خاطرات ترسناک شما

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Mo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
388
امتیاز
2,543
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 2
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
1399
تو این تاپیک میخایم اتفاقای عجیب و ترسناک و مربوط به ماورا الطبیعه که براتون پیش اومده رو بدونیم.
بانمک بازی در نیارین لطفن:-"
 
آخرین ویرایش:

HeiSenberG

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
339
امتیاز
2,063
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
1399
فک نکنم چنین چیزی اتفاق افتاده باشه
مگر اینکه اون فرد توهم داشته باشه
پی نوشت :چون گفتی اتفاقات واقعی باشن اینو میگم
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

Mo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
388
امتیاز
2,543
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 2
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
1399
فک نکنم چنین چیزی اتفاق افتاده باشه
مگر اینکه اون فرد توهم داشته باشه
پی نوشت :چون گفتی اتفاقات واقعی باشن اینو میگم
آدم خرافاتی نیستم و به وجود متافیزیک مطمئن نیستم اما نمونه هایی دیدم و شنیدم که متافیزیک رو غیر قابل امکان نمیکنه.
به قول شما همون توهمات برای بعضیا تو واقعیت اتفاق میفته که به نوع خودش برای یه کسی که میشنوه یا میخونش جالبه
 

parastar

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
507
امتیاز
3,240
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
شیمی
دانشگاه
علوم زرشکی کرمانشاه
رشته دانشگاه
پزشکی
یه بار تو خونه دوست دخترم بودم مامان باباش رفته بودن مسافرت یهو زنگ در خونه خورد عمش و پسر عمش بودن تا نیم ساعت ضربان قلبم دویست تا بود تازه مشکل اینجا بود اگه تا ساعت یک نمیرفتن داداششم از مدرسه میومد. :))
قولوا های بوا تفلحوا !
#ترسناک
 

*100RA*

از بچه های بیتوین تو واتر
کنکوری 1404
ارسال‌ها
4,013
امتیاز
20,260
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
این خاطره من نیست ولی یکی از دوستان که واقعا این اتفاق براش افتاده بود و تا جاهاییش از این اتفاق فیلم گرفته بود تعریف میکرد /

یه روز این دوست ما با همسر و دختر و یکی از دوستاش چهارنفری میرن اطراف تبریز جنگل برای تفریح
خلاصه اینا میرن داخل جنگل و یکم دور میزنن
نزدیکای ظهر متوجه میشن که گم شدن و جایی که اومدن رو نمیتونن پیدا کنن
خلاصه نزدیکای عصر یه کلبه مانندی رو وسط جنگل میبینن و خوشحال میشن که احتمالا کسی هست که کمکشون کنه
میرن و به کلبه میرسن و میرن تو . کسی اونجا نبوده
میگفت کلی لباس رو با نایلون بسته بندی کرده بودن و روی هرکودوم قربانی های شهر هارو نوشته بودن /کشته های تبریز . کشته های عجبشیر . کشته های میاندوآب و .../
و یه سبد خیلی بزرگ پر از گوشی بوده اونجا
درو که باز میکنه یه میز رو میبینه که کلا خونیه
خلاصه اینا بدجور میترسن و با تمام سرعت از اونجا فرار میکنن
و بعدش جلوتر اونور تپه یه گروه کوهنوردی میبینن و اونا کمکشون میکنن

// این اتفاق کاملا واقعیه و تا دم در اون کلبه فیلم گرفته و من دیدم فیلم رو //

اینجایی که میگم تو جنگل ارس باران نزدیکی مرز ارمنستانه
جای دوریه و اصلا هیشکی اونجا نمیره
 
بالا