- شروع کننده موضوع
- #1
- ارسالها
- 706
- امتیاز
- 8,252
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان ۱
- شهر
- کِرمان
- سال فارغ التحصیلی
- 95
- دانشگاه
- کرمان
- رشته دانشگاه
- پزشکی
قديـما ايـنجا ايـنهمه بي در و پـيكر نبود.يه سـلسله مراتب مـديريتي داشت،مثلاً مديرِكل،مديرِارشد،مديرِداخلي،بعد هم مديراي انجمن.مديرهايِ داخلي خيلي سفت و سخت حـواسشون به مديرهاي انجمن بود،يعني حتّي يادمه،براي چندماه قضيه اينجوري بود كه ماها بايد گزارشِ كار تحويل ميداديم،البته كه ما نميداديم
هر مديرانجمن بايد كاري مـيكرد كه انـجمن پيشرفت داشته باشه،و اين پـيشرفت،براي انـجمني مثل خلاقيّت،همون بازديدِ بيشتر كافي بود.
اوّلين دوره اي كه من مدير شدم،يه اسـتريت خيلي خدا برگزار شد،خيلي ها،شايد باورتون نشه،ولي خيلي خوب بود.اصلاً حرف بزن و ايـنا خوابيده بود براي يه هفته،يعني براي اون مدت نظرسنجي بعد من اصلا دلم نميومد اين رو ببندم آخرش نميدونم چي شد رأي گيري حذف شد،تا ما بالاخره جمع و جور شديم،و برنده هارو اعلام كرديم و تاپيك ها زده شد.
خيليم تو جريان اون استريت دوست پيدا كرديم،حالا يا همونجا يا به واسطه اونجا.
همه اينارو گفتم برسم به اين،يه آقايي بود به نام پوريا دات كي با همين اسم ـش هم مُدام اذيت ميشد.به خاطر يه پادكست.اين بنده خدا مدير داخلي بود.بعد از اون استريت،كه مثلا ما نميخواستيم باز برگرديم به اون شرايط منزوي و اينا اين بنده خدا پيشنهاد داد،كه يه مسابقه اينجوري برگزار كنين،تحت عنوان ريش و سبيل خلّاقانه.
يعني اينكه شما(طبيعتاً پسرا) ريش و سبيل ـتون رو مدل ميديد،با اندكي خلاقيّت،واسه ما عكس ميفرستيد،و بعد برنده ها رو بچه ها انتخاب ميكنن.اين ايده اينقدر به نظر شخص بنده جذاب بود،كه ٤ماه راجع بهش با هيشكي حرف نزدم فك ميكردم يه استقبال عالي از اين ميشه.گذاشتم عيد بشه و تاپيك رو زدم شايد باورتون نشه ولي يك نفر هم استقبال نكرد بنده هم قهوه اي شدم.
حالا اين بار باز ميخوام اين ايده رو بعد دوسال بگم،اين دفعه اگه كسي فك ميكنه ميتونه شركت كنه اينجا بگه،تا اگه تعدادتون خوب شد،يه مسابقه ازش در بياد .
+ دلمم ميخواد الكي حرف بزنم،مدير انجمن ـم مثلاً
لايك و اينام نكنين متاسفانه اصلاً مسابقه اي برگزار نميشه،خوددانيد.
هر مديرانجمن بايد كاري مـيكرد كه انـجمن پيشرفت داشته باشه،و اين پـيشرفت،براي انـجمني مثل خلاقيّت،همون بازديدِ بيشتر كافي بود.
اوّلين دوره اي كه من مدير شدم،يه اسـتريت خيلي خدا برگزار شد،خيلي ها،شايد باورتون نشه،ولي خيلي خوب بود.اصلاً حرف بزن و ايـنا خوابيده بود براي يه هفته،يعني براي اون مدت نظرسنجي بعد من اصلا دلم نميومد اين رو ببندم آخرش نميدونم چي شد رأي گيري حذف شد،تا ما بالاخره جمع و جور شديم،و برنده هارو اعلام كرديم و تاپيك ها زده شد.
خيليم تو جريان اون استريت دوست پيدا كرديم،حالا يا همونجا يا به واسطه اونجا.
همه اينارو گفتم برسم به اين،يه آقايي بود به نام پوريا دات كي با همين اسم ـش هم مُدام اذيت ميشد.به خاطر يه پادكست.اين بنده خدا مدير داخلي بود.بعد از اون استريت،كه مثلا ما نميخواستيم باز برگرديم به اون شرايط منزوي و اينا اين بنده خدا پيشنهاد داد،كه يه مسابقه اينجوري برگزار كنين،تحت عنوان ريش و سبيل خلّاقانه.
يعني اينكه شما(طبيعتاً پسرا) ريش و سبيل ـتون رو مدل ميديد،با اندكي خلاقيّت،واسه ما عكس ميفرستيد،و بعد برنده ها رو بچه ها انتخاب ميكنن.اين ايده اينقدر به نظر شخص بنده جذاب بود،كه ٤ماه راجع بهش با هيشكي حرف نزدم فك ميكردم يه استقبال عالي از اين ميشه.گذاشتم عيد بشه و تاپيك رو زدم شايد باورتون نشه ولي يك نفر هم استقبال نكرد بنده هم قهوه اي شدم.
حالا اين بار باز ميخوام اين ايده رو بعد دوسال بگم،اين دفعه اگه كسي فك ميكنه ميتونه شركت كنه اينجا بگه،تا اگه تعدادتون خوب شد،يه مسابقه ازش در بياد .
+ دلمم ميخواد الكي حرف بزنم،مدير انجمن ـم مثلاً
لايك و اينام نكنين متاسفانه اصلاً مسابقه اي برگزار نميشه،خوددانيد.