میشه دلیلش رو توضیح بدین؟شاه اسماعیل بعد900سال ایران رو یکپارچه کرد (اگه نبود الان کشوری به نام ایران هم نداشتیم) و از نظر اقتصادی رونق بخشید وملوک طوایفی رو تا حد زیادی برانداخت اتابک رو که دختران ایرانی رو به اسارت میگرفت و هر کاری باهاشون میکرد سر جاش نشوند.از نظر اقتصادی رونق گسترده ای بین روابط ایران و اروپا شکل گرفت. در این دوره از نظر نظامی و هنری و اجتماعی پیشرفت شایانی داشتیم.شاه عباس بزرگ از نظر نظامی ایران رو در ارایش جدید قرار داد جالبه بدونین وقتی به حکومت رسید که شمال و غرب ما در دست عثمانی بود.و بزرگترین کارش ازاد سازی هرمز از چنگال پرتغالی ها..از نظر معماری و هنر هم که نگم :)سه مورد آخر هم با اینکه در مجموع فواید خاصی برای کشور داشتن ولی به نظرم نامزد خوبی برای لقب بهترین شاه ایران نیستن.
جواب سوالت تو کتاب تاریخ (1) انسانی هستمن یه سوال از عزیزانی که کوروش بهترین پادشاه می دونن دارم:
چرا کوروش به بابل حمله کرد در حالی که این حکومت در زمان جنگ با لیدیه به کوروش کمک کرده بود.
اولا فکر کنم تاریخ و به طور کامل مطالعه نکردین چون سپاه کوروش در اوپیس در جنگ خونینی سپاه بابل و شکست داد و بعد از اون فتح بابل صورت گرفت پس در این جنگ هم کشتار اتفاق افتاده در ثانی من از شما علت حمله خواستم نه اینکه چه طور حمله کرد جواب منو بدین و در آخر آنشور کوروش منبع معتبری نیست ع داشت یادم میرفت شما اینا رو از رو کتاب درسییییی میگین!!!! تعجبیم نداره چون در کتاب درسی هیچ اشاره ای به کمک بابل به ایران نگفته هیچ یکمیم در موردش بدگویی کرده بهتر بگم ناقص گقته.در سال 539 ق.م کوروش بزرگ بابل را بدون جنگ و خونریزی فتح کرد !
در ضمن چند خط از منشور کوروش در مورد همین فتح مسالمت امیز است
بله حق با شماس. منتها خیلی از پیشرفتای اون موقع به خاطر این بوده که کشورهای اروپایی (غیر از چند کشور محدود) بدشون نمیومده که ایران به عنوان یه کشور با اکثریت شیعه مقابل عثمانی موضع بگیره. عثمانی تا سال قرن هجدهم سه بار وین رو محاصره کرد. اگر قدرت گرفتن ایران در مرزای شرقی عثمانی اتفاق نمیافتاد، اروپا کاملا در خطر قرار میگرفت. به همین دلیل حتی توی جنگ با پرتغالی ها هم بدون ناراحتی به ایران کمک میکردن (علاوه بر اینکه پرتغال به عنوان یه استعمارگر دشمن انگلیس محسوب میشد). وگرنه شاید هیچکس موفق نمیشد ایران رو دوباره متحد و یکپارچه کنه... و البته شاه عباس هم کشتار و قتل عام کم انجام نداده. گرجی ها رو طوری به اسارت گرفت که تاریخدانهای اروپایی هم با دیدنش منزجر شدن. در پایان عمر هم مثل نادرشاه تقریبا عقلش رو از دستداد و فرزندان خودش رو کشت یا کور کرد. برای همین جانشین مناسبی نداشت و عملا کشور رو بیسرپرست گذاشت. درمورد شاه اسماعیل درست میگین. من به خاطر این درموردش شک داشتم که یک بار مطلبی درمورد رفتار بدش با اقلیت سنّی شنیده بودم. الان بررسی کردم. با اینکه نوشته شده که شاه اسماعیل به مردم تبریز هشدار داده که اگر جلوی دین رسمی کشور بایستن، کشته میشن، ولی اون چیزی که شنیده بودم نوشته نشده بود. با این اوصاف اون هم پادشاه مفیدی بوده در کل.