احسان 81873

  • شروع کننده موضوع
  • #1

ehsan2562

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
651
امتیاز
2,397
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی 1
شهر
تبریز/قم
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
دانشگاه اصفهان
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
به نام انکه فکرت اموخت
پس از بررسی ونقد کتاب تصمیم گرفتم به بررسی فیلم هم بپردازم چرا زیرا بینش جامعه نسبت به فیلم بد است و فیلم چون در انتقال داستان است وبا احساسات ما و اخلاقیات ما تاثیر مستقیم دارد باید به نقد وبررسی هریک از فیلمهایی که تا به حال مشاهده کردم بیپردازم زیرا این رویه انتقاد باعث افزایش ارزش ها در وهله اول خود شخص وبعد خانواده ودوستان و.... میشود وافزایش ارزش های انسان با علایق او ارتباط دارند وعلایق با خلاقیت حال که اسم سایت سمپادیا هست بهتراست در راستای افزایش خلاقیت عمل کنیم نه بخش زرد سایت تا شاهد کاهش هیجان گرایی از وجه بد در جامعه بشویم

ضمنا اساس نمره دهی که به فیلم ها دارم براین اساس که در ذیل سخن می اید واگر کسی به نقد مخالف بود تو چت دلیلش رو بگه و بحث کنیم زیرا بحث باعث افزایش تبادلات ما میشود.

اساس نمره دهی
فرم وقاب بندی فیلم 3 نمره
محتوا وبیان ارزش های درون داستان (حرفش رو بزنه ) 3 نمره
شخصیت پردازی 1/5 نمره
بازی گرفتن از بازیگران 1نمره
صحنه سازی 1/5نمره


فیلم هایی که دیدم (براساس کارگردان )
نولان

اسکورسیزی
  • جزیره شاتر
  • گرگ وال استریت
  • رفتگان
  • کازینو
اسپیلبرگ
تارانتینو
هیچکاک
کامرون
  • نابودگر


پی نوشت :فیلم های بیشتری دیدم ولی ااین رو نقد میکنم حالا خارج از لیست هم نقد میکنم نمرات نقد هم از صفر تا 10 هست و از هفته بعد اولین نقد با فیلم سرگیجه و تلقین نولان شروع کنیم .

