۷ چیز که انسان کشف نکرده

  • شروع کننده موضوع
  • #1

amirrach

امیرآچ
ارسال‌ها
203
امتیاز
918
نام مرکز سمپاد
تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
17
۷ چیز توی هستی وجود داره که انسان هنوز قادر نشده خیلی دقیق ازش حرف بزنه!شاید اینجا باعث بشه چند نفری که مطالعاتی داشتن بتونن نظر خودشونو درموردشون بگن:)
  1. خدا
  2. نحوه ی بوجود آمدن دنیا(قبل از بیگ بنگ چه چیزی بوده؟و چه چیزی باعث این شده وجودیت بوجود بیاد)
  3. هیچ(این کلمه چیزیه که خود عنوان بحث رو نقض میکنه حتی ولی به هرحال آیا چیزی به اسم هیچ وجود داره؟اگر وجود داره پس چرا هیچه؟)
  4. اندازه ی جهان(این مورد سوالش اینجاست:اگرجهان بی نهایته و فقط ما آدما توش وجود داریم پس قطعا فضایی که بوجود اومده برای هیچ و پوچ بوده)
  5. عشق(اینکه آیا عشق واقعیت داره همونطور که توی کتابای قدیمی نوشته کسی که عاشق دیگری بشه دیوانگی به سرش میزنه)
  6. مرگ
  7. حقیقت زندگی(چرا ما وجود داریم؟چرا جای من شخص دیگری نباید باشه؟چرا من؟)
 

lia.sh

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
43
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1399
اتفاقا دوست عزیز برخلاف گفته ی شما ( که انسان هنوز قادر نشده خیلی دقیق ازش حرف بزنه ) در طول تاریخ انسان های زیادی دهن مبارک خود رو باز کردن و اظهار نظر کردن در این خصوص.. کافیه یه سرچ در اینترنت انجام بدین تا با انواع و اقسام نظریات ، تئوریات و توهمات روبه رو بشین...البته افراد صاحب نظر و صاحب منصب زیادی هم بودن که در این باره حرف زدن و نتیجه ش بازهم یک سری تئوری بود .. برای مثال تئوری مغز در خمره ( این تئوری می تونه مرگ ، خدا ، اندازه جهان و حقیقت زندگی رو جواب بده که البته بعد از اون ،سوال های بی جواب دیگه ای رو بازگو می کنه!) ...من خودم شب های زیادی رو تا صبح به فکر کردن درباره اصل هستی گذروندم .. و سوالای عجیب تر از این هایی که شما ذکر کردین هم برای من پیش اومده .. اما خب در نهایت ؛ لازم نیست که ما همه چیز رو بدونیم :) اصلا بر فرض هم که جواب تمااام سوالاتمون که به اصل هستی منتهی میشن رو پیدا کنیم ، بعدش چی میشه ؟ هیچی .. جمع می کنیم میریم دنبال کار و زندگیمون و همونطور که قبلا زندگی می کردیم، دوباره به زندگی ادامه میدیم :)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

amirrach

امیرآچ
ارسال‌ها
203
امتیاز
918
نام مرکز سمپاد
تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
17
!
 

Zeinab04

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
622
امتیاز
3,505
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۷
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی
اتفاقا دوست عزیز برخلاف گفته ی شما ( که انسان هنوز قادر نشده خیلی دقیق ازش حرف بزنه ) در طول تاریخ انسان های زیادی دهن مبارک خود رو باز کردن و اظهار نظر کردن در این خصوص.. کافیه یه سرچ در اینترنت انجام بدین تا با انواع و اقسام نظریات ، تئوریات و توهمات روبه رو بشین...البته افراد صاحب نظر و صاحب منصب زیادی هم بودن که در این باره حرف زدن و نتیجه ش بازهم یک سری تئوری بود .. برای مثال تئوری مغز در خمره ( این تئوری می تونه مرگ ، خدا ، اندازه جهان و حقیقت زندگی رو جواب بده که البته بعد از اون ،سوال های بی جواب دیگه ای رو بازگو می کنه!) ...من خودم شب های زیادی رو تا صبح به فکر کردن درباره اصل هستی گذروندم .. و سوالای عجیب تر از این هایی که شما ذکر کردین هم برای من پیش اومده .. اما خب در نهایت ؛ لازم نیست که ما همه چیز رو بدونیم :) اصلا بر فرض هم که جواب تمااام سوالاتمون که به اصل هستی منتهی میشن رو پیدا کنیم ، بعدش چی میشه ؟ هیچی .. جمع می کنیم میریم دنبال کار و زندگیمون و همونطور که قبلا زندگی می کردیم، دوباره به زندگی ادامه میدیم :)
ایشون منظورشون این بوده ک ما هم نظرمون رو بگیم .. حرف شما درسته :)
 

