خوابِ عجیب D:

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع حلزون
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,520
امتیاز
71,667
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
پادوا
رشته دانشگاه
روان شناسی
مثه اینکه خواب ها از قوانین خاصی پیروی نمیکنن و هر چیز عجیب غریبی میتونه توشون اتفاق بیفته ‌. بقیه رو نمیدونم ولی توی خوابای من قوانین طبیعی هم فرق میکنه حتی : )) مثلا خیلی عادی گربه تخم میذاره ، یا شیر رو با شیشه شیر تو دست و پا و سر بچه فرو میکنن که همه ی قسمتای بدنش رشد کنه :)) بعد به سرش بیش از حد شیر میدن و دوتا سر در میاره :)) کاملا هم توی خواب به نظرم عادی و معمولی میرسن .
حتمن قرار نیست ازین طوریا باشه ، خوابای عجیب ، حرفای عجیب توی خواب و کلن هر چی ^^


واقعا دوست دارم بفهمم اینا از کجای مغزم اومدن ((:
 
تخیل قوی عی به نظر میاد داشته باشین.
 
من تو خوابهام خیلی اتفاق میفته که مثلا تو یکسری کوچه ها و جاهای عجیب میرم.مثلا اگر تو تاریخ ایکس این خوابو دیده باشم یکی دو سال بعد تو تاریخ ایگرگ احتمال داره که خوابی ببینم با همون ساختار فضایی و فقط توی خواب،خواب قبلی را به یاد میاریم به عنوان ی خاطره...و من در این حالتی گفتم بیشمار فضای مجازی دارم تو خوابها که هر دفعه یکیشون خاطره ی یکی دیگس...
برای منم قواعد عوض میشن اما نه اینطوری.مثلا تو خوابهای من وقتی برق میره اگ تو آسانسور باشم که تو خواب نود درصد اوقات تو آسانسورم شماره ی طبقات بی نهایت میشه و هر طبقه ی جای جدیدی باز میشه.یا چند بار خواب دیدم اونقدر ماه نزدیک زمینه که الان میخوره به زمین و هرچی میگم به همه کسی باور نمیکنه...
بعضی اوقات تو خواب میخوابم و ی خواب جدید میبینم و ازون جالب تر دو مرحله از خواب میپرم.تجربه ی واقعا بدیه این...
 
توی خوابای من همیشه دعواس
خونریزی داره
کلی هم بیچارگی
نمیدونم چرا هیچوقت یه رویای شیرین ندیدم
تازه بکش بکش و زجر کش کردنم داره
 
من خودم خواب زیاد نمیبینم. واقعا عاشق خوابیدن خودمم. به شکل فجیعی خوابم سنگینه و به زور از خواب پا میشم. خواب هم خیلی کم میبینم که میگن بخاطر آرامش فکریه (آره حتما اونم من8-})
ولی ژانر خوابام بیشتر یا قرون وسطایی و اژدهاییه یا زمان حال با حیوانات سخنگو.
ولی یه چیز خاصی درباره من حس دژاوو قویه. یه صحنه هایی همش توی ذهنم مرور میشه که نمیدونم توی خواب میبنم یا چی... ولی حداقل دوهفته ای یه بار میشه که یه اتفاقی واسم بیفته که قبلا دیده باشمش. وقتی هم اینجوری میشه عادت دارم میگم "دژاوو" و دوستام هم با ذکر عبارت "ببند دهنتو" ازم استقبال میکنن.:D
 
.
 
آخرین ویرایش:
من بعضی اوقات خواب میبینم مثل بازیه کانتر gravity رو 10 کردن مثلا...
یعنی یه کوچولو که میپرم یهو کلی میرم رو هوا و چند مین بعد خیلی نرم برمیگردم رو زمین و چون خیلی میترسم از این حالت هی سعی میکنم که خودم کنترل کنم که نپرم ولی باز خود به خود میپرم و کلی میرم هوا...بعد چون از این نظر بین مردم خاص میشم مردم همیشه میان نگام میکنن :D
تازگی ها وقتی این خوابو میبینم خودمو شبیه مرد عنکبوتی میکنم میپرم رو این دیوار اون دیوار
ولی در کل خیییلی خواب ترسناکیه واسه من...هی میترسم الانه که بیوفتم زمین بمیرم...
 
