• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

دومین مسابقه قصه نویسی (موضوع: کودک و نوجوان)

  • شروع کننده موضوع
  • #1
ارسال‌ها
1,684
امتیاز
19,912
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
فقط شیمی ولا غیر!!!
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
سلام
میخوام براتون از قصه ها بگم
اول از قصه هایی که نسل به نسل گشتند تا به ما رسیدند اونایی که قهرمان کودکی های ما بودند. مثل شنگول و منگول و حبه انگور. خاله سوسکه. حسن کچل . شاهزاده هایی که به جنگ دیوها می رفتند و .... هر چند که همون موقع ها داستان های دیگه ای روی کار اومده بود با قهرمان های دیگه . سیندرلا اومد با کفش بلورینش؛ سفید برفی با هفت تا کوتوله اش؛ پری دریایی با شاهزاده زیباش؛ شنل قرمزی با اون گرگ بدِ گنده..... تازه این اول راه بود کم کم قصه های ایرانی کم رنگ و کم رنگ تر شد در عوض داستانهای فرنگی که خدایی خیلی هم جذاب و دوست داشتنی بودند رفتند روی صفحه تلویزیون؛ پینوکیو با اون دماغ درازش؛ سندباد با اون کلاغ بامزه اش و خیلی داستانهای خوش آب و رنگ تصویری دیگه...
حالا هم که دیگه نوبت آواتار و عصر یخبندان و نمو و گارفیلد و و بچه رئیس و بقیه است.......
اصلا چرا دارم این مقدمه چینی ها رو می کنم؟
یه راست برم سر اصل مطلب
دیروز که همانا روز کودک بود به این فکر کردم که ما(سمپادی ها) به عنوان یک گروه کوچیک از جامعه چیکار می تونیم برای کودکان بکنیم. خوشحال کردن یک کودک یا نوجوان خیلی سخت نیست میتونه با یک داستان شاد باشه.
القصه یه لامپ بالای سرم روشن شد که ...
.
.
.
مسابقه ی قصه نویسی با موضوع کودک و نوجوان
از امروز تا تاریخ ۸ آبان (روز نوجوان) فرصت دارید یک قصه بنویسید و به ما ارسال کنیم.
به برترین اثر نشان تعلق میگیرد.
همچنین آثار به عنوان قصه برای کودکان مبتلا به سرطان، MS و سایر بیماری ها خوانده می شود.
در صورت استقبال فیلم یا وویس دورهمی با کودکان در اینجا قرار داده می شود.

حرف در گوشی پایانی: خیلی از آدم ها برای تغییر زندگیشون فقط نیازمند یک انرژی خوب هستند و بچه ها از قصه ها این انرژی رو دریافت می کنند. کمک کنید این انرژی رو بهشون بدیم!x:
 
آخرین ویرایش:

Aliovski

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
359
امتیاز
3,723
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1401
سلام
میخوام براتون از قصه ها بگم
اول از قصه هایی که نسل به نسل گشتند تا به ما رسیدند اونایی که قهرمان کودکی های ما بودند. مثل شنگول و منگول و حبه انگور. خاله سوسکه. حسن کچل . شاهزاده هایی که به جنگ دیوها می رفتند و .... هر چند که همون موقع ها داستان های دیگه ای روی کار اومده بود با قهرمان های دیگه . سیندرلا اومد با کفش بلورینش؛ سفید برفی با هفت تا کوتوله اش؛ پری دریایی با شاهزاده زیباش؛ شنل قرمزی با اون گرگ بدِ گنده..... تازه این اول راه بود کم کم قصه های ایرانی کم رنگ و کم رنگ تر شد در عوض داستانهای فرنگی که خدایی خیلی هم جذاب و دوست داشتنی بودند رفتند روی صفحه تلویزیون؛ پینوکیو با اون دماغ درازش؛ سندباد با اون کلاغ بامزه اش و خیلی داستانهای خوش آب و رنگ تصویری دیگه...
حالا هم که دیگه نوبت آواتار و عصر یخبندان و نمو و گارفیلد و و بچه رئیس و بقیه است.......
اصلا چرا دارم این مقدمه چینی ها رو می کنم؟
یه راست برم سر اصل مطلب
دیروز که همانا روز کودک بود به این فکر کردم که ما(سمپادی ها) به عنوان یک گروه کوچیک از جامعه چیکار می تونیم برای کودکان بکنیم. خوشحال کردن یک کودک یا نوجوان خیلی سخت نیست میتونه با یک داستان شاد باشه.
القصه یه لامپ بالای سرم روشن شد که ...
.
.
.
مسابقه ی قصه نویسی با موضوع کودک و نوجوان
از امروز تا تاریخ ۸ آبان (روز نوجوان) فرصت دارید یک قصه بنویسید و به ما ارسال کنیم.
به برترین اثر نشان تعلق میگیرد.
همچنین آثار به عنوان قصه برای کودکان مبتلا به سرطان، MS و سایر بیماری ها خوانده می شود.
در صورت استقبال فیلم یا وویس دورهمی با کودکان در اینجا قرار داده می شود.

حرف در گوشی پایانی: خیلی از آدم ها برای تغییر زندگیشون فقط نیازمند یک انرژی خوب هستند و بچه ها از قصه ها این انرژی رو دریافت می کنند. کمک کنید این انرژی رو بهشون بدیم!x:
هوووممممم،نمیخاین آپ شه دوباره این تصمیم خوشگل؟!
 
بالا