مسئله جبر و اختيار(با تاكيد بر افكار خداناباورانه)

  • شروع کننده موضوع CPHM
  • تاریخ شروع
  • شروع کننده موضوع
  • #1

CPHM

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
521
امتیاز
4,079
نام مرکز سمپاد
اژه اي
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله دو فيزيك و شيمي
دانشگاه
University of Oxford
رشته دانشگاه
Theoretical physics
مسئله جبر و اختيار سال ها فلاسفه بسياري را به خود مشغول كرده است و مي كند و اجماع نظرات درباره آن نيز نامحتمل به نظر مي رسد. اين مسئله تا همين أواخر بيشتر از نگاه ديني مورد بررسي قرار مي گرفت و بر پايه اعتقاد به خدا پيش مي رفت اما با ظهور گسترده خداناباوري به نظر مي رسد بحث درباره اين مسئله نيز از بعد متافيزيك خارج شده و به دنياي مادي و قلمرو علم وارد شده است. آيا ما صرفا عروسك هايي گردان در دست قوانين فيزيك و اتفاقات و حوادث هستيم يا موجوداتي با قدرت تصميم گيري فراتر از دترمينيسم و داراي اراده آزاد؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

CPHM

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
521
امتیاز
4,079
نام مرکز سمپاد
اژه اي
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله دو فيزيك و شيمي
دانشگاه
University of Oxford
رشته دانشگاه
Theoretical physics
ابتدا لازم است تعريفي از اختيار ارائه دهيم:
تعريف متداول و عمومي اختيار را مي توان توانايي انتخاب بین چند گزینه‌ مستقل از شرايط طبيعي دانست. به زباني ديگر مي توان اختيار را وجود قدرتي در انسان دانست كه مي تواند بدون تاثير پذيري از علّيت هاي طبيعي دست به انتخاب زند و تصميم بگيرد و تصميمات او صرفا نتيجه پديده هاي طبيعي نيست.
جبر در نقطه مقابل اين تعريف قرار مي گيرد و بيان مي دارد كه تمامي تصميمات انسان ناشي از عوامل طبيعي است و در حقيقت حق انتخابي وجود ندارد و در هر تصميم گيري بين چند گزينه نتيجه تصميم از قبل تحت تاثير عوامل مختلف مشخص است.
خوب است كه در ابتداي بحث بر سر اين تعاريف به نتيجه برسيم تا بررسي علل جبر يا اختيار را آغاز كنيم.
 

stanly1

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
821
امتیاز
3,046
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب(قبلا)
شهر
شیراز-الان کیف(پایتخت اوکراین)
اجماع نظرات درباره آن نيز نامحتمل به نظر مي رسد
ربطی به بحث نداره فقط محض شوخی،هنوز حتی احمقای کله دیسکی(زمین تخت گرایان!)هم پیدا میشن پس فلسفه و مسئله جبر و اختیار در عدم تفاوق،مستثنی نیست:))
ابتدا لازم است تعريفي از اختيار ارائه دهيم:
تعريف متداول و عمومي اختيار را مي توان توانايي انتخاب بین چند گزینه‌ مستقل از شرايط طبيعي دانست. به زباني ديگر مي توان اختيار را وجود قدرتي در انسان دانست كه مي تواند بدون تاثير پذيري از علّيت هاي طبيعي دست به انتخاب زند و تصميم بگيرد و تصميمات او صرفا نتيجه پديده هاي طبيعي نيست.
جبر در نقطه مقابل اين تعريف قرار مي گيرد و بيان مي دارد كه تمامي تصميمات انسان ناشي از عوامل طبيعي است و در حقيقت حق انتخابي وجود ندارد و در هر تصميم گيري بين چند گزينه نتيجه تصميم از قبل تحت تاثير عوامل مختلف مشخص است.
خوب است كه در ابتداي بحث بر سر اين تعاريف به نتيجه برسيم تا بررسي علل جبر يا اختيار را آغاز كنيم.
سر این تعاریف بحثی ندارم و موافقم(بقول زئوس،هرکی دعوا داره بره کوچه منتظرم:)))
اما چیز مهم دیگه،نتایج این دو،اصولی که ازش استخراج شدن و همچنین نحوه ابطال هرکدومه:
اختیارگرایی
شرط: نقض علیت(از فکتهای علمی گرفته مثل اصل عدم قطعیت تا تئوری های متافیزیکی مثل روح)
نتیجه:فقدان قابلیت پیش بینی و نقض تعین گرایی(شخص ممکنه هر ررفتاری که میخواد بروز بده و برای ما معلوم نیست)
شرط ابطال:وجود تعین و قابلیت پیشبینی 100% در "همه چیز"،از جمله ریزتزین رفتارهای انسان