من همیشه توی خوابام یه دوست خوب دارم:D
یه شب کابوس دیدم تتلو دوستمهX_X
 
من همیشه توی خوابام یه دوست خوب دارم:D
یه شب کابوس دیدم تتلو دوستمهX_X
وااااااااای نه... من یه شب خواب دیدم با یکی از دوستام داریم می‌ریم تتلو رو بکشیم.
کابوس وحشتناکی بود واقعا... البته بخش کشتنش خیلی لذت بخش بود. بخش حضورش تو خواب آزارم می داد.
 
آخرین ویرایش:
من خواب عجیب زیاد میبینم.توی اکثر خوابام یه ماجرای تخیلی اتفاق میافتاده که روند منظمی داره،مثل فیلم سینمایی از اول شروع میشه ماجرا و تا آخر ادامه داره:-"
مثلا یه بار در زمان سفر کردم و ماجراهای بعد سفر در زمانم:-" یا یه بار دیگه قدرتی داشتم که از دستام الکتریسیته خارج میشد به عنوان سلاح کشتار جمعی ازش استفاده می کردم:-" یا قدرت پرواز داشتم و وقتی اژدها یا دیوی دشمنی چیزی(دقیق یادم نیست) بهم حمله می کرد انرژی پروازم تموم میشد،خیلی استرس وارد میشد بهم:-"
الانم که دوران اعلام نتایج کنکور به سر میبرم غالبا خواب میبینم که سر جلسه م یا یه هفته قبل کنکوره بعد توی خواب به طور متناوب بین زمان قبل،بعد و سر جلسه کنکور جا به جا میشم و همش از خودم میپرسم الان کنکور دادم یا نه؟
کلا درگیرم:))
 
يك چيزي كه برام جالبه اينه كه چند بار خواب همسر آيندمو ديدم
صورتشو نميديدم و نميدونم كيه ولي تو خواب برام خيلي آشنا بود و يك حس دوست داشتن خيلي عميق نسبت بهش داشتم:-?

چند باري هم خواب اينو ديدم كه دارم دنبال يك چيزي ميگردم كه انگار زندگيم بهش بستگي داره و هيچ ايده اي ندارم اون چيز چيه:د

كلا برام عجيبه چند بار تكرار شدن حالا با صحنه هاي يكم متفاوت :د
 
آخرین ویرایش:
يه سري تو خواب ديدم يه پيرمردي داره مچ دستمو فشار ميده عصبانيم بووووود بعد بيدار شدم ديدم خودم محكم گرفتمش در حد مرگ!!!:D=))
 
اسمون جرقه زد سیاه چاله درست شد همه رو بلعید.

بابام افتاده بود دنبالم بزنتم. عموم که خیلی قوی تر از بابامه هم نتونست جلو شو بگیره.

رفتم تصویر توی مبایلم انگار مترو بود پر قطار لهم کردن.
و خیلی خواب های عجیب که یادم نمیاد.
 
تو خواب با یه آدم چینی صحبت میکردم بعد اون چینی صحبت میکرد من فارسی . منظوره همم خوب متوجه میشدیم :| /یه بارم خواب دیدم سر جلسه ی کنکور هیچی بلد نیستم بعد (sheldon cooper(big bang theory اومده بالا سرم مسخرم میکنه
 
آخرین ویرایش:
بدترین خوابام در مورد کنکوره...حس میکنم قبول نمیشم بعد باید پشت کنکور بمونم...بعد خیلی سخته پشت کنکور موندن...و وسط خواب زار میزنم که کنکور قبول نشدم!:|:|
 
دوستم قراره با حامد پهلان ازدواج کنه
.
.
.
فاز خوابم چی بوده ؟
 
Back
بالا