میشه دلیلش رو توضیح بدین؟شاه اسماعیل بعد900سال ایران رو یکپارچه کرد (اگه نبود الان کشوری به نام ایران هم نداشتیم) و از نظر اقتصادی رونق بخشید وملوک طوایفی رو تا حد زیادی برانداخت اتابک رو که دختران ایرانی رو به اسارت میگرفت و هر کاری باهاشون میکرد سر جاش نشوند.از نظر اقتصادی رونق گسترده ای بین روابط ایران و اروپا شکل گرفت. در این دوره از نظر نظامی و هنری و اجتماعی پیشرفت شایانی داشتیم.شاه عباس بزرگ از نظر نظامی ایران رو در ارایش جدید قرار داد جالبه بدونین وقتی به حکومت رسید که شمال و غرب ما در دست عثمانی بود.و بزرگترین کارش ازاد سازی هرمز از چنگال پرتغالی ها..از نظر معماری و هنر هم که نگم :)
بله حرفای شما در مورد روابط خوب ما با اروپا درست هست و دلیل اصلیش تضعیف عثمانی به عنوان قدرت بوده.اما این تصمیم پادشاهان ایران هم خیلی استراتژیک بوده اون موقع چون کمک زیادی به پیشرفت اقتصاد و به دنبالش فرهنگ و هنر و رفاه مردم کرده بوده!صدور ابریشم گیلان به کشور انگلیس باعث شده بود گیلان قطب یک ابریشم در دنیا باشه و ارزش پول صفوی رو در رقابت با انگلیس قرار بده!البته در سده های پایانی صفویان با بی کفایتی کشاورزان تخم نوغان آلوده از ایتالیا وارد گیلان شد و کل این صنعت رو به باد هوا برد..بله حق با شماس. منتها خیلی از پیشرفتای اون موقع به خاطر این بوده که کشورهای اروپایی (غیر از چند کشور محدود) بدشون نمیومده که ایران به عنوان یه کشور با اکثریت شیعه مقابل عثمانی موضع بگیره. عثمانی تا سال قرن هجدهم سه بار وین رو محاصره کرد. اگر قدرت گرفتن ایران در مرزای شرقی عثمانی اتفاق نمیافتاد، اروپا کاملا در خطر قرار میگرفت. به همین دلیل حتی توی جنگ با پرتغالی ها هم بدون ناراحتی به ایران کمک میکردن (علاوه بر اینکه پرتغال به عنوان یه استعمارگر دشمن انگلیس محسوب میشد). وگرنه شاید هیچکس موفق نمیشد ایران رو دوباره متحد و یکپارچه کنه... و البته شاه عباس هم کشتار و قتل عام کم انجام نداده. گرجی ها رو طوری به اسارت گرفت که تاریخدانهای اروپایی هم با دیدنش منزجر شدن. در پایان عمر هم مثل نادرشاه تقریبا عقلش رو از دستداد و فرزندان خودش رو کشت یا کور کرد. برای همین جانشین مناسبی نداشت و عملا کشور رو بیسرپرست گذاشت. درمورد شاه اسماعیل درست میگین. من به خاطر این درموردش شک داشتم که یک بار مطلبی درمورد رفتار بدش با اقلیت سنّی شنیده بودم. الان بررسی کردم. با اینکه نوشته شده که شاه اسماعیل به مردم تبریز هشدار داده که اگر جلوی دین رسمی کشور بایستن، کشته میشن، ولی اون چیزی که شنیده بودم نوشته نشده بود. با این اوصاف اون هم پادشاه مفیدی بوده در کل.