دترمینیسم یا جبرگرایی
شرط:برقراری قانون علیت(از عوامل طبیعی و فیزیکی تا اراده خداوند)
نتیجه:قابلیت پیشبینی و تعین گرایی 100%
شرط ابطال: فقدان قابلیت پیشبینی "ذاتی" در حتی یک چیز # نه ناشی از خطای وسایل اندازه گیری و جمع اوری اطلاعات

* از اونجا که هم من و هم نویسنده تاپیک روی اعتبار استدلال های فیزیکی تفاوق داریم،از همینجا شروع میکنیم.

برای داشتن استدلالی فیزیکی برای جبرگرایی،باید به مکانیک و فیزیک کلاسیک و نسبیت رجوع کرد.
اما اختیارگرایان هم سلاحی دارن و اون مکانیک کوانتومه!
گفتم که نتیجه جبرگرایی،تعین 100% هست.اگه شرایط حال رو با دقت بدونیم،اینده هم با همون دقت پیشبینی میشه.
اما شرط اول غیر ممکنه:
1-علیت یعنی قابلیت پیش بینی.
2-طبیعت در حوزه ذات بنیادی فاقد رفتار پیش بینی پذیر است.
نتیجه: طبیعت در حوزه ذات بنیادی فاقد رفتار علی است.
مقدمه 2 نه ناشی از خطای وسیله اندازه گیری،بلکه به ذات عمل اندازه گیری برمیگرده. میدونیم که برای پیشبینی حالت یک سیستم،باید همه چیزشو بدونیم ولی طبق اصل عدم قطعیت هایزنبرگ،این کار نشدنیه.نمیشه مکان و تکانه ی ذره رو همزمان با دقت 100% دونست به این خاطر که ما برای مشاهده ذره باید بهش نور(فوتون)بتابونیم.اگه بخوایم دقتمون تو مکان زیاد باشه،باید طول موج نور کم باشه که باعث زیاد شدن فرکانس و انرژی و در نتیجه دستکاری تکانه ذره میشه.اگرم تکانه دست نخورده باشه،باید طول موج نور زیاد باشه که دقت تو مکان میاد پائین.
"ذات" عمل اندازه گیری و مشاهده،نیازمند اختلال و تحریف سیستمه.به عبارتی،مثل حرف کانت،واقعیت اصلی از ما پنهانه پس متافیزیک ناممکن:
موضوع دیگر در نوشتار بور، محدودیت مفهومی درک بشر است. در اینجا، انسان به عنوان یک عالم (داننده) و نه یک آزمایشگر، کانون توجه قرار می گیرد. بور، با شکاکیت کانت درباره امکان شناخت جهان فی نفسه سهیم است
https://fa.wikipedia.org/wiki/فلسفه_مکانیک_کوانتم
ممکنه بگید اگه اندازه گیری نباشه،ذره در واقعیت دارای مکان و تکانه قطعیه،ولی این صرفا یه حکم متافیزیکیه و با تجربه و فیزیک نمیشه بهش رسید،بنابراین جبرگرایی مطلق پایه فیزیکی نداره و یک تز متافیزیکیه.قائلان به این عقیده،باید دلایل بیشتری بیارن و همچنین راه برای این بحث بازه که اصلا ایا متافیزیک ممکنه یا نه؟ توج داشته باشید که اگه به متافیزیک باور داشته باشیم،دیگه کانتی و یا تجربه گرا نخواهیم بود.
*همچنین بیشتر درباره اصل عدم قطعیت:
http://www.najafizadeh.ir/?p=3028
دیدگاه ابزاراگارانه و ضدمتافیزیکی تفسیر کپنهاگی به علم هم قابل تامله:
https://fa.wikipedia.org/wiki/فلسفه...A7.D8.B1_.D8.A7.D9.86.DA.AF.D8.A7.D8.B1.DB.8C


واضحه که بحث جبر و اختیار،حتما به انسان و در نتیجه "فلسفه ذهن"هم مربوطه.
نسبیت مربوط به کیهان شناسیه و بی ربط.
فیزیک کلاسیکم که هم با خطر مواجه شده و هم درباره فلسفه ذهن مشکل داره:
https://fa.wikipedia.org/wiki/نظریه...87_.DA.A9.D9.84.D8.A7.D8.B3.DB.8C.DA.A9.DB.8C
و تو همون لینک:
نظریّهٔ آگاهی کوانتومی مدعی است که فیریک کلاسیک نمی‌تواند آگاهی را بطور کامل تبیین کند ولی پدیده‌های کوانتومی مثل درهمتنیدگی و برهمنهی ممکن است نقش مهمی در توصیف عملکرد مغز و تبیین آگاهی داشته باشند.

