حسادت ، غول بی شاخ و دم!

  • شروع کننده موضوع
  • #1
ارسال‌ها
810
امتیاز
11,351
نام مرکز سمپاد
چهارراه لشگر
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
گاهی هر چقدر هم سعی میکنی تا با لبخندی حسادتی که توی خودت شکل گرفته رو مخفی کنی ، باز هم فایده ای نداره. چون این مقوله اصولا چیزی نیست که به راحتی بخواد رهات بکنه. این حس مسخره معمولا به تدریج از کنترلت خارج میشه و به احساسی ویرانگر و یا حتی افسردگی تبدیل میشه. کاری که قابیل با تنها برادرش کرد هم به خاطر همین رذیله ای بود که جزو خصوصیات سایه ی درونش بود و باهاش سعی نکرده بود رودررو بشه و سر اون قضیه قربانی خودش رو کاملا نمایان کرد... حسادت یعنی این خصوصیت سایه ی درون هر فرد گاها مشکلات عدیده ای رو به وجود میاره که تا حد ویرانگری پیش میره.

این حسی که گاها درونمون شکل میگیره،گاها صدمه های زیادی رو به جسم و علی الخصوص روحمون(به روح اعتقاد دارید؟ : )) ) میزنه ، من جمله هدر دادن وقت،مشغول شدن فکر و ذهنمون،شخصیتمون رو بابتش تغییر میدیم(دقت کنید با تغییر دادن شخصیت در جهت مثبت متفاوت هست و سو برداشت نشه) ، به روابط شخصی و کاری امان صدمه میزنیم و ... و تا وقتی که در درون خودمون نگاهش داریم باز هم شاید مشکل زا نباشه ولی وقتی که دیگه نمود رفتاری پیدا میکنه دیگه واویلا! مثلا شاید وقتی به نقاشی های معرکه یکی از دوستانمون نگاه کنیم و تظاهر می کنیم که به نقاشی هایش علاقه ای نداریم در حالی که آرزو میکنیم که کاش ما هم استعداد هنری او را داشتیم و شاید ساعت ها به نقاشی هایش نه از روی لذت بردن از اینکه چقدر بکر کشیده شده اند بلکه از روی این امر که چقدر اون از من بهتره چقدر استعداد بیشتری داره و چقدر میخوام جای اون باشم ، نگاه میکنیم. این تنها یه مثال هست که نشون میده که حسادت چطوری انرژی ما رو هدر میده و انرژی ای که بهتر هست برای چیزهای مفیدتری صرف کنیم ... مثلا تو مثال خودمون اگه بخوایم منطقی نگاه کنیم اینه که از دیدن نقاشی های دوستمون به وجد بیایم و ما هم تشویق بشیم که با تلاش بیشتر به ایده ها و مهارت اون برسیم ولی این عدم شناخت درست از خودمون و این خصوصیات سایه درونمون هست که باعث میشه نتونیم قضیه رو درست کنترل کنیم و اینطوری در مسیر نادرست قدم برداریم. یک سری راهکارهای کللی به ذهنم میرسه برای این قضیه که سعی میکنم خیلی مختصر در قالب جملات کوتاه بیان کنم...


