درس
سفر ( احتمالا یکی اول تابستون یکی آخراش...یکیش مجردی یکیش با خانواده ((: )
ویولن که ادامه دارد.
بودجم برسه یه شاخه ی دیگه از موسیقی رو هم مد نظرم هست. ( اینجا دیگه همه چیز به پول بستگی داره :/ )...
مادر میگوید:مدتیه طراحی نکردی پاشو برو کلاس تو تا زور بالا سرت نباشه کاری نمیکنی ولی میخوام یه چیز جدیدو امتحان کنم -_- (همون بالایی)
دختر همسایه مان میگوید: بیا با هم بریم باشگاه! که احتمالا پیچونده میشه ((:
همت کنیم یه سری کتاب رو هم بخونیم دیگه طبق معمول.
+باحالی برنامه هام فقط اونجا که درس که مثن برنامه ی اصلی و اولم بود عملا به حاشیه کشیده میشه ((: