فمینیسم فلسفی و قبیله ای؟ (برابر یا برابرتر؟)

  • شروع کننده موضوع
  • #1

CPHM

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
521
امتیاز
4,079
نام مرکز سمپاد
اژه اي
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله دو فيزيك و شيمي
دانشگاه
University of Oxford
رشته دانشگاه
Theoretical physics
جنبش فمینیسم جنبشی تاریخی است که مدت ها به صورت آشکار یا مخفی وجود داشته و هدف آن ارتقای وضعیت حقوقی و اجتماعی زنان بوده است. در قرن های نوزدهم, بیستم و بیست و یکم جنبش های فمینیستی در سه موج موفق به کسب حق مالکیت, حقوق والدین, حق رای, حق برخورداری از تسهیلاتی همچون تحصیل, شغل های تخصصی, قوانین تضمین کننده برابری حقوقی با مردان و غیره شدند.
اما موج سوم فمینیسم و بعضی از پست-فمینیست ها پس از دسترسی به برابری قانونی شروع به اعتراض به جامعه مدنی کردند و خواستار ایجاد تغییرات در قوانین به نفع حضور بیشتر زنان در جامعه شدند. بعضی از این انتقادات نسبت به درآمد نابرابر زنان و مردان و موقعیت های شغلی متفاوت زنان بود, همچنین آن ها به تصورات عمومی مردم از زن و همچنین فرهنگی که میان زن و مرد تفاوت می گذاشت اعتراض دارند.
از جمله نتایج این جنبش ها قوانینی همچون:
1. تسهیلات ویژه بانوان برای تحصیل در دانشگاه ها
2. قوانین مخصوص برای ادارات و شرکت ها در خصوص استخدام زنان و تعلق دادن سهمیه های ویژه به زنان
و غیره بود.
به عنوان مثال امروزه در بسیاری از دانشگاه های اروپایی و آمریکایی سهم ویژه ای برای بانوان وجود دارد به طوری که پیش آمده که زنان با صلاحیت علمی کمتر به علت قانون حمایت از زنان جایگاه های رتبه های بالاتر مردان را تساحب کرده اند و یا از بورسیه های خاص برخوردار شده اند.
همچنین بسیاری از شرکت ها به علت ترس از قوانین و اعتراضات گسترده اقدام به تخصیص دادن شغل های خاص صرفا به زنان می کنند تا حضور بیشتر زنان مشهود باشد. این در حالی است که متقاضیان مرد بسیاری نیز برای این شغل ها وجود داشته اند که موفق به دریافت آن ها نمی شوند.

بعضی به این نتیجه رسیده اند که جنبش فلسفی فمینیسم با هدف برابری زنان با مردان تبدیل به یک جنبش سیاسی و عملا یک قبیله شده است که بدون توجه به فلسفه خود خواستار امکانات بیشتر و بیشتر است و هدف آن تنها منافع گروه خود بدون توجه به فلسفه وجودی خود است(همانطور که در بسیاری جنبش های دیگر مشاهده شده است)
مثال دیگر تلاش بسیار زیاد بعضی فمینیست ها برای قانع کردن دختران به مراجعه به رشته هایی با جمعیت اکثرا مرد برای حضور بیشتر است و تلاش برای جلوگیری از سوق داده شدن طبیعی دختران و زنان توسط جامعه خانواده و شاید بیولوژی به مشاغل متفاوت.

نظر شما درباره دو پدیده فمینیسم فلسفی(به معنای خواستار برابری حقوقی بودن و تلاش های غیر سیاسی برای حضور بیشتر در جامعه) و فمینیسم قبیله ای(بدست آوردن حداکثر منابع برای اعضای گروه یعنی بانوان) چیست؟
کدام یک از آن ها را قبول دارید؟ آیا اصلا با برابری زن و مرد موافقید؟
آیا چنین واقعیاتی در جامعه ما نیز وجود دارند؟
نتیجه ی این جنبش ها چیست؟
آیا در حال ورود به دوره ای هستیم که جهان(شاید در ایران همچنان اینگونه نباشد پس به صورت کلی و بین المللی می پرسم) برای برقراری خواسته های بانوان قوانینی بر علیه مردان و یا شایسته سالاری وضع می کند؟ آیا وارد دوران تبعیض جنسی بر علیه مردان می شویم؟!
 