حسادت خودمون رو بشناسیم.
فکر میکنم اولین گام در جهت شناخت بیشتر خود و فهمیدن اینکه چرا حسادتمون برانگیخته شده این باشه که با خودمون خلوت نداریم و بیشتر از اینکه به خودمون و کارهای خودمون بپردازیم در طول روز به رفتارها و کارهای دیگران فکر میکنیم.حالا ممکنه کارهای کسی باشه که عمیقا دوستش داریم یا ممکنه کارهای کسی باشه که میخوایم سر به تنش نباشه! هیج فرقی نمیکنه... شاید اولین راهکاری که میتونه کارا باشه اینه که برای خودمون بیشتر وقت بگذاریم، اوقاتی رو با خودمون خلوت کنیم و به قول معروف یه چای لبریز لب دوز دشلمه برای "علی" ،سِلف ، ایگو یا قوه عاقله خود بریزیم و یک چای برای "هستی" ، سایه درون یا قوه شهوتیه خود. خلوت کنیم و فقط به صورت خصوصی خودمون با اون خودِ درونی ترمون صحبت کنیم.توی این مورد خاص سعی کنیم دلیل حسادت خودمون رو بشناسیم ، احساسات خودمون رو بنویسیم،و این احساست رو با شخص سومی که با او راحتتر هستیم و میدونیم به هیچ عنوان قضاوتمون نمیکنه و همه جوره حامی هست و علاوه بر این هیچ وقت دلگرمی بیخود نمیده و همیشه سعی میکنه نکته سنج باشه و نکات منفی رو بهمون گوشزد کنه در میون بگذاریم،سعی کنیم از یک متخصص یا بلده ی راه کمک بگیریم، ( دقت کنیم صحبت کردن با کسی که به احساساتمون اهمیت نمیده حالا هر چه هم میخواهد مشاور یا روان شناس خوبی باشه، یا حامی و پشتیبان خوبی برامون نیست، بیشتر مشکل زا خواهد بود)
مقایسه نکنیم.
دوباره برای خودمون یه چای لبریز لب... بریزیم :D و این بار شروع کنیم با تمامیِ خودهای درونی امون تعریف خودمون از سعادت ، خوشبختی و موفقیت رو واضح تر و عینی تر بررسی کنیم. شاید موفقیت به معنای داشتن یک خانه بزرگ و همه چی تموم،اتومبیلی با تمامی امکانات،شغلی فوق العاده یا زیبایی خیره کننده نباشه. به نظرم موفقیت یعنی اینکه علی بدونه از زندگی چی میخواد و بهترین نوع زندگی براش چی هست . بهتره سعی کنیم به "استانداردهای معمول جامعه" که غالبا در جمع دوستان ، فضای مجازی ، تلویزیون و چه و چه و چه...که مفهوم ذهنی موفقیت در مقابل اینها بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بهش شکل داده شده، کمتر توجه کنیم و به اونچه که دوست داریم و عاشقشیم انجام بدیم بیشتر فکر کنیم که این بهمون انگیزه حرکت میده...و خلاصه کلام سعی کنیم به جانِ خودمون بیشتر از تنمون و افکار و ذهنیات دیگران بها بدیم و سعدی چه نیکو گفته :
تنِ آدمی شریف است به جان آدمیت/نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی/ چه میان نقش دیوار و میان آدمیت

در مواجهه با دیگران و مقایسه کردنشون با خودمون این رو بدونیم که ما همه داستان رو نخوندیم و هنوز تازه مقدمه رو یه تورقی کرده ایم . شاید به نظرمون برسه که دیگران صاحب تمامی چیزهای عالی هستند مثل همسر ایده آل ، شغل با مزایای بسیار و راحتی زندگی و ... ولی همیشه مسائل دیگه ای وجود داره که ما ازش بی خبریم. این ذهن ایده آل گونه رو تا حد ممکن از خودمون دور کنیم که اگه یکی در نظرمون خیلی خفن اومد و دارای تمامی چیزهایی بود که ما می خواهیم ،پس نقطه تاریکی تو زندگی اش نداره. این احتمال وجود داره که ما نیز چیزی داشته باشیم که او روزها حسرتش رو خورده باشه. دیگران رو بیش از حد بالا نبریم و فکر نکنیم همای سعادت با ناز و کرشمه روی دوش آنها نشسته و از جای خود جمب هم نمیخورد :- ". شاید از ضعفهای اونها خبر نداشته باشیم و بدونیم بسیاری از افراد ، پرسونای قوی و کارپشته ای دارند و به راحتی میتونند ضعفهای خودشون رو بپوشونند تا در دید بقیه بهتر و مناسبتر جلوه کنند. و این تا حددی جلو بره که حتی ممکنه فرد کاملا آرام،خوشبخت و پر از موفقیت به نظر برسه ولی ببینی که چن روز بعد خودکشی کرده که این روزها هم به نام سندروم اردک شناخته میشه. و خیلی خیلی دقت کنیم که فکر کردن در مورد این حقیقت که هر کی یه مشکل نیاز یا خواسته ای داره صرفا قراره یادآور این باشه که همگیمون شرایط یکسانی داریم و یادمون باشه به هیچ عنوان نباید برای یافتن ضعف های اون فردی که در مقابلش حسادتمون تحریک شده، کنکاش و جستجو کنیم. همینقدر مطمئن باشیم که چیزی هست که ما نمی بینیم و بیایم عوضش روی خودمون تمرکز کنیم.