الف.آشنا
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

ehsan2562

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
651
امتیاز
2,397
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی 1
شهر
تبریز/قم
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
دانشگاه اصفهان
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
سرگیجه
عالی عالی هرچی بگم از فیلم کمه
هیچکاک چی کرده
هشدار اسپویل
از فرم بریم جلو فرم فیلم در بیان داستان پلیسی است که ترس از ارتفاع دارد و و با کات های خوب هیچکاک ماجرا ادامه پیدا میکنه ....
اصلا تو لپ تاب نبینید چون زیاد متوجه فروم وفوکوس هیجکاک نمیشید متوجه لانگ شات دوربین هیچکاک تو جنگ نمیشید و....
نحوه صحبت اسکاتی با مادلین چه روایت زیبا یی که از بین اون فرم محتوا سنگین دکارت بر میاد
محتوا که تو اخر فیلم میفهمید اصن شوکه تون میکن کاری که نولان خواست تو تلقین اجرا کنه کل فیلم یک تعلیق هستی شناسانه است
شخصیت پردازی مادلین وجودی که تا 20دقیقه اخر نمی فهمید یکی اند .
و وقتی که شک میکنیم با اسکاتی شروع میشویم دنبال کاراگاهی که اینا نقش بازی میکنند
واخرش تعلیق هستی شناسی که با فرم هیچکاک عالی .....
بازی بازیگران وصحنه سازی ها عالی مخصوصا صحنه اخر اصن خداست یا صحنه موزه یا صحنه زمانی که اسکاتی، جودی را برای نخستین‌بار در خیابان می‌بیند، بیننده در موقعیتی قرار داده می‌شود که در تنافر و ناهمخوانی شناختی اسکاتی (او به نظر شبیه مادلین به نظر می‌رسد/شباهتی به مادلین ندارد) شریک شود. شور و هیجان کنجکاوانه‌ای طی نیمه دوم فیلم در جریان تولد مجدد مادلین رخ می‌دهد می‌تواند در دست‌آموزی دقیق این ناهمخوانی شناختی قرار داشته باشد در حینی که مادلین مطلوب و آرمانی را با تمام تغییر و دگرگونی‌ها مقایسه می‌کنیم: جودی؛ اهل ایالت کانزاس، میج؛ میج با تصوری از خود با صورت کارلاتا نقاشی می‌کند زنان شبیه به مادلین را که در رستوران «ارنی»، یا در خیابان، یا به عنوان مدل لباس دیده می‌شود؛ کارلاتا در تابلوی نقاشی؛ کارلاتا که ظاهرا در رویای اسکاتی زنده و سرحال است.
از محتوا روانشانسی هم صحنه شروع رو میگم
در شروع فیلم صورت زنی را می بینیم .دوربین روی دهان تمرکز میکند وبعد نمایی از چشمان زن رو نشون میدهدکه ابتدا به سمت راست وبعد چپ نگاه میکند که خود همین گویا میخواهد پیامی را به ما القا نماید.بازی با اجزای صورت به زیبایی رخ داده وبرای فهمش باید درکی نمادین از اجزای صورت بدست اورد. دهان درمعنای فرویدی میتونه نماد واژن وزنانگی باشد.بعد دوربین به نمایش چشم ها که ابتدا به سمت راست وسپس چپ نگاه میکنند اشاره میکند. دوربین روی چشم چپ متوقف می شود ودرحال نزدیک شدن به این چشم هست که ناگهان فضای اطراف چشم چپ قرمز می گردد که القا کننده خطر,هشدار وخط قرمزی است که گویا باحرکت دوربین رد شده ومورد تهدید قرار گرفته است. کدام خط قرمز رد شده؟