Zeinab04

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
622
امتیاز
3,505
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۷
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی
درباره سوال چهار باید بگم صورت سوال اشتباهه .. چون معلوم نیست ک حیات فقط رو زمین باشه یک...دو .. فرض کنیم ک زمین فقط محل ححیاته .. همه چی در جهان نظم داره و نمشه گفت ک فضا برای هیچ و پوچ ساخته شده :)
 

lia.sh

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
43
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1399
  • شروع کننده موضوع
  • #7

amirrach

امیرآچ
ارسال‌ها
203
امتیاز
918
نام مرکز سمپاد
تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
17
منم ذهنم خیلی درگیر این سوالا بوده و عادت بد/خوبی ک دارم اینه ک فرضیات و تئوری ک اثبات نشده رو قبول نم کنم پس خودم نشستم فک کردم .. درباره خدا و اینکه اصن ماهیتش چی هست و اینا ی چیزی کشف کردم ک خود خدا میگه درک من از توانایی شما ها خارجه منم از وقتی این رو پیدا کردم دیگ دنبال ماهیت و خود خدا نرفتم و سعی کردم حرفاشو بگوشم فقط :) برا بقیه سوالا رو نم دونم ولی عشق رو می دونم فک کنم .. چون حاصل از تغییرات هورمونیع..
مرگ برام چیز غیر قابل فهمی نیست چون تو احادیث و ایه ها خوب توصیف شده .. کتاب ایت الله قوچانی خیلی خوبه دراین باره
و این ک چرا ب وجود اومدیم ... من سر این سوال داشتم دیوونه می شدم ک هدف خدا از افرینش ما چی بوده ولی چون مخم سوت کشید گفتم حتما خدا حوصلش سر رفته (گرچ این غیر ممکنه چون خدا بی نیازه ) فقد برا توجیح خودم .. بعدش فک کردم ک هدف من تو زندگی چیه .. هرکودوممون ی دلیلی داره ک بوجود اومده .. برا یکی مثل پروفسور سمیعی ک جون ی عالمه ادم رو نجات بده یا یکی مث دکتر حسابی ک علم رو ترویج بده ..


کاملا مذهبی جواب دادی و از علم خارج بود احتمالا بخاطر همین دیس لایک هم گرفتی از بقیه
درکل جواب جوابه و میپذیریم اما تو که میگی به این چیزا فکر کردی و دنبالش رفتی شاید بتونی جوابی توی این تایپک بدی:
http://www.sampadia.com/forum/threads/112878/
 

Mthlvr

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
109
امتیاز
428
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1401
نمیدونم واقعا ولی من یه دوره ای میرفتم پیش یه روانشناسی اون میگفت تنهایی عم جزو اوناس که شما نوشتین ینی کنار مرگ و اینا
ولی خب من خودم خیلی تحقیقی در این زمینه نداشتم شماها بگین
 

solo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
481
امتیاز
4,144
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
گرندلاین
سال فارغ التحصیلی
1399
مورد شماره 4 - اندازه جهان
از دو حالت خارج نیست؛ جهان یا متناهیه و یا نامتناهی:
1 - نامتناهی(جواب مرسوم): بیاید با هم بریم جلو.. هر چیز نامتناهی به طبع(تبع؟) محتویات نامتنهای هم داره(مگر اینکه محدودش کنیم مثال با * در پایین) و این در مورد جهان هستی و ستارگان(عاملان نور) هم صدق میکنه که ستاره‌ها محتویات جهان هستی هستند و در صورت نامتنهای بودن اولی دومی هم نامتناهیه.. (خب حالا که چی؟!) خب حالا به آسمون شب یه نگاهی بندازید فضای سیاه رو بین نقاط روشن میبینید؟! چرا؟ اگر جهان نامتناهیه و بی نهایت ستاره وجود داره پس در این صورت باید کل آسمون با نور خیره کننده‌ای به شکل یکنواخت پوشیده میشد، حالا که اینطور نیست فرض ما باطله(بر خلاف چیزی که دوست دارم)

2 - متناهی (این خیلی ساده رد میشه): آقا فرض کنیم جهان متناهیه و در مختصات (x,y > 0) جهان به پایان میرسه، خب سوال من از شما اینه: ماهیت نقطه (x, y+1) در آنطرف لبه‌ی هستی چیه؟(اونایی که میگن هیچ به مورد شماره 3 دوستمون مراجعه کنند).. پس این مورد هم رد میشه..

