ماهیت رنگ ها

درکل چقدر به دنیای اطرافت فکر میکنی؟

  • خیلی زیاد؛به شدت به دنبال درک و کشف حقیقت قوانین جهانم!

  • زیاد؛علاقمند به واقعیتهای جهانم و به اون فکر میکنم!

  • کم؛گاهی به فکر فرو میروم

  • خیلی کم؛بشین زندگیتو کن داداچ ای چرت و پرتا چیه؟


نتایج فقط بعد از رای‌دادن قابل مشاهده هستند. لطفا الکی رای ندید!
  • شروع کننده موضوع
  • #1

amirrach

امیرآچ
ارسال‌ها
203
امتیاز
918
نام مرکز سمپاد
تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
17
تاحالا شنیدین یا خوندین که زنبورعسل رنگ ها و اندازه ها رو جور دیگه ای میبینه؟؟!!
و خب بجز زنبور قطعا حیوانات مختلف جور دیگه ای میبینن!!!

اما حالا که همه موجودات توی موضوع دیدن رنگ و شکل انقدر متفاوتن با هم...
پس ماهیت اون جسم چیه؟
بهتره سوالو اینجور بگم:اگر هیچ انسان و موجود جانداری نباشه
اگر یه سیب فقط روی کره زمین باشه اون سیب چه شکلیه؟؟؟!
 

HeiSenberG

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
339
امتیاز
2,063
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
1399
از چه منظر چه شکلیه؟
 

رنگین کمان

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,006
امتیاز
13,904
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
اردبیل
رشته دانشگاه
علوم آزمایشگاهی

Zetsubou Shinji

Evangelion Fan
ارسال‌ها
792
امتیاز
4,709
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1000
رنگ یک چیز حقیقی نیست. بلکه صرفا بازتاب و تفسیر یک طول موج خاص، "در مغز" موجوداته.
در واقع خیلی از ویژکی هایی که در حالت عادی به اجسام نسبت میدیم، نسبی و روانی هستن. علم با این موارد کاری نداره بلکه در عوض، مفاهیم "دارای عینیت تجربی" رو بررسی میکنه. مثلا به جای مفهوم "رنگ"، از "طول موج" و به جای "بزرگی/کوچکی" از "اندازه(طول)" استفاده میکنه که تجربی و عینین. اندازه یک جسم، در شرایط اندازه گیری مناسب، برای همه یکسان خواهد بود.

البته برخی مثل کانت، "زمان" و "مکان" و "علیت" و...هم که علم براساس اونها بیان شده، ذهنی میدونن. یعنی اینا مفاهیم اولیه و ذهنی همه انسانها هستن که واقعیت رو با اون درک میکنن و واقعیت بخودی خود، فرق داره و حتی علم هم بهش نمیرسه. فارغ از بحث درباره درستی یا غلط بودن این نظر، هدف علم، "بررسی و پیشبینی عینی و تجربی" هست. این که آیا اینها "فی نفسه واقعی" هم هستن یا خیر، پرسشی علمی نیست، و اساسا با تجربه جوابی هم نمیشه بهش داد. نظریات علمی، "بهترین مدل"های ما برای تبیین تجربیات عینی هستن. بنابراین پرسش از "واقعیت"، علمی نیست بلکه متافیزیکیه. اما پرسش درباره "مدل مناسب تبیین تجربیات عینی" یک سوال علمیه.

اما این مسئله مشاهده گر/مشاهده شونده توی کوانتوم حتی پیچیده تر و جالب تره. در کوانتوم، ما ذرات مورد بررسی رو یک واقعیت صرف که ماهم صرفا مشاهده شون میکنیم در نظر نمیگیریم، بلکه مشاهده گر و مشاهده شونده، باهم در تعاملن و نتیجه آزمایش رو تعیین میکنن. در کوانتوم، ما صرفا مشاهده گرانی منفعل نیستیم، بلکه یکی از بازیگران صحنه ایم و فرایند مشاهده کردن ما، اثر زیادی روی ذره کوانتومی مورد مشاهده و نتیجه آزمایش داره! مثال خوب این تاثیر، در اصل عدم قطعیت هایزنبرگ مشاهده میشه: فرض کنید میخواید یک الکترون رو بررسی کنید. برای اینکار باید بهش نور بتابونید که خودِ این نور از ذراتی به نام فوتون تشکیل شده. اگه بخواید "مکان" این الکترون رو بررسی کنید، باید فوتونهایی با طول موج کم شلیک کنید. اما طول موج کم فوتون، باعث میشه این فوتونها انرژی و تکانه زیادی داشته باشن و در برخورد با الکترون، تکانه اصلی اون رو دستخوش تغییر کنن. برای اینکه تکانه تغییر کمتری داشته باشه، باید طول موج فوتون ها زیاد باشه. اما در طول موج زیاد، دقتتون در اندازه گیری مکان کمتر میشه. حتی علاوه بر این، ترتیب اینکه اول کدوم کمیت رو اندازه بگیرید و بعد کدوم، تاثیر زیادی تو نتیجه آزمایش و مقدار این کمیت ها داره!
پس، اندازه گیری در کوانتوم، اصطلاحا "مخربه". یعنی باعث تغییر چیزی میشه که دارید اندازه میگیرید که تغییری ناگزیره. در کوانتوم، بجای "مشاهده صرف واقعیت اصلی"، با یک پرده بین خودمون و واقعیت طرفیم و بجاش، باید از "تعامل مشاهده گر و مشاهده شونده" در قالب فرایند "اندازه گیری" حرف بزنیم، که تعیین کننده نتیجه آزمایشه(اثر مشاهده گر)
 
بالا