اولین بار که عینک زدید

asma sh

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
2
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ملایر
سال فارغ التحصیلی
1400
اولین بارکه عینک زدید چی کار کردید یا چی گفتید
تجاربتون رو با ما به اشتراک بگذارید
من کلاس پنجم بودم. همیشه عینکمو تو دسشویی خونه جا میزاشتم. میومدم از خونه بیرون کوچه رو میومدم پایین سوار سرویس که میشدم تازه یادم میوفتاد نیاوردمش . هی میگفتم اقای راننده وایسین بابام عینکمو بیاره. یه دیقه که میگذشت میدیدم بابام بدو بدو از کوچه میاد پایین تا بدش بهم
 

Phoenixyeah

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
کنکوری 1404
ارسال‌ها
261
امتیاز
2,289
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
همه قاعدتا وقتی بچن دوست دارن عینک داشته باشن ولی وقتی عینکی شن پشیمونن
همه که نه ولی خیلیا
منم یکی از خیلیا
اولین بارم که عینک زدم سر کلاس بود ولی چون نور کلاس سفید بود و از بیرونم خیلی نور نمیومد تو کلاس وقتی به سرامیکای کف کلاس نگاه میکردم انگار داشتم به خورشید نگاه میکردم چشام میسوخت
کلا وقتی عینک میزنم یکم زیاد بمونه رو چشم وقتی بردارم حتی فاصله هایی که تو حالت عادی هم میبینم تارن به همین خاطر فقط موقع تلویزیون دیدن و سر کلاس معمولا عینک میزنم
 

دلآرا

کاربر فعال
ارسال‌ها
30
امتیاز
79
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
کیش
سال فارغ التحصیلی
1405
اولین بارکه عینک زدید چی کار کردید یا چی گفتید
تجاربتون رو با ما به اشتراک بگذارید
خیلی حس خوبی داشتم و فکر میکردم واو چه خفن شدم ولی بعد دو ماه به چیز خوردن افتادم 😂😭
 

R.Z

xxx
ارسال‌ها
146
امتیاز
483
نام مرکز سمپاد
=-
شهر
پوف
سال فارغ التحصیلی
1406
دقیق نمیدونم حسم چی بودم چون یادم نمیاد سه یا چهارسالم بود
حس بدیه از اول با عینک باشی و با چشمای خودت نتونی خوب ببینی یه چیز دیگه هم هس تو کل نه سال تحصیلم همه ازم شماره چشمم رو میپرسیدن خیلی بالا بودن هردفعه هم میگفتم خجالت میکشیدم (نزدیک به کوری هست)از دردهاشم بگم تمیز کردنش بعضی وقتی از بس میزنم سرم درد میکنه دلم میخواست حداقل کلاس اول تخته رو با چشمای خودم میدیدم
(همیشه ته کلاس بودم چون دراز هستم)
 

-Lili-

سیسیِ ملی
ارسال‌ها
1,070
امتیاز
7,895
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1405
از بچگی دوست داشتم عینک بزنم
کلاس دوم بودم که گفتم مامان من دارم نمی‌بینم
و خب رفتیم دکترو دکتر گفت مشکلی نداریو خیلی خورد تو ذوقم
دیگه الان یه یک سالی بود که هی میگفتم من دارم تار میبینم مامانم باور نمی‌کرد ، می‌گفت داری توهم میزنی
و خب بلاخره رفتیم و دکتر گفت چشمت ضعیفه💃💃
ازونجایی هم که خیلی دوست دارم به خودم چیز میز اویزون کنم خیلی خوشحال شدم
دیگه اولین بار هم که عینک زدم مثل چی احساس جذاب بودن میکردم
الانم بعد از یک هفته ، هنوزم احساس جذاب بودن میکنم😂
(تنها مشکلش اینه اگه قبلا یکم شبیه خرخونا بودم ، الان خیلی شبیه خرخونا شدم)
 

مرغابی

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
329
امتیاز
1,449
نام مرکز سمپاد
حلی ۶
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
تلگرام
از سه سالگیم عینک میزنم
یعنی یادم نمیاد قبلش بدون عینک با کیفیت دیدن چطوری بود
( خیلی اون موقع ها زشت بود قیافم و خب بدم میومد از عینک )
ولی الان انصافا خیلی خوفهه و باحاله عینک :))
 

Taha Daneshmand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
290
امتیاز
749
نام مرکز سمپاد
حلی ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
کلاس چهارم بودم
کیفیت جهان اصلا پیرفت فوق العاده ای کرد کیفیتم از ۱۴۴ به 4K عوض شد
 

*100RA*

لنگر انداخته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
4,024
امتیاز
20,542
نام مرکز سمپاد
MD
شهر
TBZ/M2B
سال فارغ التحصیلی
1404
3 سالم بود که اولین بار عینک زدم
البته مادرزادی چشمام ضعیف بود چون بچه بودم تا اون زمان عینک نمیزدم
باز تو 3 سالگی هم نمیتونستم بزنم چون شیشه هاش هم کلفت بود واقعا سخت بود برام
تا اینکه 7 سالم شد و رفتم کلاس اول و بالاخره مجبور شدم عینک بزنم

از اول دوست نداشتم عینک بزنم
اونایی هم که عینکی نیستن اصلا کنجکاو نشن و سمتش نیان واقعا عذابه
احتمالا سال بعد عمل کنم نمیدونم
 

Miss_Shellby

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
11
امتیاز
179
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
مدال المپیاد
رتبه ۱۵ المپیاد ادبیات
کلاس ششم بودم این مربی های بهداشت میان چک میکنن که وزن و قد و این چیز میزا
اون فهمید ضعیفه و بعد هیچی با کلی گریه و زاری که این خانمه دروغ میگه و حالیش نیست و اینا خلاصه عینک زدیم
بعد روزی که عینک زدم معلوم بی فرهنگ مون مسخره ام کرد
بعد تا کلاس نهم نذاشتم کسی بفهمه عینکی شدم حتی دریغ از یک فامیل و دوست هعی میذاشتم هعی بر میداشتم
اخرش دیگه خسته شدم همین یک سال پیش اینا زدم و دیگه عادت کردم همش به چشمامه و دیگه مسخره کردن و اینا برام مهم نبود عادی شده بود برام
یادمه یبار دایی کلاس هفتم بودم فهمید انقدر تروخداش کردم که به کسی نگه اون بنده خدا هم به کسی نگفت از بس گریه کردم براش😂😂
بعد ارثی ضعیفی رو از سمت یه فامیل دارم
 

.Dorsa

کاربر فعال
ارسال‌ها
39
امتیاز
427
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بابل
سال فارغ التحصیلی
1406
بدترین روز زندگیم بود چون من از عینک زدن متنفر بودم
وقتی اومدم خونه فقط گریه میکردم با اینکه واضح تر میدیدم ولی اصلا دوست نداشتم بزنم و هنوز هم دوست ندارم و بی صبرانه منتظرم کنکورم رو بدم و چشممو عمل کنم که دیگه عینک نزنم🙂🙂🙂
 

تا را

کاربر فعال
کنکوری 1404
ارسال‌ها
28
امتیاز
599
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1404
اولین بار عینک پدر بزرگمو زدم و شروع کردم ادا و اطوار در آوردن. حالا هم به یادگار نگهش داشتم و هر بار نگاهش میکنم دلم برای چشم های پشت شیشه اش تنگ میشه.
 
بالا