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
واقعیتش من اطلاعات زیادی در مورد فمنیسم ندارم.ولی طبق اطلاعات اندکی که دارم باهاش مخالفم.
فمینیسم در اصل به دنبال عدالت نیست.دنبال مساواته.
به نظر من فمینیست ها دنبال بیشتر از حق خودشونن.
پ.ن بی ربط:
برای این که بگم زن و مرد یکی نیستن و تفاوت های بنیادی بیولوژیکی دارن و در نتیجه حقوق متفاوت دارن:
http://thoughtcatalog.com/lorenzo-j...l-differences-between-male-and-female-brains/
https://en.wikipedia.org/wiki/Sex_differences_in_humans
http://bravetheworld.com/2016/08/09/50-real-differences-men-women/
http://www.webmd.com/brain/features/how-male-female-brains-differ
http://list25.com/25-biological-differences-between-men-and-women/

اینم که تسهیلات ویژه ای مثل سهمیه دانشگاه وضع شده فکر کنم مشکل داشته باشه :-? از لحاظ تحصیلی فرق زیادی ندارن زن و مرد و دلیلی نداره تسهیلات قائل شیم!
پ.ن: فلسفه جدیدی که وضع شده و شما ذکر کردید فمینیسم قبیله ای هم که دیگه زیادی رادیکال شده و به دنبال برتری زن بر مرده :|
پ.ن 2: البته من از طرفی فمینیست رو به علت دستاورد هایی که داشته(حق رای،سیاست،حقوق، و ...) چیز مفیدی هم میدونم)
 
آخرین ویرایش:
  • شروع کننده موضوع
  • #3

CPHM

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
521
امتیاز
4,079
نام مرکز سمپاد
اژه اي
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله دو فيزيك و شيمي
دانشگاه
University of Oxford
رشته دانشگاه
Theoretical physics
بنده شخصا با فمینیسم فلسفی به این معنا که زنان به عنوان یک انسان هیچ چیزی کمتر از مردان ندارند و باید حقوق برابر داشته باشند و اگر میخواهند باید بتوانند شغل مورد علاقه خود را انتخاب کنند, به بچه داری مطلق تن ندهند و...موافقم
ولی با دو جنبه فمینیسم امروزی مشکل دارم:
1. قوانین برتری دهنده به زنان:
من هم قبول دارم که به علت تاریخ بلند مردسالاری زنان مشکل داشته اند ولی راه جبران این قضیه برابرتری نیست. اگر ما صرفا قوانینی داشته باشیم که متضمن جلوگیری از تبعیض جنسی در مدارس و دانشگاه ها و مشاغل باشند به مرور زمان همین عقب افتادن زنان در گذشته(به معنای عقب افتاده به عنوان توهین اشاره نمی کنم, صرفا به حضور کم تعداد تر زنان در عرصه های خاص اشاره می کنم) جبران خواهد شد و به تعادل می رسیم(تعادل ممکن است 50-50 نباشد یعنی شاید زنان(به عنوان یک کل نه یک فرد) واقعا به اندازه مردان به علوم کامپیوتری علاقه نداشته باشند و برعکس بیشتر از مردان به خدمات اجتماعی و مشاوره و پرستاری و مدلینگ و بازیگری و غیره علاقه داشنه باشند و در نتیجه بعضی اوقات مردان 60 درصد باشند و بعضی اوقات زنان بیشتر باشند)
اما قوانین حقوق اضافی برای زنان چند نتیجه ناخواسته دارد:
A) مردان و حتی زنان حس کنند که فمینیسم و برابری زنان و مردان یک شعار غیر عملی و اشتباه است و دوباره با مقاومت در برابر زنان روبرو شویم و دوباره شاهد مردسالاری باشیم به عنوان یک آنتی تز
B) ممکن است به زن سالاری برسیم و دوباره دچار تبعیض جنسی بشویم و عدالت از دست برود (راهی که انتخاب می کنیم ممکن است جای هدف را بگیرد)