شما هم بیاید راجع به موضوع نظر بدید و اول از همه بگید که:
اگه یه نفر همه چی تموم باشه شما به چیه اون شخص حسودیتون میشه ؟
آیا حسادتتون برانگیخته میشه؟اگه برانگیخته شد نمود رفتاری پیدا میکنه یا خودخوری میکنید و تودار هستید یا به نوعی مقابله میکنید با حسادتتون و در صدد رفعش برمیاید ؟
اگه مقابله میکنید راهکارهای خودتون رو بگید ممنون میشم ^_^
-----------------------------
راهکارها و سخنهای نگفته بسیار و زمان اندک،ادامه صحبت باشه برای بعد! فعلا باید برم سر کار :- "
 
آخرین ویرایش:

کدو.

کاربر فعال
ارسال‌ها
61
امتیاز
1,261
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ShK
سال فارغ التحصیلی
95
من نخوندم چی نوشتید ولی به نظرتون حسادت "غول" باشه بهتر نیست ؟ :-"
 

mahta.e

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
827
امتیاز
8,285
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
امیرکبیر
تلگرام
اینستاگرام
من نخوندم چی نوشتید ولی به نظرتون حسادت "غول" باشه بهتر نیست ؟ :-"
ببین کاراتو این وظیفه من بودااا:)):))
من فقط عادت دارم توی ی بحث خیلی جدی ک موضوع خ خفنی داره غلط املایی بگیرم://
 

HeiSenberG

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
339
امتیاز
2,063
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
1399
اگه چیزی یا کسی باعث حسودیت می‌ره سمتش نرو. دیگه مرض داری این همه تفسیر بکنی.
 

HeiSenberG

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
339
امتیاز
2,063
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
1399
فکر کنم تا جایی که خوندم اینکه بالاخره افراد تحت تاثیر این سایه هستند.... ما باید نه تنها سایه خودمونو بشناسیم بلکه با سایه دیگران که ممکنه موجب آسیب به ما بشه هم به روشی بلد باشیم تشخیصش بدیم یا از خودمان محافظت کنیم در اینصورت درک آدمها راحتتر میشه یا مثلا متوجه میشویم اگر کسی مثلا فرض کن مادری بچه شو در لحظه ای تحقیر میکنه این اثر سایه اون فرد هست نه اینکه آون فرد بد باشه ... یا مثلا وقتی یک فردی پرخوری میکنه آون سایه اشه که باهاش بازی میکنه
دوما اینکه در مورد تشخیص سایه همان بخشی است که از آشکار شدن آن به وسیله دیگران واهمه داریم
فکر کنم نظریات یونگ بیشتر شبه علم محسوب می‌شن.
می‌شه بگید این سایه چه نشانه‌ای داره و چجوری بفهمم فلان کار تقصیر این سایه است یا خودم؟ خب اینجوری که من هیچ گناهی نکردم و مسئولیت چیزی گردن من نیست.
 

