قهرمان من

  • شروع کننده موضوع
  • #1

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,395
امتیاز
22,816
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
قهرمان زندگی شما کیه؟
کسی که خیلی شگفت‌زدتون کرده، با همتش، مهربونیش، ایثارش، شجاعتش، پشتکارش، دانشش، صبر و استقامتش، خلاقیتش و...
یا اصلاً چی براتون از قهرمانتون قهرمان ساخته یا می‌سازه؟

بعدن نوشت:این قهرمان می‌تونه الگو زندگی‌تون باشه یا کسی که صرفا تو ی کار خاص از راه و رسمش پیروی می‌کنید.

مثلا من خودم سعی میکنم همیشه قهرمان خودم باشم!
شاید از اخلاق یا ی ویژگی کسی خوشم میاد اما تاحالا نشده فکر کنم فلانی اسطوره منه!
 
آخرین ویرایش:

fatemeh.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
361
امتیاز
8,146
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم اباد
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
پزشکی
قهرمان زندگی شما کیه؟
کسی که خیلی شگفت‌زدتون کرده، با همتش، مهربونیش، ایثارش، شجاعتش، پشتکارش، دانشش، صبر و استقامتش، خلاقیتش و...
یا اصلاً چی براتون از قهرمانتون قهرمان ساخته یا می‌سازه؟

ببین بنظرم نمیشه گفت قهرمان ، یه کسی که مجذوب شخصبت میشی و...
مثلا من خودم شهید چمران رو خیلی تحسین میکنم با اینکه یه سری از کاراش اصلا برام قابل هضم نیس ولی وقتی کتاب راجع بش خوندم‌ و یه شناخت کلی از شخصیتش به دست آوردم ؛واقعا ستایشش کردم.
اگه کلی بخوام بگم بهترین ویژگیش اینه هر تئوری که قبولش کرده رو در بهترین حالت عملی کرده.
و یه آدم چند بعدی بوده و...
 

parastar

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
507
امتیاز
3,240
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
شیمی
دانشگاه
علوم زرشکی کرمانشاه
رشته دانشگاه
پزشکی
بروسلی قهرمان منه
 

monaliza

کاربر فعال
ارسال‌ها
44
امتیاز
1,724
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
96
شاید بنظر بچگانه بیاد ولی تیلور سوییفت قهرمان منه :-"
چون هم باهوشه هم زیبا هم با استعداد
و هم اینکه در آهنگاش احساسات یه دخترو به خوبی بیان کرده:P
و تا میتونه خودشه با اینه خیلیا خوششون نمیاد
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
یه زمانی دکتر مدانلو (یکی از استادامون) تا حدی الگوم بود.
الان هیچکی
 
ارسال‌ها
813
امتیاز
9,065
نام مرکز سمپاد
شهید رجایی
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1400
شهید ابراهیم هادی
سعی کردم مثلش باشم اما حتی نتونستم یه تقلید ناقص ازش داشته باشم
وقتی دربارش میخونم احساس کوچکی میکنم
آدم خیلی بزرگیه.. .
 

رنگین کمان

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,000
امتیاز
13,752
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
اردبیل
رشته دانشگاه
علوم آزمایشگاهی
یه قهرمان خیالی دارم متاسفانه نمونه واقعی اش رو تا حالا ندیدم
 

Elaheh_nas

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
421
امتیاز
2,799
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ دبیرستان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1399
مدال المپیاد
نداشته بید
دانشگاه
محقق
رشته دانشگاه
فیزیک
تلگرام
اینستاگرام
نو وان ایگزکتلی:/
 

Zeinab04

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
622
امتیاز
3,505
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۷
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی
قهرمان که چی بگم ..
من خودم سعی کردم الگو و قهرمان خودم باشم چون هیشکی بهتر از خودم خودمو نمیشناسه...
سر همین خود من به چند تا خود تقسیم شده که کار های مختلف رو انجام میدن .. سر وقت درست حسابی توضیح میدم
 

...Maryam...

مرمرائیسم:)
ارسال‌ها
132
امتیاز
2,900
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهر لبخند:)
سال فارغ التحصیلی
1400
قهرمان من خودمم
کسی که واسه شادی همه تلاش میکنه
کسی که مرحم همه میشه
کشی که برای زندگی همه تلاش میکنه
 

>____<

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
244
امتیاز
11,532
نام مرکز سمپاد
Farzanegan1
شهر
Mashhad
سال فارغ التحصیلی
1396
پدر و مادرمx:
اسطوره اخلاق و مهربونی و فداکاری و صبور بودنx:

خواهرمx:
اسطوره تواضع و مهربونی و معتقد بودن به کاراش(با اعتماد به نفس خیلی بالا کاری رو که میخواد انجام میده)

فرازx:
نهاااایتتتت تواضع و مهربونی و پشتکار و مقاومت و اراده تو هر زمینه ای(البته جز ترک سیگار:-")
 

wdr

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
426
امتیاز
1,828
نام مرکز سمپاد
hElLi
شهر
tEh
سال فارغ التحصیلی
86
یه خارجیه بود کلیپشو دیدم. نه دست داشت نه پا. ولی کلی کارهای مختلف میکرد! و ادمهای شبیهش!
من همیشه متحیرم که اینا چطور کم نمیارن. چطور نمیشکنن. ما یه جوش میزنیم شخصیتمون کلا فرو میریزه، اینا ول کن ماجرا نیستن و حتی میخوان از ادمای سالم هم جلو بزنن!

