- شروع کننده موضوع
- #1
الینا:)
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 506
- امتیاز
- 4,672
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- بابل
- سال فارغ التحصیلی
- 1400
سلام:)
خب من همیشه تو ذهنم یه داستان می ساختم و بزرگ و بزرگترش می کردم اما هیچوقت نمی نوشتمشون تا اینکه برای اولین بار یکیشون تو ذهنم لونه کرد و بیرون نرفت:) تصمیم گرفتم بنویسمش خب نوشتمش و بدک نبود اما داستان به همینجا ختم نمی شه!!! من می خواستم نظرات دیگران رو هم بدون پس گفتم اینجا هم بزارمش: )))
البته باید بگم اینجا علاوه بر داستانایی که ماهی یبار می نویسم جملاتی هم مینویسم که خودم گفتم، هر وقتم تونستم آهنگ قشنگی با تارم بزنم اینجا می زارم و همچنین اگه نقاشی کشیدم و خوب دراومد:)
یادتون نره نظر بدین:)
پ.ن:اگه تونستم واسه متنام ویس هم می زارم:)
خب من همیشه تو ذهنم یه داستان می ساختم و بزرگ و بزرگترش می کردم اما هیچوقت نمی نوشتمشون تا اینکه برای اولین بار یکیشون تو ذهنم لونه کرد و بیرون نرفت:) تصمیم گرفتم بنویسمش خب نوشتمش و بدک نبود اما داستان به همینجا ختم نمی شه!!! من می خواستم نظرات دیگران رو هم بدون پس گفتم اینجا هم بزارمش: )))
البته باید بگم اینجا علاوه بر داستانایی که ماهی یبار می نویسم جملاتی هم مینویسم که خودم گفتم، هر وقتم تونستم آهنگ قشنگی با تارم بزنم اینجا می زارم و همچنین اگه نقاشی کشیدم و خوب دراومد:)
یادتون نره نظر بدین:)
پ.ن:اگه تونستم واسه متنام ویس هم می زارم:)