پرنیان.ک

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,300
امتیاز
48,924
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
94
شما هم بیاید راجع به موضوع نظر بدید و اول از همه بگید که:
اگه یه نفر همه چی تموم باشه شما به چیه اون شخص حسودیتون میشه ؟
آیا حسادتتون برانگیخته میشه؟اگه برانگیخته شد نمود رفتاری پیدا میکنه یا خودخوری میکنید و تودار هستید یا به نوعی مقابله میکنید با حسادتتون و در صدد رفعش برمیاید ؟
اگه مقابله میکنید راهکارهای خودتون رو بگید ممنون میشم ^_^
-----------------------------
راجع به موضوع مورد بحث باید بگم که یه بیتی خیلی صدق میکنه در مورد من:
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آن که دارد با دلبری وصال
:))
شاید حسادت در حد معقولش موجب پیشرفت و ترقی افراد بشه...ینی نیروی محرک باشه براشون؛ینی به نظرم ممکنه حس رقابت رو هم ایجاد کنه حسات! و اینجانب بس که هیچوقت تو مسائل مالی و منصبی به هیچکس حسادت نکرد همیشه به هر آنچه که بود رضایت داد :))
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7
ارسال‌ها
810
امتیاز
11,351
نام مرکز سمپاد
چهارراه لشگر
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
من نخوندم چی نوشتید ولی به نظرتون حسادت "غول" باشه بهتر نیست ؟ :-"
ممنون از تذکرت :گُل، اون موقع که داشتم پست رو میزدم آخراش دیگه دیرم شده بود و باید میرفتم،خودم هم دقیقا بلافاصله بعد از اینکه زدم تاپیک رو فهمیدم ولی خب عنوان تاپیک رو نمیشه تغییر داد متاسفانه و فقط مدیرها میتونند عوضش کنند...

من یه جایی خواندم اگر نسبت به کسی یا چیزی حسادت داریم این به این معنی خودمان هم میتونیم در اون زمینه به اندازه ای قوی یا در جهت مخالف ضعیف باشیم. فرض کن یک فرد همه چیز تمام میبینی ، من ممکنه به یک جنبه توجه کنم یک فرد دیگه به جنبه ای دیگر. این تفاوت دیدگاه شاید به این معنی که فرد اولی همون ویژگی ای رو در آون آدم میبینه که در خودش هم امکان ظهور هست و به همین شکل در فرد دوم!!!
خب با این حساب راه حل پیشنهادی ات چیه؟ عوض کردن ذهنیتمون؟
راجع به موضوع مورد بحث باید بگم که یه بیتی خیلی صدق میکنه در مورد من:
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آن که دارد با دلبری وصال
:))
شاید حسادت در حد معقولش موجب پیشرفت و ترقی افراد بشه...ینی نیروی محرک باشه براشون؛ینی به نظرم ممکنه حس رقابت رو هم ایجاد کنه حسات! و اینجانب بس که هیچوقت تو مسائل مالی و منصبی به هیچکس حسادت نکرد همیشه به هر آنچه که بود رضایت داد :))
دقیقا ! در مورد منم صدق میکنه :)) نکته همینه که حذف کردن سایه به طور کل اشتباه محض هست و تمامی ویژگیهایش من جمله حسادت در جهت مثبت خیلی خوبه. یعنی نباید سرکوب بشه و نکته ای که مطرحه اینه که باید معقولانه باشه و اگر در جهت منفی میخواد گام برداره در جهت رفعش بتونیم بربیایم.
 

negaar_mgd

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
343
امتیاز
3,187
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
1403
حسودیو اگه بشه کنترل کرد همچین بدم نیستا! خیلی جاها آدمو وادار میکنه یه تکونی به خودش بده از بقیه عقب نمونه
 

پرنیان.ک

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,300
امتیاز
48,924
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
94
یکی از مشکلات خواهر منم حسودیشه:-" یکی از دوستاش همیشه میخواد باهاش رقابت کنه و پز بده. بیشتر بچه های کلاسم فکر میکنن این چه بچه درسخون و موفقیه و خب هروقت که خواهرم یه موفقیتی رو کسب میکنه ؛ اون دوستش با یه لبخند تمسخرآمیز نگاش میکنه و مدام میخواد کارای خواهرم رو بی ارزش نشون بده و مدام هم از خواهرم تقلید میکنه:| خواهر منم یکی از دغدغه هاش شده این دوستش=/ راه حل خوبی برای این شرایط دارین ارائه بدین لطفا=)