2. تلاش برای راندن دختران و زنان به رشته های غیرمتداول می تواند یک فشار خارجی مخرب باشد. جامعه و خانواده و بیولوژی برای هر کس یک شخصیت و یک علایق و رفتارهایی ایجاد می کند. حالا اگر بخواهیم با فشار خارجی فمینیستی به زور تلاش کنیم که زنان تغییر کنند آن ها را(مانند هر کس دیگری) دچار مشکلات شخصیتی و روحی و از خود بیگانگی می کنیم (با این وجود باید امکان کار نامتداول برای هر زنی وجود داشته باشد تا عدالت برقرار باشد و هرکس بتواند به موفقیت مد نظر خود برسد)
 
آخرین ویرایش:

boodika

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
904
امتیاز
6,072
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ناکجا
سال فارغ التحصیلی
1398
خب من یه چیزایی راجع به فمنیست و انواع اون میدونم...
همونطور که در پست اول گفته شده جنبش فمنیست دستاورد هایی داشته که نمیشه منکرش شد مثل به دست اوردن حق رای و...
خب این جنبش به چند شاخه تبدیل شده..مثل فمنیسم مارکسیستی،لیبرال،رادیکال و حتی اسلامی...این نشون میده که فمنیست با ایدئولوژی های خودش تونسته تو جوامع امروزی به خوبی رشد کنه...
خب به شخصه این که فمنیست تونسته از جوامع مردسالار گذشته امتیازاتی برای زن به دست بیاره موافقم باهاش..اما درحال حاضر این جنبش با تفکرات فمنیست های رادیکال داره به انحراف کشیده میشه که خودم با اون بخش اصلا موافق نیستم...
مثلا موافق این نیستم که زن برای به دست اوردن حقوق خودش بره وسط خیابون خودشو لخت کنه و شعار بده که جنس زن و مرد برابره...یا خیلی از این رادیکالا راجع به پیشمرگه های زن کُرد(تو کوبانی)بیانیه ای هایی مینویسن و بهشون افتخار میکنن که برای آزادی وطنشون میجنگن!در صورتی که تو ایدئولوژی فمنیست که از تفکرات کارگر نشات گرفته جنگیدن برای کشور یک ارزش محسوب نمیشه...خب تفکرات فمنیستا یکسان نیست ولی اینا چیزایی که با هم تناقض داره....راجع به تاپیک بالا هم بیشتر با فمنیسم فلسفه ای موافقم چون بنظرم کمتر از راه اصلی خودش منحرف شده...راجع به فمنیسم قبیله ای هم خب استثناهایی وجود داره مثلا حضور زنان تو عرصه سیاست و.....
در اخرم فکر نمیکنم وارد دوره تبعیض علیه مردا شده باشیم هنوز خیلی چیزا به نفع مرداست...
 

stanly1

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
821
امتیاز
3,046
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب(قبلا)
شهر
شیراز-الان کیف(پایتخت اوکراین)
از معدود جنبشای قرن بیستمه که دید خیلی مثبتی بهش دارم!
این جنبش پایه های فلسفی جالب و ارزشمندی داره.مثلا سیمون دوبوار،فیلسوف اگزیستانسیالیست و همدم سارتر،جمله معروفی داره که میگه "افراد زن به دنیا نمی ایند،بلکه زن میشوند".میدونیم که از ویژگیهای زن در جامعه مرد سالار،ناتوان بودن و خدمتکاری و...ست.این جمله میگه زنان ذاتن اینجوری نیستن بلکه تربیت اینجوریشون میکنه و باید از شرش خلاص شن.لوس ایریگاری هم نظریات جالب توجهی داره.
+ تفاوت بیولوژیکی هرگز مبنای حکم اخلاقی نیست.این بهش میگن "مغالطه طبیعتگرایانه".

اما با تبعیض وارونه مخالفم.
 
بالا