گالیله و نیوتن (به همراه متاخرانشان هابز، دکارت و لاک) کیفیات ثانویه را از حوزه جهان فیزیکی استثناء کرده‌اند. این موضوع یکی از دلایلی بود که باعث شد فرض شود فیزیک کلاسیک توانایی تبیین آگاهی را ندارد. فریتجوف کاپرا می‌نویسد:

برای آنکه طبیعت بوسیله ریاضی قابل توصیف باشد، گالیله مسلم فرض کرد که دانشمندان باید به مطالعه شناخت ذاتی اجسام مادی (شکل- تعداد و حرکت) که بتوان آنها را انداره گیری کرد، بپردازند و سایر خصوصیات مثل رنگ صدا، مزه و بویایی که صرفاً تاٌثراتی ذهنی و شخصی هستند، از حوزه علم خارج کنند.

اما پیشرفت علم در زمینه علوم شناختی، عصب‌شناسی و فیزیک کوانتوم باعث کمرنگ شدن این ایده و راه اندازی مطالعات جدی و امیدوار کننده در این حوزه بسیار مهم شده‌است. مدافعین خودآگاهی کوانتومی استدلال می‌کنند کیفیات ادراکی مثل صدا، مزه و بویایی و تجارب درونی خودآگاهی یعنی حافظه و رؤیا دیدن را که قسمت ضروری تجارب انسانی می‌باشند، به دلیل عدم تبیین رضایت بخش توسط فیزیک کلاسیک نمی‌توان نادیده گرفت، لذا همواره در تلاشند تا با تکیه بر کوانتوم مدرن پرده از اسرار این معمای پیچیده بردارند.


پس کوانتوم باقی میمونه! تئوری ارک-ار که توسط راجر پنروز و استوارت همروف ارائه شد،کارش همینه.درباره ربط اثل عدم قطعیت به اگاهی انسان:# بخش "جبرگرایی یا اراده ازاد؟"
http://www.deeplook.ir/ذهن-کوانتومی-چیست/
و همچنین:


پس از لحاظ فیزیکی و تجربی،دلیلی برای جبرگرایی "مطلق" نیست بلکه توصیفی اماری میشه ارائه داد که امکان نقضش هست،همون تعریف اختیار! اما بزارید بیشتر جبرگرایی رو بررسی کنیم:
جبرگرایی زیرپای "سرزنش اخلاقی" رو خالی میکنه.به این دلیل که فرد چه به یکی کمک کنه و چه کسیو بکشه،در هردوحالت هیچ انتخابی از خودش نداشته و اصولا اینکه کدوم کار اخلاقی بوده بی معناست. بنابراین،"جبرگرایی" در عمل غیر ممکنه و بقول هاوکینگ:
estiven%20havking.jpg

جبرگرایی باوریه که اجازه هر جرم و جنایتی رو میده و از لحاظ پراگماتیستی،باید به عنوان یکی از مخرب ترین باورهای تاریخ برای جامعه و اخلاقیات به حساب بیاد!

از طرفی اختیارگرایی مطلق هم درست نیست چون:
1-واضحه که خیلی از رفتارای انسان تحت تاثیر عوامل غیر احتیاریه.
2-اختیار مطلق توجیه علمی نداره و بیشتر به درد باورهای اثبات نشده ای میخوره که روح رو پیشفرض گرفتن.
3-ما "مجبوریم" احتیار داشته باشیم! # جمله از سارتره.

بنابراین چی درسته؟ من میگم ترکیبی از این دو:
ما میتونیم تفسیری احتمالاتی ارائه بدیم(مثل کوانتوم.اگه ذهن رو هم تابع کوانتوم بدونیم) ولی به هرحال،احتمال تصادف و نقض هست.همین باعث میشه یکسره تحت تاثیر وامل طبیعی و...نباشیم و اخلاق هم امکان پذیره.این دیدگاه رو میشه "جبرگرایی احتمالی" و یا "اختیارگرایی محدود" نامید!
 
بالا