چه هشداری داده شده؟کل مفهوم فیلم در این بازی با صورت نهفته و به صورت فشرده شده قرار دارد.هیچکاک مسیحی است اینجا با زیرکی فلش بکی میزنه به رسم ازدواج مسیحیان که داماد همیشه سمت راست عروس قرار میگیردونگاه صورت زن ابتدا به سمت راست وبعد چپ القا گریک مثلثی است که گویا یک ضلع ان در سمت راست ویک ضلع ان در سمت چپ هست وخود زن راس این مثلث را نشان می دهد.سمت راست زن طبق رسوم مسیحی عشق مجاز وسالم (داماد) رانشان می دهد اما سمت چپ خبر از حادثه ای هشدار دهنده می دهد که زنگ قرمز علامت ان است گویا رابطه ای از سمت چپ شکل گرفته که خطرناک است وجریان مثلثی شده است وبرای ما تداعی گر رابطه ادیپال فرویدی است.رابطه ای که دران پسرعاشق مادرخود می شود وسعی می کند اورا ازچنگ پدر دراورد.نگاه سمت راست که حضورپدر را می رساندوسمت چپ که هشدار دهنده است وحضور پسر را می رساندکه با حرکت دوربین به سمت چشم چپ گویا درحال صمیمی تر شدن بوده است وعمق تمایل را می رساند. نشان دادن دهان که نمادواژن/زن می باشد وحرکات سمت راست وچپ چشم ها که دوضلع دیگر مثلث را می رساند.این یک تصویر وبیانی ادیپال درشروع فیلم هست
دوربین به اعماق چشم چپ زن فرو میرود وطرح هایی مارپیچی رو نشان میدهد که القا کننده حس سرگیچه هست. ما دراین چشم وضعیت رابطه سوژه ای (پسر)را می بینم که این زن (مادر) رابعنوان ابژه جنسی انتخاب کرده است واین خطوط مارپیچی حال و روز او را می رساند حس سرگیچه وسقوط. سوژه که هشدار را دریافت کرده وهمچون خطوط که بیهودگی ,سقوط وسرگیچه را القا میکند مبتلا به سرگیچه شده است .ولی این سرگیچه چرا.؟؟سقوط چرا وازچه چیزی؟این همان نوروز(بیماری روانی )است که حاصل این رابطه ادیپی حل نشده می باشد ودر کل فیلم سوژه را درگیر خود می کند. فروید معتقد است که پسرکه نمی تواند مادر را تصاحب کند باید باپدر همانندسازی کند وارمانهای اورا درونی سازی کند وبه این طریق از کانالهای دیگر واز طریق سایر ابژه های جنسی نیاز خود را ارضا کند ورابطه پدر ومادر را بپذیرد تا به این طریق از این مرحله به سلامت عبور کند ولی چنانچه این اتفاق نیفتدسایه این ترس همیشه بر روان فرد خواهد بود وافراد معمولا ان را به صورت بیماری روانی نشان خواهند داد.به عقیده فروید ترس از پدر می تواند به نمادهایی که تداعی کننده پدر هستند منتقل شود من جمله حیوانات که ترس هانس کوچولو از اسب را خود فروید ذکر کرده است یا ترس مرد گرگی که بیمار فروید بود وازگرگ می ترسید ویا موقعیت هایی که نماد پدر هست مثل پست وپول ومقام و..که تداعی کننده قدرت وبرتری هست ودر ذهن با نام پدر گره خورده اندونماد او می باشند.بسته به دنیای هرکس نماد ها می تواند متفاوت باشد