به نظرم تا جایی که میتونه خودشو دور کنه از این جو که بین همکلاسیاش به وجود اومده...نه به صورت فیزیکی؛بیشتر از لحاظ روانی منظورمه...
تاجایی که میتونه موفقیت هاشو بروز نده بین این جماعت و اگه عیان هستن راجع بهشون باهاشون صحبت نکنه...اگه دید دارن راجع بهش صحبت میکنن بی توجه بهشون فقط عبور کنه و خودش رو به نشنیدن بزنه...این کار رو حتی اگه اوایل فقط ظاهری انجام بده به نظرم کم کم باطنا هم تأثیر میذاره و واقعا حرفای بقیه واسش بی اهمیت میشه.

+از آدمای مقلد متنفرم...اینا رو باید یه جوری بهشون بی اهمیت باشی که انگار اصلا وجود خارجی ندارن.
 

آرش.

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
366
امتیاز
3,773
نام مرکز سمپاد
شهریار
شهر
شهریار
سال فارغ التحصیلی
1389
اگه کسی به هر موفقیتی رسیده باشه و حاصل زحمت خودش باشه، من یکی که توی دلم میگم دمش گرم ، و نووش جونش هر چی موفقیت کسب کرده!....و به خودم میقبولونم که لیاقتشو داشته ، چون نوون فکر و تلاش صحیح خودشو خورده!.....

بعدشم اگه خیلی منم از موفقیت اون شخص دلم بخواد، به جای حسادت کردن ، غبطه میخورم!....و اگر واقعا موفقیتی از جنس موفیقت اون شخص بخوام به خودم میقبولونم که منم باید به همون میزانی که لازمه تلاش کنم تا اون موفقیت رو بدست بیارم!....

موفقیت که الکی نیست!.....مثلا توی همین فامیل خودمون یه سری پسر ها هستن که سطح مادیشون از من بهتره!....اما نه من اون آدما هستم و نه اونا من!....یعنی نه من جاپای زندگی اونا گذاشتم و نه اونا جا پای زندگی منو طی کردن!......نه من راه اونارو رفتم و نه اونا راه منو!....پس طبیعیه که تفاوت رو توی همین مادیاتی که مثال زدم ببینم!....


مثلا خیلی جالب نیست که ببینم طرف رتبه یک کنکور شده بعد من حسادت کنم که چرا فلانی یک شد!.....خب شد که شد !.....نووش جونش که شد!.....من هم میخوندم زحمت میکشیدم چند سالی تا منم میشدم!.....مساله اینجاست که همیشه آدما با خودشون اینقدر صریح و رک حرف نمیزنن!.....همیشه میخوان بعد از دیدن یه موفقیت یه توجیه(ح) بد برای کم و کاستی های خودشون بیارن!.....توجیه آوردن برای شخصیت و اعمال خودمان همانا و حسودی هم همانا!....


حسودی همونطور که علی آقای گل گفت خسارت های زیادی میزنه ....



پ ن: توی زندگیم از سه شخص دوری کردم و میکنم ...یکی دروغ گو ...یکی خاله زنک ...و یکی حسود!
پ ن: و همچنین از سه ویژگی همیشه سعی میکنم پاک باشم: یکی دروغ گویی ، یکی خاله زنک بودن ...و یکی هم حسادت.
چون بیشترین ضرر هایی که دیدم از این سه تا صفت بد بوده ، چه در خودم چه در اطرافیان.

(غبطه چه کم دارد از حسادت !.....چرا در دل هیچ کس غبطه نیست! :) (اینم جنبه فانش!)
 
بالا