چند روز پیش یه پسره رو نشون میداد. بیماری ATP؟(همون تحلیل عضلانی) داشت. یعنی معنای واقعی اسکلت بود. انگار به اسکت رنگ پوست زده باشی(تا نبینی نمیفهمی دقیقا چی میگم و مطمئنم تا حالا ندیدی). بعد اینقدر وضعش خراب بود که از همون دبیرستان یا اوایل دانشگاه مجبور میشه دیگه نره(نمیتونه که بره درواقع). اما میشینه خودش میخونه. برنامه نویس بود. شرکت دانش بنیان داشت. و کارهای شاخی تو این حوزه میکرد! لعنتی!
 

Amin rouhi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
562
امتیاز
15,950
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1
شهر
ساری
سال فارغ التحصیلی
1400
دکتر شریعتی
حضور او در زندگی ام ، چنان گسترده است که می توان گفت با او زیسته ام. با او کاویده ام، با او فهمیده ام، با او خندیده ام، بر مزارش گریسته ام، ستایشش کرده ام، این اواخر، گاه بر او شوریده ام اما بی تامل، او همچنان یگانه محبوب من است.
به تعبیر قیصر امین پور، "عاشقانه دوستش دارم"، به تعبیر شهید چمران، " او در تمامی نمازهای مخلصانه من حضور دارد." اصلا به تعبیر فوکو، " او یک حاضر نادیدنی و یک غایب همیشه حاضر" در زندگی من است.
به او سخت مدیونم.نقطه عزیمت همه آنچه در این سالها یافته ام، به او بر می گردد. دغدغه فهمیدن، چگونگی فهمیدن ، زیست اجتماعی، عرفان اجتماعی، عشق به اهل بیت ، علاقه به علوم انسانی و جامعه شناسی و...
اگرچه در این سالها با روح های بزرگ و فهم های عمیق تری از او آشنا شدم اما همچنان دو گوهر " دردمندی و دلیری "، از او محبوبی بی بدیل ساخته است.
در این سالها که هرچه پیش آمده ام،در ماندن دلتنگ تر و برای رفتن، بی تاب تر شده ام،باز هم یاد او و جذبه سحرانگیز کلامش، یگانه مونس من است.تو گویی پنهانی در گوشم، سرود رهایی خوانده است.
[...، ای نظاره شگفت، ای نگاه ناگهان / ای هماره در نظر، ای هنوز بی نظیر
ای مسافر غریب در دیار خویشتن / با تو آشنا شدم، با تو در همین مسیر
از کویر سوت و کور تا مرا صدا زدی / دیدمت ولی چه دیر، دیدمت ولی چه دور
این تویی در آن طرف، پشت میله ها رها / این منم در این طرف، پشت میله ها اسیر
دست خسته مرا مثل کودکی بگیر / با خودت مرا ببر، خسته ام از این کویر! - قیصر امین پور ]
 
آخرین ویرایش:

forta

کاربر فعال
ارسال‌ها
24
امتیاز
365
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سبزوار
سال فارغ التحصیلی
94
اگه از آدمای واقعی و تاریخی بخوام مثال بزنم شهید مصطفی چمران.
اونم نه به خاطر اینکه با وضع نامناسب زندگی اش تونست بره ناسا و به قله های علم و ترقی در حد اعلاش برسه، نه به خاطر اینکه شهید شد و نه حتی به خاطر اینکه رفت تو حزب الله و نه حتی که به درد محرومین رسیدگی کرد و حتی اینم نه که توی دانشگاه موفق ترین آدم بود و حتی نه به خاطر خیلی چیزای دیگه...
به خاطر اینکه وقتی فهمید یه خونه ای ساخته و از اساس همش غلط بوده(کاری به درست و غلطش ندارم) تونست بیخیال همه ی اونچه که ساخته شده و بره دنبال چیزی که به نظرش درست تره.

اگه شخصیت تخیلی بخوام نام ببرم اون "سرندیپیتی" عه .
یه دایناسور صورتی با چشمای آبی... شاید قبل از این انیمه همه حسهایی که آدما از دایناسور و اژدها میگرفتن حس منفوریت بود ولی سرندیپیتی میخواست ثابت کنه که ذاتت هم اگه دایناسور باشه میتونی مهربون باشی . میتونی با مهربونیت خوشگل باشی.
سرندیپیتی نماد مهربونیه. یه مهربونیه صورتی. بدون توقع بازگشتِ محبتت . از صمیم قلب . یعنی یه محبت فِیک مسخره بزرگانه که منفعت های شخصی ات توش باشه نه. یه محبت از تمام وجودت.
 
بالا