و صحنه اخر فیلم
صحنه سقوط جودی و پدیدار شدن راهبه و نگاه فوق العاده اسکاتی و نشان داده اینکه حس انتقام و سرکشی چی میکند که انسان عاشق سرخوده فریب خورده که تا ابد در تعلیق مادلین میماند.

نمره 10 از 10


6ov9env1yikppk1.jpg


کلاسیک ببینیند
 
آخرین ویرایش:
  • شروع کننده موضوع
  • #3

ehsan2562

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
651
امتیاز
2,397
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی 1
شهر
تبریز/قم
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
دانشگاه اصفهان
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
خب می خوام سرخپوست رو نقد کنم
فیلمی که درک نکردن و درک نخواهند کرد همچون فیلم north by northwest هیچکاک زیرا ذائقه دوستان رو کیارستمی وفرهادی ها با فیلم ها مشوش وضد انسان پر کرده اند
95442db7-c8cf-41c9-a42b-63ba0134042d.jpg

سرخپوست نمره 8و نیم از 10
داستان و توضیحات :فیلم سرخ پوست دومین ساخته نیما جاویدی است. جاویدی پنج سال بعد از ساخت فیلم ملبورن موفق شده است نظر تماشاگران را به جدیدترین ساخته‌اش جلب کند. داستان «سرخ‌پوست» ماجرای یک زندان را در حدود سال ۱۳۴۶ روایت می‌کند که قرار است تخریب شود و زندانیان به زندان دیگری منتقل شوند. در این بین، مشخص می‌شود که یک زندانی گم شده است
صحنه سازی میزانسن بی نقص فوق العاده صداهای درون صحنه به شدت احساسی موسیقی متن فوق العاده مثلا صحنه نوید وپریناز ایزدیار ورد شدن هواپیما به یاد بیارید که پریناز به خاطر نرسیدن صداش حریم مشکونه و فضایی عاشقانه به وجود میاره یا صحنه اول فیلم واتمسفر بارانی وجابه جا کردن چوبه اعدام
فیلنامه فیلم نامه بسیار عالی است داشتن حس تعلیق بین پیدا کردن و رابطه سرگرد با مددکار و .... ،نماد سازی در فیلم به اندازه وزیباست نه کم نه زیاد صحبت های پیرمرد که شهادت دروغ داد نماد چوبه دار نماد و.... که باعث میشه فیلم در تراز فیلم روانی هیچکاک بایسته منتها تنها چیزی که باعث میشه فیل از سطح خوب به سطح ماندگار نیاد بازی پریناز ایزدیار وشخصیت ایشون به جز در چند صحنه واکت انچنان خوب نبود
تم داستان برای روایت انسانیت و جابه جایی عشق و وظیفه و انسانیت عالی بود صحنه بغل کردن دختر که ترسیده بودچه قدر خوب بود (در سکانسی مهم شاهد هستیم که دخترِ احمد سرخ پوست ناپدیده شده و سرگرد او را در یکی از سلول‌های زندان می‌یابد. سرگرد به ناگاه با فریاد سعی دارد از دختر اعتراف بگیرد که در یک لحظه متوجه اقدام ناشیانه خود می‌شود. گویی باز هم تضادی در وجود سرگرد است که مدام بزرگتر می‌شود. تضادی بین خودآگاه و ناخود آگاه شخصیتش. او به ظاهر می‌خواهد هر طور شده سرخ پوست را به دست بیاورد اما هرچه زمان می‌گذرد، وجه انسانی ناخودآگاهش هشیار‌تر می‌شود. کمی بعدتر در همین سکانس به ناگاه درِ زندان به روی سرگرد بسته شده و این بسته شدنِ در علاوه بر اینکه حس اسیر بودن را برای چند لحظه در وجود سرگرد ایجاد می‌کند، حسی از وجود احمد سرخ پوست را هم در فضا القا می‌سازد. گویی با وجود اینکه سرخ پوست را نمی‌بینیم اما او همه جا حضور دارد و جاویدی با انتخاب عدم نمایش سرخ پوست تا آخرین لحظه، تاثیر این شخصیت را چندین برابر کرده است. به طوری که وقتی در نمای لانگ شات، سرگرد در فضای خالی راهروی زندان، روی زمین افتاده است)یا صحنه اخر برای انتقال پیام و انتخاب سرگرد چه زیبا اصن دوربین با چایگیری درست حس ترس و اظطراب رو خوب اقا میکرد

thumb

پ .ن 1: دوستان سمپادی کتاب راجب سینما بخونید بعد نظر دهیم مثلا اول بدانیم فرم ومحتوا چیست و کدام بالاتر است سپس بیایم سینه چاک کنیم

پ.ن 2:به پیشنهاد عزیزی انیمه دیدیم انیمه ها دارای محتوا ها بالا و سنگینی هستن که در فرم تخیلی ارائه میشه که ایراد نیست ها ولی به نظرم فرم در نیماد برای میزانسن ها و یکم ژاپنی ها باید رو موسیقی متن کار کنن . انیمه هم ببنید به همراه سینما کلاسیک

پ.ن3: ناموسا فیلم ها اصغر فرهادی نه جدا حداقل از کیمایی میگفتید قابل باور بود ولی اصغر چرا...
 
آخرین ویرایش:
  • شروع کننده موضوع
  • #4

ehsan2562

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
651
امتیاز
2,397
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی 1
شهر
تبریز/قم
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
دانشگاه اصفهان
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
Irishman
مرد ایرلندی
فیلمی بدون درام در سبک جنایی و رواین کننده زندگی یک رنگ کار ساختمان(آدم کش) با بازی رابرت دنیرو اغاز میشود شاید بتوان گفت 20 دقیقه اول در حکم یک معرفی نامه اثر کالت است اما متاسفانه این اتفاق نمی افتد وفیلم سقوط بدی میکند.در نقدی ها که گشتم ریچارد لاورسون این فیلم را فیلمی فرسایشی(خسته کننده ) با طراحی تجملاتی خوانده است . درکل فیلم متوسطی است و به دل خود صابون نزنید که با یکی از برترین های اسکورسیزی طرف هستید

