خود کاوی

[حلزون]

بنده به عنوان روان شناس سایت وظیفه ی خودم دیدم که این تاپیکو بزنم
در رفتار ها و احساس و افکارتون فکر کنید ، سعی کنید که خودتون رو تحلیل کنید ، ریشه های افکار و کارهاتون رو پیدا کنید و اینجا بنویسید.

 

[A M I N]

ببخشید اسپم میدما ولی

دقیقا چرا؟ :"

 

[حلزون]

ببخشید اسپم میدما ولی

دقیقا چرا؟ :"

چون ما لزوما آگاهانه کار رو انجام نمیدیم یا آگاهانه از فکری اذیت نمیشیم. ولی خب می تونیم آگاهانه دربارشون فکر کنیم و خودمون رو بیشتر بشناسیم

 

[مهدی]

بنده به عنوان روان شناس سایت وظیفه ی خودم دیدم که این تاپیکو بزنم
در رفتار ها و احساس و افکارتون فکر کنید ، سعی کنید که خودتون رو تحلیل کنید ، ریشه های افکار و کارهاتون رو پیدا کنید و اینجا بنویسید.

خانوم روانشناس همونطور که مستحضر هستید یه روانکاو خودشو نمی‌تونه روانکاوی کنه. چون یه سری مسائل رو نمیتونه تنهایی حل کنه. حضرت فروید هم ازین قضیه مسثنا نبود حتی.
این که اینجا بیایم بنویسیم خودکاری حساب نمی‌شه.

 

[حلزون]

خانوم روانشناس همونطور که مستحضر هستید یه روانکاو خودشو نمی‌تونه روانکاوی کنه. چون یه سری مسائل رو نمیتونه تنهایی حل کنه. حضرت فروید هم ازین قضیه مسثنا نبود حتی.
این که اینجا بیایم بنویسیم خودکاری حساب نمی‌شه.

اوووه حالا کی گفت روان کاوی هر کسی میتونه درباره ی خودش و رفتارها و احساست روزانش فکر کنه . به نظرم مفید میتونه باشه . حتی میشه طوری نوشت که کسی جز خود آدم متوجه نشه اما بهرحال فکر کردن بهش و مکتوب کردنش شاید خوب باشه

 

[tizechamoosh]

حس میکنم هیچکسو ندارم
با هیچکی راحت نیستم
به هیچکی اعتماد ندارم
هیچ کسی نیست که دوسش داشته باشم
دلم واسه هیچکس تنگ نمیشه
نگران هیچکس نمیشم
انگیزه ندارم واسه هیچی
تلاش نمیکنم واسه هیچی
هیچی واسم مهم نیست
هدف ندارم شایدم دارم سعی نمیکنم بدستش بیارم
استرس نمیگیرم شاید سالی یبار اونم وقتی که چیزی واسه استرس گرفتن موجود نیست

وقتی خودمو با خودم در گذشته مقایسه میکنم اذیت میشم
وقتی احساس مفید بودن نمیکنم اذیت میشم
دوس دارم به نهایت کمالم‌ برسم
نمیدونم چ‌غلطی کنم؟

اگه فرض کنیم من داخل ی ماشین بودم که داشت سریع حرکت میکرد
و یهو ترمز کردم
چند سال گذشت
الان میخوام روشن بشه اما فقط با استارت زدن روشن نمیشه
پیاده ام نمیشم ببینم چشه و هیچ تلاشی جز استارت زدن نمیکنم