جالبه. درمورد صادرات ابریشم چیزی نمیدونستم. ممنون که گفتین... و در کل موافقم که هر دوی این اشخاص نفعشون در زمان خودشون بیشتر از ضررشون بوده؛ ولی باز هم وقتی با وکیلالرعایا مقایسه میکنم، نمودشون خیلی ضعیف میشه. واقعا حفظ اقتدار و تمامیت ارضی و در عین حال حفظ صلح تا جای ممکن برای پیشرفت کشور (و ده ها مورد دیگه مثل تلاش برای از بین بردن چاپلوسی و فساد درباری ها و... که همین الان هم گریبانگیر ایران هستن) کاریه که کمتر کسی از پسش بر میاد. حتی عثمانی هم جرئت نداشت بعد از فتح بغداد باهاش مقابله کنه. تمامی سفیران و شرح حال نویسهای فرنگ که به دیدن کریمخان میومدن، از ثبات شخصیت و ابهت و مناعت طبعش تعجبزده میشدن. جایگاه چنین شخصی واقعا در تاریخ ایران درخشانه.بله حرفای شما در مورد روابط خوب ما با اروپا درست هست و دلیل اصلیش تضعیف عثمانی به عنوان قدرت بوده.اما این تصمیم پادشاهان ایران هم خیلی استراتژیک بوده اون موقع چون کمک زیادی به پیشرفت اقتصاد و به دنبالش فرهنگ و هنر و رفاه مردم کرده بوده!صدور ابریشم گیلان به کشور انگلیس باعث شده بود گیلان قطب یک ابریشم در دنیا باشه و ارزش پول صفوی رو در رقابت با انگلیس قرار بده!البته در سده های پایانی صفویان با بی کفایتی کشاورزان تخم نوغان آلوده از ایتالیا وارد گیلان شد و کل این صنعت رو به باد هوا برد..
در مورد شاه عباس هم موافقم که اواخرش بخاطر فشارهای ک بهش وارد شده بود عقلشو از دست داده بود ولی جای دفاع خیلی داره یعنی نقاط مثبتشم خیلی زیاده الان اگه همین هرمز رو نداشتیم چی میشد?
+راجع به شاه اسماعیل من یک جا خونده بودم ک زرتشتیان مورد آزار بودن ک این جمله در حد فرضیه هست!و من سنی ها رو جایی نشنیدم مورد آزار بودن در زمان صفوي..ولی خب برای اینکه یک دینی یا اعتقادی رو اشاعه بدی باید اون تذکرات و تهديدات ..باشه جنگ بوده خب تو جنگ و ..حلوا خیرات نمیکنن:)
بنظرم کلا خیلی فرق دارند نمیشه مقایسه شون کرد ولی من همیشه از این میسوزم ک خیلی عمر زندي ها کم بوده و به طرز فجیعی به اتمام رسیدن!جالبه. درمورد صادرات ابریشم چیزی نمیدونستم. ممنون که گفتین... و در کل موافقم که هر دوی این اشخاص نفعشون در زمان خودشون بیشتر از ضررشون بوده؛ ولی باز هم وقتی با وکیلالرعایا مقایسه میکنم، نمودشون خیلی ضعیف میشه. واقعا حفظ اقتدار و تمامیت ارضی و در عین حال حفظ صلح تا جای ممکن برای پیشرفت کشور (و ده ها مورد دیگه مثل تلاش برای از بین بردن چاپلوسی و فساد درباری ها و... که همین الان هم گریبانگیر ایران هستن) کاریه که کمتر کسی از پسش بر میاد. حتی عثمانی هم جرئت نداشت بعد از فتح بغداد باهاش مقابله کنه. تمامی سفیران و شرح حال نویسهای فرنگ که به دیدن کریمخان میومدن، از ثبات شخصیت و ابهت و مناعت طبعش تعجبزده میشدن. جایگاه چنین شخصی واقعا در تاریخ ایران درخشانه.
من فکر می کردم بخاطر مصرف تریاک و شراب توسط شاه عباس بودهدر مورد شاه عباس هم موافقم که اواخرش بخاطر فشارهای ک بهش وارد شده بود عقلشو از دست داده بود
خب من میدونم که شاه عباس دوم به دلیل ميگساري زیاد در 33سالگي به دیار باقی رفته:)من فکر می کردم بخاطر مصرف تریاک و شراب توسط شاه عباس بوده