فرم
فرم فیلم قرار است روایتگر بلوغ شهروند عادی شلوغ که خواستار کمی قدرت است به انسانی بی رحم باشد . خوب سوال اینجا است دوربین چه نقشی دارد ؟ میزانسن ها چگونه هستند ؟ همه در بهترین حالت در کنار دنیرو هستند در بعضی موارد هم دوربین کلا منفعل هست و نقش ندارد ، میزانسن هم وقتی سراغ پشی میرود کمی رنگ وبوی فیلم های قبلی اسکوسیزی را میگرد و ما را به وجد می اورد مثلا صحنه هایی که دنیرو با پشی صحبت میکنند وشراب میخورنند فقط در میزانسن قوی هست هیچ کششی دیگر نیست که مرا جذب کند نه دوربین طرف پشی میرود که فشار را بر دنیرو ببینیم و نه به سمت دنیرو میرود که عذاب را به خاطر این فرمان ببینیم دوربین منفعل به تمام معنا در این صحنه هست . موردی دیگر هم که بیشتر در فیلم های ایرانی میبینیم و این بار در فیلم مرد ایرلندی هم دیدیم رابطه بدون هیچگونه عمق وکشش بین دنیرو ودخترش هست که این هم به خاطر نقص فرم و جایگاه منفعل دوربین هست


شخصیت پردازی
شخصیت پردازی های فیلم قوی است و علت ان دو چیز است فلش بک های قوی که اسکورسیزی در اول فیلم میزند ، و همکاری طولانی او با دنیرو و ال پاچینو در فیلم های گانگستری . شخصیت ال پاچینو با هرگونه ضعفی عالی در امده هست و بازی ال پاچینو نقطه درخشش کافی هست بر تنوع صحنه هایی که ایجاد میکند مثلا در صحنه دعوا ال پاچینو در رستوران بسیار خوب بازی بازیگران کنترل شده است یا صحنه زندان و شخصیت پشی هم علاوه بر بازی خوب در فیلمنامه هم دقیق نگاشته شده است وتنها چیزی است که فیلم را سرپا نگه میدارد
نقطه قوت دیگر فیلم هم در استفاده از شخصیت های فرعی است به جز چند مورد بقیه شخصیت های فرعی گاها بیشتر از شخصیت های اصلی فیلم را به جلو می برند

محتوا
اصولا محتوا این فیلم ان قدر لاغر مردنی و ترکه ایی است اصلا ارزش وقت گذاشتن را ندارد سر راست بگویم تنها چیزی که من ازفیلم به دست اوردم هیچی نبود ،هیچی زیرا فرمی در کار نیست به طور مثال فیلم قرار طهور و اوج بدمن و زوال او را نقل کند از جهت زاویه دید بدمن در اکثر صحنه ها مسئله اینجا است که به خاطر نبود فرم من همچون بدمن زاویه دیدی به قضایا و حوادث پیدا نمیکنم یا اصلا زاویه دیدی به دست نمی اورم . اسکورسیزی قرار است شرارت موجود در اتحادیه را هم نشان با سه جلسه دادگاه بدون معنی و خاصیت سر وتهش را هم می اوریم خوب موضوع بدی چیست اهان فطرت ادم بدها تو چهار تا صحنه با حضور خانواده ان را هم فیصله می دهیم . کل محتوایی که فیلم باید بدهد این است که نمیدهد . بدون فرم محتوایی در کار نخواهد همان طور که در این فیلم دیدیم


نتیجه گیری
فیلم دارای کیفیت متوسط اگر سه ساعتتان ارزش دارد جایش فیلم فانی والکسنادرا برگمان را ببینید اگر میخواهید با خانواده خوش باشید و چیزی هم دیده باشید فیلم خوبی است . برخی دوستداران اسکورسیزی میگویند فاخر است پیشنهاد میکنم کازینو رو ببیند بعد نطر بدهند . انگار باید بگویم اسکورسیزی هم همچون مهرجویی پیر شده است
نمره از 10 نمره 5
 
