250 کیلوگرم وزن داشت و آن ها نتوانستند آن را خارج کنند. رئیس گروه به هم دستش «لویس سوگلز» دستور داد درشکه چی را برای فرار خبر کند. اما او عوض آن که به سمت خیابان برود، به سوی گروه دیگری رفت که کمی آن طرف تر ایستاده بودند. آن ها ماموران سرویس مخفی بودند؛ مثل خود سوگلز، که بخشی از نقشه به دام انداختن گروه جیم بزرگ بود.
«پاتریک دی تایرل» که بعدا رئیس سرویس مخفی شد، سه ساعتی بود که در ورودی قبرستان، منتظر لحظه موعود ایستاده بود. با علامت سوگلز، افراد سرویس آماده دستگیری دزدان مقبره شدند، اما پیش از آن که ماموران وارد عمل شوند سارق ها موفق به فرار شدند.
پس از آن، تابوت شکسته لینکلن تا سالها توسط تیمهای امنیتی در سرداب مقبره یادبود او محافظت میشد. بعدها بین سالهای 1876 تا 1901، شانزده مرتبه جای آن تغییر پیدا کرد تا از دست سارقان در امان بماند. در سال 1901، تنها پسر زنده لینکلن، «رابرت تاد لینکلن» به این روند پایان داد و دستور داد تابوتی فولادی برای پدرش بسازند. بعد این تابوت را در همان قبرستان اوک ریج در حفرهای به عمق سه متر قرارداد. آخر سرهم اطراف و روی تابوت را با دو تن بتن پوشاند. از آن روز به بعد بدن آبراهم لینکلن در آن جا آرمیده است.
منبع: دانستنیها-شماره ی 137
آدولف هیتلر
هنگامی که ارتش سرخ شوروی به برلین رسید، آخرین مقاومت ها در پایتخت آلمان های نازی شکسته و ارتش هیتلر تسلیم شد. در این زمان هیتلر و اوا بران، همسرش که فقط یک روز بود ازدواج کرده بودند، در پناهگاه زیرزمینی و شخصی او بودند. در حالی که صدای آخرین گلوله ها و انفجار توپ هااز همه طرف می آمد، آدولف هیتلر تصمیم نهایی را گرفت. کسی آن لحظه را ندید ولی نزدیکانش می گویند همسرش با خوردن قرص سیانور و خود هیتلر با شلیک گلوله خودکشی کردند. معدود بازماندگان و وفادارن به او هم جسدش را به دستور خودش سوزاندند تا به دست متفقین نیفتد. اما این روایت عادی ماجراست. چرا که هیچ کس نه جنازه ی سوخته ای از هیتلر دید و نه حتی عکسی از آن. وقتی پناهگاه هیتلر به دست ارتش شوروی افتاد، آن ها هیچ عکس یا جنازه ای از او نشان کسی ندادند. شاید دلیل آن ها این بود که باقی مانده ی هواداران هیتلر و نازی ها جایی برای جمع شدن نداشته باشند یا از او اسطوره نسازند. اما همین اتفاق منشا بسیاری از شایعات شد، مثلا این که در 1984 یک نشریه ی محلی بولیوی مدعی شد که هیتلر سال ها در دهکده ای در مرز بولیوی و برزیل زندگی می کرده و یا انواع و اقسام افسانه های پارانرمال که برای هیتلر و نازی ها ساخته شد. برخی محققان هم تصور می کنند جنازه ی هیتلر به دست ارتش سرخ سوزانده شد و نازی ها فرصت نکردند که او را به جای دیگری ببرند. هر چه بود، بلایی که سر جنازه ی هیتلر آمد، منشا بسیاری از اخبار دروغین شد که تا امروز هم ادامه دارد.
آبراهام لینکلن
چرا آبراهام لینکلن زیر دو تن بتن خوابیده است؟
خیلیها میدانند که آبراهام لینکلن، اولین رئیس جمهور ایالات متحده بود که ترور شد اما شاید کمتر کسی بداند که او، اولین کسی بود که جسدش «تقریبا» به سرقت رفت. در این «تقریبا ربوده شدن» لینکلن، اسراری نهفته است.
لینکلن قانون ایجاد «سرویس مخفی» را درست در همان روز قتلش امضا کرد. سرویس مخفی در اولین دهه فعالیتش، وظیفه داشت حلقه ی تولید پولهای تقلبی را شناسایی و منحل کند. در دهه 1860، سوداگری اسناد جعلی در ایالات متحده افزایش یافته بود و تقریبا نیمی از دلارهای در گردش این کشور، تقلبی بودند. رئیس گروه جاعلان، شخصی به نام«جیمز کینیلی» مشهور به «جیم بزرگ» بود. او نقشه ی دیگری در سر داشت؛ میخواست جسد لینکلن را بدزدد و آن را تا پرداخت دویست هزار دلار از سوی دولت، گروگان نگه دارد.
شب هنگام هفتم نوامبر 1876، افراد کینیلی به قبرستان «اوک ریج» در «ایلی نوی» رفتند و قبر لینکلن را شکافتند. تابوت او بیش از 250 کیلوگرم وزن داشت و آن ها نتوانستند آن را خارج کنند. رئیس گروه به هم دستش «لویس سوگلز» دستور داد درشکه چی را برای فرار خبر کند. اما او عوض آن که به سمت خیابان برود، به سوی گروه دیگری رفت که کمی آن طرف تر ایستاده بودند. آن ها ماموران سرویس مخفی بودند؛ مثل خود سوگلز، که بخشی از نقشه به دام انداختن گروه جیم بزرگ بود.
«پاتریک دی تایرل» که بعدا رئیس سرویس مخفی شد، سه ساعتی بود که در ورودی قبرستان، منتظر لحظه موعود ایستاده بود. با علامت سوگلز، افراد سرویس آماده دستگیری دزدان مقبره شدند، اما پیش از آن که ماموران وارد عمل شوند سارق ها موفق به فرار شدند.
پس از آن، تابوت شکسته لینکلن تا سالها توسط تیمهای امنیتی در سرداب مقبره یادبود او محافظت میشد. بعدها بین سالهای 1876 تا 1901، شانزده مرتبه جای آن تغییر پیدا کرد تا از دست سارقان در امان بماند. در سال 1901، تنها پسر زنده لینکلن، «رابرت تاد لینکلن» به این روند پایان داد و دستور داد تابوتی فولادی برای پدرش بسازند. بعد این تابوت را در همان قبرستان اوک ریج در حفرهای به عمق سه متر قرارداد. آخر سرهم اطراف و روی تابوت را با دو تن بتن پوشاند. از آن روز به بعد بدن آبراهم لینکلن در آن جا آرمیده است.