- شروع کننده موضوع
- #1
- ارسالها
- 2,082
- امتیاز
- 33,029
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- مياندوآب
- سال فارغ التحصیلی
- 1394
- دانشگاه
- علوم پزشکی تبریز
- رشته دانشگاه
- پزشکی
سلام. وقتتون بخیر.
یکی از موضوعاتی که برام سوال شده، علت کمتحمل بودن و صبور نبودن ما ایرانیا در مقابل رفتارهای ناخوشایند همدیگه است. در واقع خشونتطلب و خشن شدیم، همدلی و مهربانیمون جز در مواقع احساساتی و مشکلات از بین رفته و همه حالت خودحقپنداری پیدا کردیم.
علت این امر چی میتونه باشه؟ از مصادیقش رو هم شاید تو فروم دیدیم!
یادداشت زیر برای یکی از نشریات دانشگاهمون ه که بیارتباط با موضوع نیست، اگه خواستید مطالعه کنید:
"
ما همه مامور گشت ارشاد هستیم
یادداشت برای نشریه دانشجویی بیان | دانشگاه علومپزشکی تبریز | شماره چهارم | الهه نوراللهی
هفتهی پیش کلیپ برخورد خشن مامور چادری گشت ارشاد در شبکههای اجتماعی و نیز در بسیاری از رسانههای مخالف نظام به عنوان چهرهای از نظام منتشر و معرفی شد و موجب واکنشهای زیادی از سمت سیاستمداران و مسئولین گشت. واکنشهایی که هر مسئولی از جانب سِمَت خود به ماجرا نگاه کرده و مورد تحلیل وارزیابی قرار میداد. اما مسئلهای که همیشه در چنین مواردی کمتر مورد توجه قرار میگیرد رفتارها و خطاهای شخصی افراد مجری میباشد که موجب میگردد آن خطا به نام قانون و در کشور ما به نام حکومت تمام شود. درحالی که در قانون اساسی کشور ما هیچ حقی به مجری برای اعمال خشونت یا هتک حرمت افراد داده نشده است (قانون اساسی؛ اصل ۳۹: هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.) و باید اقدامات مجریان قانون با دقت بیشتری مورد نظارت قرار بگیرد تا مردم را نسبت به قانون، مسئولین بالاتر و نظام بدبین نکند. چنانچه مقام معظم رهبری دربارهی برخورد با افراد به اصطلاح «بد حجاب» بیان داشتهاند:
«مدارا کنید، ممکن است ظاهر زنندهاى داشته باشد (خب) داشته باشد. بعضى از همینهایى که در استقبالِ امروز بودند، در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهى به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصى دارد، مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمىبینند. ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.» 1
حال، از بعد دیگری به مسئله میتوان نگاه کرد. فردی چادری به عنوان ارشادگر حجاب و عفاف و از موضع مجری قانون، در مقابل فردی که از حدود قانون مدنظرش تجاوز کرده اقدام به رفتاری تند داشته و وی را مورد ضرب و شتم قرار میدهد. نمونهی دیگری از این رفتارها را میتوان به وفور در جامعه دید. رفتارهایی که گاه از جانب مجریان میباشد و در شبکههای اجتماعی منتشر میشوند و رفتارهای مشابه دیگری که (شاید بهخاطر فراهم نبودن امکان خشونت فیزیکی) به صورت خشونت کلامی و روانی میباشند. کافی است کامنتهای هموطنانمان را در صفحات مجازی سیاسی نگاه کنید و یا بعد از مسابقات فوتبال به صفحات هوادارن، باشگاهها و عوامل سر بزنید. پستها و توئیتهایی مملوء از کامنتهایی با واژگان زشت و رکیک، با عصبانیت و خشم غیرقابل وصف!
به گمانم مسئلهای که باید به آن توجه کرد، خشونت و حس بیزاریای است که مردم ما نسبت به هم پیدا کردهاند، حسی که موجب میشود در صورت احساس قدرت از توان خود استفاده بکنند و در مواقع دیگر به طرق دیگری بروز بدهند. مردمی که با عصبانیتی خاص و با حس انزجار از بدترین واژهها برای کامنتگذاری استفاده میکنند و توان تحمل غیر خود را ندارند، اگر احساس کنند قدرتی قانونی دارند، واکنش بهتری خواهند داشت؟! باید برای این شرایط چارهای اندیشید!
1) بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی – مهر ماه 91
"
یکی از موضوعاتی که برام سوال شده، علت کمتحمل بودن و صبور نبودن ما ایرانیا در مقابل رفتارهای ناخوشایند همدیگه است. در واقع خشونتطلب و خشن شدیم، همدلی و مهربانیمون جز در مواقع احساساتی و مشکلات از بین رفته و همه حالت خودحقپنداری پیدا کردیم.
علت این امر چی میتونه باشه؟ از مصادیقش رو هم شاید تو فروم دیدیم!
یادداشت زیر برای یکی از نشریات دانشگاهمون ه که بیارتباط با موضوع نیست، اگه خواستید مطالعه کنید:
"
ما همه مامور گشت ارشاد هستیم
یادداشت برای نشریه دانشجویی بیان | دانشگاه علومپزشکی تبریز | شماره چهارم | الهه نوراللهی
هفتهی پیش کلیپ برخورد خشن مامور چادری گشت ارشاد در شبکههای اجتماعی و نیز در بسیاری از رسانههای مخالف نظام به عنوان چهرهای از نظام منتشر و معرفی شد و موجب واکنشهای زیادی از سمت سیاستمداران و مسئولین گشت. واکنشهایی که هر مسئولی از جانب سِمَت خود به ماجرا نگاه کرده و مورد تحلیل وارزیابی قرار میداد. اما مسئلهای که همیشه در چنین مواردی کمتر مورد توجه قرار میگیرد رفتارها و خطاهای شخصی افراد مجری میباشد که موجب میگردد آن خطا به نام قانون و در کشور ما به نام حکومت تمام شود. درحالی که در قانون اساسی کشور ما هیچ حقی به مجری برای اعمال خشونت یا هتک حرمت افراد داده نشده است (قانون اساسی؛ اصل ۳۹: هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.) و باید اقدامات مجریان قانون با دقت بیشتری مورد نظارت قرار بگیرد تا مردم را نسبت به قانون، مسئولین بالاتر و نظام بدبین نکند. چنانچه مقام معظم رهبری دربارهی برخورد با افراد به اصطلاح «بد حجاب» بیان داشتهاند:
«مدارا کنید، ممکن است ظاهر زنندهاى داشته باشد (خب) داشته باشد. بعضى از همینهایى که در استقبالِ امروز بودند، در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهى به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصى دارد، مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمىبینند. ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.» 1
حال، از بعد دیگری به مسئله میتوان نگاه کرد. فردی چادری به عنوان ارشادگر حجاب و عفاف و از موضع مجری قانون، در مقابل فردی که از حدود قانون مدنظرش تجاوز کرده اقدام به رفتاری تند داشته و وی را مورد ضرب و شتم قرار میدهد. نمونهی دیگری از این رفتارها را میتوان به وفور در جامعه دید. رفتارهایی که گاه از جانب مجریان میباشد و در شبکههای اجتماعی منتشر میشوند و رفتارهای مشابه دیگری که (شاید بهخاطر فراهم نبودن امکان خشونت فیزیکی) به صورت خشونت کلامی و روانی میباشند. کافی است کامنتهای هموطنانمان را در صفحات مجازی سیاسی نگاه کنید و یا بعد از مسابقات فوتبال به صفحات هوادارن، باشگاهها و عوامل سر بزنید. پستها و توئیتهایی مملوء از کامنتهایی با واژگان زشت و رکیک، با عصبانیت و خشم غیرقابل وصف!
به گمانم مسئلهای که باید به آن توجه کرد، خشونت و حس بیزاریای است که مردم ما نسبت به هم پیدا کردهاند، حسی که موجب میشود در صورت احساس قدرت از توان خود استفاده بکنند و در مواقع دیگر به طرق دیگری بروز بدهند. مردمی که با عصبانیتی خاص و با حس انزجار از بدترین واژهها برای کامنتگذاری استفاده میکنند و توان تحمل غیر خود را ندارند، اگر احساس کنند قدرتی قانونی دارند، واکنش بهتری خواهند داشت؟! باید برای این شرایط چارهای اندیشید!
1) بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی – مهر ماه 91
"