جهان هستی یا (متناهی) یا (نامتناهی): هر دو مورد رد شدن (الآن یه سری میان میگن "نیمه متناهی")

پیشامدها و حالات مطلوب (A و S)ی که احتمال وقوع ندارند و در هر حالتی به مجموعه تهی میرسیم (مورد شماره 3)(عررررر دیگه نمیکشم)، پس یعنی چی؟؟؟
یعنی "ریاضیات ساخته شده تا در محدوده ذهن ما بهمون کمک کنه، ریاضیات علم خداست که برای انسان محدود شده"

** و اما مثال:
مجموعه اعداد طبیعی نامتنهایه
مجموعه اعداد اول نامتنهایه
ولی مجموعه اعداد اولی که زوج هستند متناهیه
چرا؟ چون ما محدودش کردیم!!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #10

amirrach

امیرآچ
ارسال‌ها
203
امتیاز
918
نام مرکز سمپاد
تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
17
مورد شماره 4 - اندازه جهان
از دو حالت خارج نیست؛ جهان یا متناهیه و یا نامتناهی:
1 - نامتناهی(جواب مرسوم): بیاید با هم بریم جلو.. هر چیز نامتناهی به طبع(تبع؟) محتویات نامتنهای هم داره(مگر اینکه محدودش کنیم مثال با * در پایین) و این در مورد جهان هستی و ستارگان(عاملان نور) هم صدق میکنه که ستاره‌ها محتویات جهان هستی هستند و در صورت نامتنهای بودن اولی دومی هم نامتناهیه.. (خب حالا که چی؟!) خب حالا به آسمون شب یه نگاهی بندازید فضای سیاه رو بین نقاط روشن میبینید؟! چرا؟ اگر جهان نامتناهیه و بی نهایت ستاره وجود داره پس در این صورت باید کل آسمون با نور خیره کننده‌ای به شکل یکنواخت پوشیده میشد، حالا که اینطور نیست فرض ما باطله(بر خلاف چیزی که دوست دارم)

2 - متناهی (این خیلی ساده رد میشه): آقا فرض کنیم جهان متناهیه و در مختصات (x,y > 0) جهان به پایان میرسه، خب سوال من از شما اینه: ماهیت نقطه (x, y+1) در آنطرف لبه‌ی هستی چیه؟(اونایی که میگن هیچ به مورد شماره 3 دوستمون مراجعه کنند).. پس این مورد هم رد میشه..

جهان هستی یا (متناهی) یا (نامتناهی): هر دو مورد رد شدن (الآن یه سری میان میگن "نیمه متناهی")

پیشامدها و حالات مطلوب (A و S)ی که احتمال وقوع ندارند و در هر حالتی به مجموعه تهی میرسیم (مورد شماره 3)(عررررر دیگه نمیکشم)، پس یعنی چی؟؟؟
یعنی "ریاضیات ساخته شده تا در محدوده ذهن ما بهمون کمک کنه، ریاضیات علم خداست که برای انسان محدود شده"

** و اما مثال:
مجموعه اعداد طبیعی نامتنهایه
مجموعه اعداد اول نامتنهایه
ولی مجموعه اعداد اولی که زوج هستند متناهیه
چرا؟ چون ما محدودش کردیم!!


تحلیل شماره ۲ خیلی قشنگ بود
ولی تحلیلی که درمورد دنیای نامتنهایی کردی زیاد جالب نیست
چون الزاما هرچیزی ما نمیبینیم که به این معنی نیست که وجود نداره جهان پر از ستاره و اجرامه ولی یا ازخودشون نور ندارن یا انقد دورن که نورشون نمیرسه
و البته ممکنه یه سری ماده ها باشن تویه فضا مثل اتر بی رنگ و سبک که نور ازش عبور میکنه(اصلا روی زمین خودمون تو هوا رو نمیبینی ولی میگی نمیشه گفت هوا نیست)
من دنیای نامتنهایی رو شاید بتونم اینجور رد کنم که بگم چقدر مگه ماده میتونه وجود داشته باشه توی دنیا اصلا این بی نهایت ماده از کجا گرفته شدن(نظریه بیگ بنگ؟؟؟)غیرممکنه!قبل از اون ذره کوچیک که بخواد منفجر بشه چی اونو بوجود اورده؟!
 