  • لایک
امتیازات: PD
  • شروع کننده موضوع
  • #5

ehsan2562

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
651
امتیاز
2,397
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی 1
شهر
تبریز/قم
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
دانشگاه اصفهان
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
فیلم جوکر (2019)
فیلم نسبتا خوبی است دارای بلوغ کامل هست از لحاظ بیان کردن موضوع ، خواکین فینیکس عالی است ،بازی های فرعی چندان دلنواز نیستند و کارگردانی اثر متوسط است اما بازیگر اصلی فیلم را یک تنه جلو می برد و باعث وارفتن و اگزجره شدن فیلم نمیشود . اما گاهی صحنه و نماها از ریتم میافتد . ازنقد های فیلم میتوان به نقد اسلاوی ژیژاک اشاره کرد که نقد خوب و اموزنده ایی است .

فرم فیلم
فیل با طرح روایتی از انسانی درمانده شروع میشود ، انسانی که مشکل روانی دارد و تنها جایی بیان کردن او گوش روانشناسش هست ، میزانسن عالی چیده شده است مکانی شلوغ و دوربین از چهره غمگین ارتور که مجبور است بخندد ،دفتر خطی خطی او نشان دهنده ذهن او است ،این مرد با دیدی شکننده که از جامعه دارد دارای ناظر ارمانی به اسم موری فرانکلین هم هست . و مادرش وسیله ارتباط او با ناظر ارمانی هست .سکانس قتل هم ه شدت طراحی شده و عالی است دوربین بر صورت جوکر زوم میکند جوکر چهره خود را نقاشی کرده است . نقاشی نقش دلقک را به او داده است او که مشکل دارد جلوی خودرا نمیگرد وافراد به سمت او میایند زیرا نقشی علاوه بر جامعه را هم دارد (دلقک باید بخنداند اما به خنداندن خودش می خندد )که بابت او هم متاسف است (کارت نشانه تاسف است) فشار بالا میرود دوربین از مواجه وجوکر وافراد لانگ میگیرد . جوکر شلیک میکند (من خودم هستم جور نمیای ومیخواهی زو بگو گمشو به جهنم )میکشد صدای نفش زدن جوکر ، فرار او ورقص ازادیش. من فردیت را به دست اوردم این است معنای زندگی . سپس دولت تنها جایی که خود را بیان میکند میبندد او ناظر ارمانی را هم پیدا میکند و میبند ناظر ارمانی هم با او موافق نیست به درک شلیک میکند در سکانسی عالی ، تشویش او با خودش را میبینیم ( فکر کنید خدایتان را روزی بکشید ، موری فرانکلین نقش خدا را در فیلم بازی میکند ) . جوکر به سمت دوربین میاید و ا چهره اش را به خوبی میبینم ، سکانس ورود هم زیبا فیلم بردایر شده است جوکر مهمانی را خراب میکند و خانم دکتر را هم میبوسد. فیلم در جاهایی که میخواهد ریشه شناسی کند بیماری ارتوررا ضعیف و حتا بد هم میشود . سکانس ملاقات با وین بد است (دیالوگ ها خوب اند اما میزانسن می لنگد). سکانس رقص جوکر لب خندان که لبان خود را با خون رنگ می کند هم عالی خندیدن نماد شکستن قوانین را ما به دست اوردیم با خون مان بیایید رقص ازادی مان را برپا سازیم و وین و تمام ان قوانین لعنتیش را به درک . لباس ها عالی است . در میزانسن رقص ازادی ما مردم را با ماسک میبینیم . یعنی مردم را جوکر فقط برای این عمل هدایت میکند نه عملی دیگر خندیدن . فقط خندیدن ، سکانس سینما هم فوق العاده است هرکس که من را اندکی نفی کند محکوم به مرگ است میزانسن واقعا خوب است در این صحنه و حس را میدهد ، چند نفر بعد از فیلم با جوکر موافق شدن ؟ به این میگویند فرم وقدرت هنر ، اگر جوکر دیالوگی هم نداشت صحنه ما را به این هدف راهنمایی می کردند .

