روز کنکور!

استرس داشتید؟

  • آری

    رای‌ها: 9 50.0%
  • خیر

    رای‌ها: 9 50.0%

  • رای‌دهندگان
    18
  • شروع کننده موضوع
  • #1

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,395
امتیاز
22,816
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
آقا دیدم کلی تاپیک هست از شب کنکور، بعد کنکور، سال کنکور ولی تاپیکی در مورد روز کنکور و حال و هواش پیدا نکردم!
از اون روز نحس برامون بگید :)) :D

من خودم صب پاشدم ماکارانی خوردم، تو طول مسیر چرخه‌های زیست رو ی نگاه کردم،
در حین کنکور کولر مستقیم روم بود :)) سر شیمی گردنم گرفته بود با این ک سویی‌شرت برده بودم چله تابستون و تنم کرده بودم!
دیگه عرضم به حضورتون که سه تا ساعت برده بودم :))
بغل دستی‌م هم دوست دوران کودکیم بود!
بعد کنکورم عصرش نرفتم زبان بدم گفتم دیگه حال هیچ آزمونی رو ندارم!
و این‌که فکر میکردم برم خونه ۳_۴ روز بخوابم اما تا دو روز بعدش اصلا خوابم نمی‌برد :))
راستی! آبمیوه و کیک هم ندادن بمون :((
 
آخرین ویرایش:

پیکسی

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
257
امتیاز
2,695
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 4d
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
زیست‌شناسی گیاهی
اومدن چک کنن شناسنامه ها رو برای من باد انداخته بوده‌ش زمین ، کنار پنجره هم بودم، تا اومدم برش دارم بیارم بالا نشون بدم کله‌م محکم خورد به پنجره : )) هیچی دیگه! سر زبان گیج می‌زدم : ))
 

A M I N

به یاد دارک لایت خدابیامرز
ارسال‌ها
3,903
امتیاز
37,844
نام مرکز سمپاد
BHT
شهر
LNG
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
SBU
رشته دانشگاه
ARC
خیلی آروم و معمولی رفتم تو حیاط مدرسه،بعد از صحبتای معمولی با بچه رفتم داخل.سرسری گشتنم و کارت ملی رو فک کنم نشون دادم و نشستم.خیلی عادی مراحل آزمون برگزار شد.بیسکوییتم دادن ^_^
فرداش سر کنکور زبان که نشستم فهمیدم سر ریاضی یه اضطراب ریزی داشتم که تا حدی عملکردمو بد کرده بود و نمی دونستم.
 

Jina

کاربر فعال
ارسال‌ها
47
امتیاز
314
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
رشته دانشگاه
پزشکی
من که شبش به زور خوابم برد. بعد صبح که بیدار شدم دیدم لبم تبخال زده:D برای اولین بار در عمرم!
بعدم چند بار چک کردیم که کارت ملی بردیم یا نه و این قبیل اعمال.
حوزه من الزهرا بود. در راه هم من داشتم زیست دوره میکردم. بعد بابام مدام میگفت که نگران نباش و استرس نداشته باش و اشکال نداره. منم هر چه بیش تر میگفت بیش تر وحشت میکردم. :-ss بعد که رفتم داخل اوکی تر شد. گم هم شدم :)) هی میرفتم بالا و پایین ولی به موقع یافتمش.
سر آزمون فکر کنم بغلیم از دستم داشت دیوونه میشد. هر نوع وسیله ای که بگید از دستم افتاد:D مداد.. پاک کن... بطری.. کارت ملی... شیرقهوه :)) آخر کلی ازش عذر خواستم.
در پایان هم من بی توجه به درخشانی عملکرد خویش:-" فقط اومدم بیرون و در راه تازه آواز هم میخوندم:))
 

arcana

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
373
امتیاز
11,949
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
jah
سال فارغ التحصیلی
96
شب قبلش که از ساعت ۸ زنگ میزدن مامانم اینا که دمنوش بخور زود خوابت ببره
صبح صبحونه خوردم طبق هر آزمون و رفتیم حوزه
اون زنه که تفتیش میکرد معلم دفاعیمون بود هرچند منو یادش نبود ولی خوب برخورد کرد
یه دختره جلو‌کولر نشسته بود قبل شروع کنکور بعد بلند شد دمای کولرو تنظیم کنه هی بهش میگفتن بشین سرجات
اخرش یکی از مراقبا اومد کولرو تنظیم کنه که دختره بشینه ولی بلد نبود هی دختره میگفت برین بالا، یکی دیگه یکی دیگه یکی دیگه آره همین ، وای رد شدین ازش که دوباره برین بالا :|
۵ بار ازش رد شد :|
اتفاق خاصیم نیوفتاد ، اخر جلسه هم نگا کردم دیدم کل سالن خالیه فقط ۴، ۵ نفر موندن
 
آخرین ویرایش:

par_dis_0

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
138
امتیاز
1,252
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گرگان
سال فارغ التحصیلی
95
من سال اولم از فکرای زیاد خوابم نمی برد واسه همین سال دومی ک کنکور دادم شب قبلش رفتم پیاده روی ک زود خوابم برد.کنکور ما تو مدرسه برگزار شد واسه همینم من به خودم تلقین می کردم ک فک کن‌ی امتحان ترم مدرسه داری میدی و اینک کارت ورود ب جلسه تونو ک میگن از محل برش بدین،برش ندین من خودم ب مراقب نشون دادم که پشتش خالیه و بعد از پشتش توی شیمی استفاده کردم ک خیلی خوب بود.و اینک حتما یک ماه اخر ک ازمونای کنکور و میدین تو هر شرایطی آزمون بدین مثلا امسال که من کنکور دادم کنتور برق دییرستانشون نمی کشید همون صب برق شون قطع شد و بدون هیچ گونه وسیله ی سرمایشی کنکور دادم و این خیلی بد بود چون از ساعتای ۱۰ به بعد گرما خیلی اذیت می کنه
 
بالا