solo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
481
امتیاز
4,144
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
گرندلاین
سال فارغ التحصیلی
1399
تحلیل شماره ۲ خیلی قشنگ بود
ولی تحلیلی که درمورد دنیای نامتنهایی کردی زیاد جالب نیست
چون الزاما هرچیزی ما نمیبینیم که به این معنی نیست که وجود نداره جهان پر از ستاره و اجرامه ولی یا ازخودشون نور ندارن یا انقد دورن که نورشون نمیرسه
و البته ممکنه یه سری ماده ها باشن تویه فضا مثل اتر بی رنگ و سبک که نور ازش عبور میکنه(اصلا روی زمین خودمون تو هوا رو نمیبینی ولی میگی نمیشه گفت هوا نیست)
من دنیای نامتنهایی رو شاید بتونم اینجور رد کنم که بگم چقدر مگه ماده میتونه وجود داشته باشه توی دنیا اصلا این بی نهایت ماده از کجا گرفته شدن(نظریه بیگ بنگ؟؟؟)غیرممکنه!قبل از اون ذره کوچیک که بخواد منفجر بشه چی اونو بوجود اورده؟!
ممنون که تا آخرشو خوندی..
توجیه شماره یکم فقط یک جزء از کل بود..
با این عبارتت مخالفم "نورشون به ما نمیرسه":
به این شکل که وقتی داریم از بی‌نهایت بودن جهان هستی حرف میزنیم همه محتویاتش از جمله زمان بی‌نهایت هستند.. به عبارت دیگه برای اینکه جهان در حال انبساط بی نهایت باشه ما به بی‌نهایت زمان احتیاج داریم و زمان بی نهایت چند شبهه به وجود میاره...
زمان بی‌نهایت یعنی:
در بی‌نهایت سال قبل، بی نهایت ستاره وجود داشتند که قطع به یقین تا بی‌نهایت سال بعد از اون( همون زمان حال) نورشون به ما میرسید یا اگر قرار بود جهان نامتناهی به سمت خاموشی بره میبایست خیلی قبل‌تر از این، این اتفاق می‌افتاد.. یعنی در بی نهایت سال قبل!!

شما یک کهکشان رو در نظر بگیر(که حجم محدودی داره)، فرض کنیم 20% از ستاره های این کهکشان نورشون به ما نمیرسه(چون فاصلشون به سال نوری از ما بیشتر از عمر زمینه) ولی 80% ما بقی نورشون میرسه..... حالا این مقیاس رو بزرگتر میکنیم.. کل هستی.. به نظر شما اگر از بی نهایت 20% کم کنیم اتفاق خاصی میفته؟..حتی اگر 99% هم کم کنیم باز هم بی‌نهایت ستاره باقی میمونن که نورشون باید به ما برسه(حتی اگر این نورشون مربوط به بی نهایت سال قبل میبود)... پس فکر کنم الآن به این نتیجه رسیدیم که عبارت "نورشون به ما نمیرسه" اشتباهه (البته فقط زمانی که فرض بر نامتناهی بودن جهان میگذاریم)
 

Zetsubou Shinji

Evangelion Fan
ارسال‌ها
792
امتیاز
4,709
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1000
مورد شماره 4 - اندازه جهان
از دو حالت خارج نیست؛ جهان یا متناهیه و یا نامتناهی:
1 - نامتناهی(جواب مرسوم): بیاید با هم بریم جلو.. هر چیز نامتناهی به طبع(تبع؟) محتویات نامتنهای هم داره(مگر اینکه محدودش کنیم مثال با * در پایین) و این در مورد جهان هستی و ستارگان(عاملان نور) هم صدق میکنه که ستاره‌ها محتویات جهان هستی هستند و در صورت نامتنهای بودن اولی دومی هم نامتناهیه.. (خب حالا که چی؟!) خب حالا به آسمون شب یه نگاهی بندازید فضای سیاه رو بین نقاط روشن میبینید؟! چرا؟ اگر جهان نامتناهیه و بی نهایت ستاره وجود داره پس در این صورت باید کل آسمون با نور خیره کننده‌ای به شکل یکنواخت پوشیده میشد، حالا که اینطور نیست فرض ما باطله(بر خلاف چیزی که دوست دارم)

2 - متناهی (این خیلی ساده رد میشه): آقا فرض کنیم جهان متناهیه و در مختصات (x,y > 0) جهان به پایان میرسه، خب سوال من از شما اینه: ماهیت نقطه (x, y+1) در آنطرف لبه‌ی هستی چیه؟(اونایی که میگن هیچ به مورد شماره 3 دوستمون مراجعه کنند).. پس این مورد هم رد میشه..