شخصیت پردازی
به جز جوکر بقیه شخصیت ها به سطحی ترین شکل ممکن رد شدند شخصیت های فرعی فقط سانتی مانتال میکنند و میخواهند سمپاتی کنند ما را برای خودشان که تاثیری در فرم ندارد . اصن صحنه هایی که جوکر نیست را از فیلم حذف کنید ، نقصانی به فیلم وارد نمیشود .
اما شخیت پردازی جوکر در فیلم نامه متوسط رو به پایین است جوری که اگر نقش دست بازیگر ضعیفی می افتاد یک شخصیت اگزوتیک به دستمان میداد ومیرفت . یعنی کمی کارگردان و نویسنده خلاقیت به خرج داده بودند و دیالوگ ها را رنگ ولعاب دار میکردند شخصیتی در حد نورمن بیتس هیچکاک داشتیم که راز گشایی او علاوه بر میزانسن به تک تک اکت هایش هم نیاز داشت ولی اینگونه نمیشود وبه جز دو سه صحنه که بازیگر فیلم را درمی اورد، بقیه فیلم با فرم به جلو میرود وجوکر نقشش را بازی میکند ،نه مثل ان دو سه صحنه شخصیت پردازی .
تنها نقش فرعی که انتظار میرفت کمی هم خوب باشد دنیرو بود که بازیگر تلاشش را کرد ولی کارگردان نه میدانست چیکار کند و نه چه دیالوگ بسازد فقط دنیر در دو سه صحنه بازی میکند وکمی در پیشبرد فیلم کمک میکند اما ناچیژ به طوری که میتوان او را هم حذف کرد و فرم فقط با جوکر جلو رود .


فرم
فرم فیلم قوی است . ما را به سوی انارشیست هدای میکند که رگه هایی فاشیست در ان هست . در کل فرم را خلاصه وار میگویم نابودی دنیای مدرن . فردی دارای ویژگی نامتجانس با جامعه است و جامعه او را له میکند او به همراه مادرش زندگی میکند مادرش نماد امید است که میگوید دولت ارانشهر را محقق خواهد و وین ادم خوبی است ، جوکر طی سلسله فشارات وتحقیر به وسیله اسلحه ( که خود سیستم به او می دهد ) انسانی را میکشد و انسانی دیگر را حال قدرت سرزندگی را یافته (سکس میکند). اما رابطه ان با دنیا مدرن دست و پاگیرش هست و خودش هم در نتیجه سیستم تن به دنیا اوردن او شده و وقتی اعتراض کرده به پس مانده ها رفته و سکوت میکند (زیرا به ناظظر ارمانی ((وین برای مادر)) اعتقاد دارد) جوکر او را میکشد تا فقط خودش باشد و به سمت ناظر میرود تا فردیتش را در بعدی وسیع نشان دهد ، فرانکلین از هست بودن جوکر جلوگیری میکند . بعد میمیرد . سکانسی که هم پشت جوکر نقاب دلقک زده اند و سکانس اول که جوکر بچه را میخنداند نشان دهننده الیگارشی فاشیستی هستند که فیلم سعی در بیان ان دارد . همه باید به من و خندیدن تقدس بدهند . مخالفت هرکس با من منجر به مرگ است . سکانس اخر فیلم هم هویداگر این است .

نتیجه
جوکر قوی هست . فرم دارد و هرچند الکن وشلخته هست حرفش را میزند . تیم کارگردانی ضعیف عمل کرده و گرنه فیلم میتوانست بهتر شود . جوکر نشان دهنده این است که نفی خویش ممکن است هیتلر بسازد و جامعه مدرن پتانسیل این کار دارد وهیتلر برای این حامی داشت که تقدس های او هم تقدس هایی است که مردم میخواهند .(علل سقوط فاشیسم دلایل خاص خود را دارد . ) جامعه مدرن با گرفتن الوهیت ناظر مدرن امکان نابودی روابط را هم میسازد . زیرا با وضع ناظر ارمانی های ضعیف ، امکان حذف رابطه فرد با جامعه هم اسان میشود .
نمره از 10 نمره 8
 
آخرین ویرایش:
  • شروع کننده موضوع
  • #6

ehsan2562

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
651
امتیاز
2,397
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی 1
شهر
تبریز/قم
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
دانشگاه اصفهان
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
ابر بارانش گرفته
این خود هنر سینماست ، این فیلم نشان دهنده رسالت سینما است .فیلمی است ارزشمند برای سینما ایران
1398111914550359219622614.jpg

فیلم ابر بارانش گرفته ، فیلمی متفاوت نسبت به سه فیلم قبلی مجید برزگر هست . طبق گفته او فیلم ادای دین به استاد فقید سینما اندری تارکوفسکی،فیلمساز شهیر روسی ، هست . فیلم بیانگر تغییر شخصیت و تفکرات یک پرستار است که عمل اتانازی رابر روی بیماران خود انجام میدهد و ان ها را از زندگی یکنواخت و کرخت خودشان به سوی تغییری بزرگ به نام مرگ هدایت میکند ، با انکه در جستجوی تغییر هست اما زندگی خودش نیز یکنواخت هست و تم افسرده ایی دارد . حال با سفر او به شمال و نگهداری از یک مریضی که ضربه مغزی شده هست زندگیش تغییر پیدا میکند ، او که پیامبر مرگ هست و رسالت خود را مبرا از هرگونه خطا انجام میدهد .معتقد است زیستن یعنی چرخه ایی بی حاصل تا وقتی که مرگ از راه میرسد به همین خاطر هست از هر تغییری در زندگی میترسیم . چه اتفاقی میافتد که او نگرشش عوض میشود ؟فیلم را خودتان ببیند و از سکانس اخر فیلم لذت ببرید .
نقد فیلم
فیلم سکانس هایی طلایی داشت ، سکانس هایی که پرستار در حال کشتن هست یا سکانس های گفت وگو پرستار با نوه پیرمرد مریض در شمال .سکانس های ضعیفی هم داشت و یک شوهر کاریکاتوریزه شده ضعیف واگزجره . به نظرم اگر کل پلان هایی که زندگی پرستار با شوهرش را نشان میدهند از فیلم حذف کنیم لطمه ایی بر فیلم وارد نمیشود . برداشت های طولانی در لانگ شات و نماهای فیلم و فیلمنامه سورئال ان طرفداران ارنوفسکی را به وجد میاورد .البته این برداشت های بلند برای کسانی که با سینما تارکوفسکی و روسیه اشنا نباشد سینما را به مثابه سرگرمی بپندارند حوصله سربر و خسته کننده هست . جزییات نسبتا خوب است در فیلم .بازی نازنین احمدی عالی است اگر بازیگر دیگر بود واقعا شاید نقش را نمیتوانست دربیاورد .نصفه اول فیل چهره نژند و بی حس و نیمه دوم فیلم دیالکتیک چهره و گریه کردن او و حس گناه را عالی در نقش خود ایفا کرده است . دوربین متوسط است اما میزانسن ها تقریبا خوب هست . دکوپاژها در شهر باید کمی پر زرق و برق تر و در روستا مینمالیسم میشد تا تفاوت را بهتر مخاطب بگیرد . شخصیت های فرعی ضعیف بودند . کمی دقت بیشتر میخواست فیلمنامه .در کل متوسط رو به بالا و از نظر من بهترین فیلم جشنواره فجر امسال .نمره من به فیلم ۶ از ۱۰
حتما مشاهده میکنم برای دومین بار در سینما هنگام اکران عمومی و فیلم ابر بارانش گرفته فیلمی هست برای خواص نه عوام
 
بالا