جهان هستی یا (متناهی) یا (نامتناهی): هر دو مورد رد شدن (الآن یه سری میان میگن "نیمه متناهی")

پیشامدها و حالات مطلوب (A و S)ی که احتمال وقوع ندارند و در هر حالتی به مجموعه تهی میرسیم (مورد شماره 3)(عررررر دیگه نمیکشم)، پس یعنی چی؟؟؟
یعنی "ریاضیات ساخته شده تا در محدوده ذهن ما بهمون کمک کنه، ریاضیات علم خداست که برای انسان محدود شده"

** و اما مثال:
مجموعه اعداد طبیعی نامتنهایه
مجموعه اعداد اول نامتنهایه
ولی مجموعه اعداد اولی که زوج هستند متناهیه
چرا؟ چون ما محدودش کردیم!!
مورد اولی که گفتید نسبتا درسته. همون پارادوکس اولبرس که خیلی هم معروفه، این سوال که "چرا آسمان شب تاریک است؟"
هرچند برای نامتناهی بودن جهان مشکلی پیش نمیاره. چون اولا با نامتناهی بودن جهان، لزومی نداره گستره ستاره ها هم نامتناهی باشه. ستاره که تنها موجود کیهانی نیست!(همین الانشم کل جهان رو ستاره نگرفته) و از اونجایی که سرعت نور و عمر جهان محدوده، پس هنوز نور اون ستاره ها بهمون نرسیده. ولی در کل مدل جهانِ بی نهایت دارای مشکلاتی هست.
امروزه معروفترین، رایجترین و بهترین مدل برای کیهان شناسی، نظریه بیگ بنگه(در ترکیب با نظریاتی دیگه که کاملترش میکنن) که توسط انبوهی از شواهد و مدل های دیگه، پشتیبانی میشه. بر این اساس، جهان در زمان و مکان محدوده. یعنی یه عمر مشخص و وسعت مشخص داره. عمری از مرتبه 13 میلیارد سال و شعاع 46 میلیارد سال نوری(بخاطر انبساط). ویدیوی زیر برای این موضوع خوبه:
توجه داشته باشید که بیگ بنگ یک انفجار ساده و معمولی ماده در فضای خالی نیست. بلکه باعث به وجود اومدن فضا و زمان شده. به همین دلیل، صحبت از بیرون از بیگ بنگ و حوزه جهان، یا قبل از بیگ بنگ و علت اون، بنظر بی معنا میرسه. بقول هاوکینگ، مثل اینه که بگیم شمالِ قطبِ شمال کجاست. این بی معنیه چون خودِ مفهوم "شمال" داره با "قطب شمال" تعریف و مشخص میشه، همونطور که "فضا-زمان" با "بیگ بنگ". پس مشکل دومی که مطرح کردید ناموجه ئه. فضا و زمان بدون بیگ بنگ بی معناست.
البته اینا در واقع برای "جهان ما" صادقه. یعنی یک جهان خاص که 13 میلیارد سال قدمت داره، 46 میلیارد سال نوری شعاع، به همراه یکسری قوانین فیزیکی مشخص که ما در این جهان زندگی میکنیم. ممکنه فضا-زمان ها و جهان های دیگه ای با قوانین فیزیکی متفاوتی هم باشن که همگی اونها، از جمله جهان ما، عضو یک ابرفضای بزرگترن. این موضوع هنوز فقط در حد یه تئوری ریاضیه و هیچ اثبات تجربی ای نداره. همچنین توجه داشته باشید گرچه این جهان ها از نظر زمانی و مکانی محدودن، ولی "لبه و مرز" ندارن. یعنی یک مرزیکه بشه ازش خارج شد و رفت به یک جهان دیگه! در واقع بر این اساس جهان رو میشه مثل یک کره ی بزرگ در نظر گرفت و ما هم مورچه هایی که روی کره زندگی میکنیم و هرچقدر هم راه بریم، ازش خارج نمیشیم بلکه فقط دور خودمون میچرخیم. البته شاید راه هایی برای ارتباط بین جهان ها مثل کرمچاله ها وجود داشته باشه ولی اینم صرفا یه تئوریه. در کل در این باره، مسائل مبهم و بی جواب زیادی هست و پژوهش ها همچنان ادامه دارن. ولی اینو میدونیم که با توجه به شواهد، جهانِ قابل مشاهده ی ما از نظر زمانی و مکانی، به احتمال زیا، نامحدود نیست بلکه دارای کرانه.
 

solo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
481
امتیاز
4,144
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
گرندلاین
سال فارغ التحصیلی
1399
مورد اولی که گفتید نسبتا درسته. همون پارادوکس اولبرس که خیلی هم معروفه، این سوال که "چرا آسمان شب تاریک است؟"
هرچند برای نامتناهی بودن جهان مشکلی پیش نمیاره. چون اولا با نامتناهی بودن جهان، لزومی نداره گستره ستاره ها هم نامتناهی باشه. ستاره که تنها موجود کیهانی نیست!(همین الانشم کل جهان رو ستاره نگرفته) و از اونجایی که سرعت نور و عمر جهان محدوده، پس هنوز نور اون ستاره ها بهمون نرسیده. ولی در کل مدل جهانِ بی نهایت دارای مشکلاتی هست.
امروزه معروفترین، رایجترین و بهترین مدل برای کیهان شناسی، نظریه بیگ بنگه(در ترکیب با نظریاتی دیگه که کاملترش میکنن) که توسط انبوهی از شواهد و مدل های دیگه، پشتیبانی میشه. بر این اساس، جهان در زمان و مکان محدوده. یعنی یه عمر مشخص و وسعت مشخص داره. عمری از مرتبه 13 میلیارد سال و شعاع 46 میلیارد سال نوری(بخاطر انبساط). ویدیوی زیر برای این موضوع خوبه:
توجه داشته باشید که بیگ بنگ یک انفجار ساده و معمولی ماده در فضای خالی نیست. بلکه باعث به وجود اومدن فضا و زمان شده. به همین دلیل، صحبت از بیرون از بیگ بنگ و حوزه جهان، یا قبل از بیگ بنگ و علت اون، بنظر بی معنا میرسه. بقول هاوکینگ، مثل اینه که بگیم شمالِ قطبِ شمال کجاست. این بی معنیه چون خودِ مفهوم "شمال" داره با "قطب شمال" تعریف و مشخص میشه، همونطور که "فضا-زمان" با "بیگ بنگ". پس مشکل دومی که مطرح کردید ناموجه ئه. فضا و زمان بدون بیگ بنگ بی معناست.
البته اینا در واقع برای "جهان ما" صادقه. یعنی یک جهان خاص که 13 میلیارد سال قدمت داره، 46 میلیارد سال نوری شعاع، به همراه یکسری قوانین فیزیکی مشخص که ما در این جهان زندگی میکنیم. ممکنه فضا-زمان ها و جهان های دیگه ای با قوانین فیزیکی متفاوتی هم باشن که همگی اونها، از جمله جهان ما، عضو یک ابرفضای بزرگترن. این موضوع هنوز فقط در حد یه تئوری ریاضیه و هیچ اثبات تجربی ای نداره. همچنین توجه داشته باشید گرچه این جهان ها از نظر زمانی و مکانی محدودن، ولی "لبه و مرز" ندارن. یعنی یک مرزیکه بشه ازش خارج شد و رفت به یک جهان دیگه! در واقع بر این اساس جهان رو میشه مثل یک کره ی بزرگ در نظر گرفت و ما هم مورچه هایی که روی کره زندگی میکنیم و هرچقدر هم راه بریم، ازش خارج نمیشیم بلکه فقط دور خودمون میچرخیم. البته شاید راه هایی برای ارتباط بین جهان ها مثل کرمچاله ها وجود داشته باشه ولی اینم صرفا یه تئوریه. در کل در این باره، مسائل مبهم و بی جواب زیادی هست و پژوهش ها همچنان ادامه دارن. ولی اینو میدونیم که با توجه به شواهد، جهانِ قابل مشاهده ی ما از نظر زمانی و مکانی، به احتمال زیا، نامحدود نیست بلکه دارای کرانه.
تا حدی حرف شما رو قبول میکنم ولی در صورتی که بیگ‌بنگ دخیل باشه... صحبت های من بدون در نظر گرفتن بیگ بنگ بود.. یعنی در چنین بحث‌هایی که با فلسفه گره خوردن فرضیه هایی مثل بیگ بنگ فقط دست و پای ما رو برای تفکر کردن میبندند... بازم میگم من بیگ بنگ رو لحاظ نکردم پس هیچ اشکالی(طبق گفته‌های شما) وارد نیست(همه دلایلی که آوردین به نوعی با بیگ بنگ در ارتباط بود)..
نظر شخصیم در مورد بیگ بنگ: دانشمندا بیگ بنگ رو آوردن تا ذهن‌های خسته بسیاری رو وارد یه استراحت کوتاه مدت بکنند، کاری که شیب نمودار خودآگاهی انسان رو تا حدودی ملایم میکنه.. ما در بیگ بنگ از هیچ به همه چیز(و با پررویی به همه چیزی که تازه بی‌نهایت هم هست) میرسیم و این یعنی نقض ریاضیات و نقض ریاضیات یعنی نقض تمام این آمار و ارقام همه مواد در جهان از یک ذره به وجود اومدن؟؟ ذره با چگالی بی‌نهایت و حجم صفر؟؟ ما میگیم فضا و زمان بعد از بیگ بنگ پدید اومدن و صحبت از اونها قبل از بیگ بنگ کار غلطیه.. ولی صحبت از اونها در حین بیگ بنگ و در لحظه طلایی چی؟ آیا چنین انفجاری نیاز به فضایی صرفا برای "وقوع" نداشته یا حتی این انفجار "زمان بر" نبوده؟ اون هم زمانی که هنوز زمان خلق نشده بود؟ یا اینکه هنوز هم که هنوزه هر آن بیگ بنگ رخ میده؟؟
بیگ بنگ به خودی خود اشکال زیادی داره پس نمیتونیم ازش به عنوان معیار سنجش استفاده کنیم...

و در مورد اینکه ستاره ها تنها اجرام آسمانی نیستند؛ خب بله اینطوره... ولی مگه ما میتونیم بی نهایت ستاره رو در حجم معینی جا بدیم؟؟ تازه اگر تونستیم جا بدیم ولی باز هم دلیل نمیشه و من باز میگم "چرا آسمان شب تیره است؟"
 

Zetsubou Shinji

Evangelion Fan
ارسال‌ها
792
امتیاز
4,709
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1000
تا حدی حرف شما رو قبول میکنم ولی در صورتی که بیگ‌بنگ دخیل باشه... صحبت های من بدون در نظر گرفتن بیگ بنگ بود.. یعنی در چنین بحث‌هایی که با فلسفه گره خوردن فرضیه هایی مثل بیگ بنگ فقط دست و پای ما رو برای تفکر کردن میبندند... بازم میگم من بیگ بنگ رو لحاظ نکردم پس هیچ اشکالی(طبق گفته‌های شما) وارد نیست(همه دلایلی که آوردین به نوعی با بیگ بنگ در ارتباط بود)..
نمیشه که یه یافته علمی مهم رو تو یک مسئله علمی دخالت ندیم! علاوه بر این، حتی فراتر از اون، بنظر میرسه ایراد شما بیشتر بر مبنای تصور نیوتونی و قدیمی از فضا و زمانه نه نسبیتی. بیگ بنگ و انبساط جهان نتیجه ی نسبیت عام هم هست.


واقعا فکر نمیکنم متوهمانه دونستن یه نظریه بزرگ علمی، اون هم به سادگی، کار خیلی عقلانی ای باشه. ایرادهایی هم که گفتید کاملا قابل پاسخگویی هستن:
دانشمندا بیگ بنگ رو آوردن تا ذهن‌های خسته بسیاری رو وارد یه استراحت کوتاه مدت بکنند، کاری که شیب نمودار خودآگاهی انسان رو تا حدودی ملایم میکنه
علم هیچوقت نظریات مطلقا درست و یقینی نمیده. روش اون مبتنی بر "استنتاج از راه بهترین تبیین" ئه. یعنی با توجه به شواهد تجربی، بهترین و ساده ترین نظریه رو برای توصیف اونها، که طبیعتا ابطالپذیر هم هست رو انتخاب میکنیم. ممکنه با فکت های تجربی جدید، نظریه دارای اصلاحات و تغییرات کوچیک یا بزرگ بشه. به هر حال فقط بطور نسبی، بر اساس چیزهایی که فعلا داریم، بهترین نظریه فعلی رو انتخاب میکنیم.
در ضمن، اگه قرار بود فقط ذهن های خسته رو استراحت بدن، میتونستن مدل های باور پذیر تری ارائه بدن که با مشکل تکینگی ریاضی مواجه نشن! کار علم، داوری بر اساس شواهد تجربیه نه جواب هایی صرفا برای رفع خستگی
ما در بیگ بنگ از هیچ به همه چیز(و با پررویی به همه چیزی که تازه بی‌نهایت هم هست) میرسیم و این یعنی نقض ریاضیات و نقض ریاضیات یعنی نقض تمام این آمار و ارقام همه مواد در جهان از یک ذره به وجود اومدن؟؟ ذره با چگالی بی‌نهایت و حجم صفر؟؟
بیگ بنگ شاید برخی قوانین فیزیکی رو بخاطر شرایط تکینگی، نقض کنه، ولی هیچ مشکلی با ریاضیات نداره. چیزی که اینجا از "همه چیز" و "هیچ" گفتید اصلا ریاضی وار نیست که بخواد ریاضی رو نقش کنه. مقدار انرژی جهان از بیگ بنگ تابحال هیچ تغییری نداشته. در واقع انرژی کل جهان، همین الانشم صفره! انرژی مثبت مواد با انرژی گرانشی اونها خنثی میشه. بنابراین لااقل از نظر ریاضی، هیچ مشکلی نیست که جهان از هیچ به وجود اومده باشه! مبنای تحلیل، انرژی ئه. در واقع بطور کلی اگه نگاه کنیم، پایستگی انرژی هم نقض نشده! از این بابت هیچ مشکلی نیست.
نکته دیگه هم شواهد تجربی ای هستن که بیگ بنگ بهترین مدل برای توجیهشونه. انبساط جهان، تابش پس زمینه کیهانی و....که میتونید برای مطالعه بیشتر گوگل کنید.
ما میگیم فضا و زمان بعد از بیگ بنگ پدید اومدن و صحبت از اونها قبل از بیگ بنگ کار غلطیه.. ولی صحبت از اونها در حین بیگ بنگ و در لحظه طلایی چی؟ آیا چنین انفجاری نیاز به فضایی صرفا برای "وقوع" نداشته یا حتی این انفجار "زمان بر" نبوده؟ اون هم زمانی که هنوز زمان خلق نشده بود؟ یا اینکه هنوز هم که هنوزه هر آن بیگ بنگ رخ میده؟؟
بیگ بنگ به خودی خود اشکال زیادی داره پس نمیتونیم ازش به عنوان معیار سنجش استفاده کنیم...
همونطور که گفتم، بیگ بنگ انفجار ماده در فضای تهی نیست. در واقع هرجور بهش نگاه کنیم، اصلا انفجار نبوده. مثل "تکامل"، "بیگ بنگ" هم یه توصیف خیلی بد از چیزیه که در حال وقوعه. در واقع بعید هم نیست چون این اصطلاحی بود که فرد هویل، مخالف معروف این نظریه، به کار برد. بیگ بنگ رو باید انبساط ناگهانی فضا-زمان در نظر گرفت که به همراهش، مواد دیگه هم به وجود اومدن(بدون نقض پایستگی انرژی). این پدیده یه انفجار زمان بر که در یک جا و بستری رخ داده نیست، بلکه شروعِ خودِ فضا-زمانه. در واقع مثل خیلی از موارد فیزیک جدید، قابل تصور و تصویر سازی نیست. باید ریاضیاتش رو فهمید که نتایج تجربی درستی میدن.
بیگ بنگ به خودی خود اشکال زیادی داره پس نمیتونیم ازش به عنوان معیار سنجش استفاده کنیم
بیگ بنگ معتبر ترین نظریه علمی فعلیه و در نتیجه بهترین معیار. از سایر نظریات اشکالات کمتری داره بلکه نکات مبهمی که دربارشون سکوت کرده، مسئله سازن.
و در مورد اینکه ستاره ها تنها اجرام آسمانی نیستند؛ خب بله اینطوره... ولی مگه ما میتونیم بی نهایت ستاره رو در حجم معینی جا بدیم؟؟ تازه اگر تونستیم جا بدیم ولی باز هم دلیل نمیشه و من باز میگم "چرا آسمان شب تیره است؟"
چرا حجم معین؟! اون ایراد شما برای یک جهان نامتناهی بود، نه محدود. واضحه که به راحتی میشه تعداد محدودی ستاره رو در یک جهان نامتناهی جا داد!
 

MmmSampadi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
630
امتیاز
2,280
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1405
۷ چیز توی هستی وجود داره که انسان هنوز قادر نشده خیلی دقیق ازش حرف بزنه!شاید اینجا باعث بشه چند نفری که مطالعاتی داشتن بتونن نظر خودشونو درموردشون بگن:)
  1. خدا
  2. نحوه ی بوجود آمدن دنیا(قبل از بیگ بنگ چه چیزی بوده؟و چه چیزی باعث این شده وجودیت بوجود بیاد)
  3. هیچ(این کلمه چیزیه که خود عنوان بحث رو نقض میکنه حتی ولی به هرحال آیا چیزی به اسم هیچ وجود داره؟اگر وجود داره پس چرا هیچه؟)
  4. اندازه ی جهان(این مورد سوالش اینجاست:اگرجهان بی نهایته و فقط ما آدما توش وجود داریم پس قطعا فضایی که بوجود اومده برای هیچ و پوچ بوده)
  5. عشق(اینکه آیا عشق واقعیت داره همونطور که توی کتابای قدیمی نوشته کسی که عاشق دیگری بشه دیوانگی به سرش میزنه)
  6. مرگ
  7. حقیقت زندگی(چرا ما وجود داریم؟چرا جای من شخص دیگری نباید باشه؟چرا من؟)
فک کنم اگه انسان بتونه اینارو کشف و درک کنه باز رو اولی گیر میکنیم و جوابی براش پیدا نخواهیم کرد
 

vesall

کاربر فعال
ارسال‌ها
62
امتیاز
288
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی
رشته دانشگاه
پزشکی
هیچوقت اینا کشف نمیشن تا زمانی که خدا خودش بخواد
اینا دقیقا چیزایی هستن که وقتی بهشون فک میکنم مغزم هنگ میکنه و درهم میشه اطلاعاتش چرا ؟ چون به جوابی نمیرسم برای این سوالاتم
چیزای به شدت به نهایتن به شدت
 
بالا