نسبی‌گرایی اخلاقی

  • شروع کننده موضوع Pan
  • تاریخ شروع
  • شروع کننده موضوع
  • #1
ارسال‌ها
589
امتیاز
11,386
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
97
نسبی‌گرایی اخلاقی باوری است که می‌گوید گزاره‌های اخلاقی تنها نسبت به یک نقطه نظر خاص (مثلا یک فرهنگ یا دوره‌ی تاریخی) درست یا غلط هستند و هیچ دیدگاهی برتری منحصربه‌فردی بر دیدگاه‌های دیگر ندارد. (گرفته از Internet Encyclopedia of Philosophy)

در خیلی از تاپیک‌های توی انجمن بحث این پیش کشیده شده و بعضی‌ها شدیدا مخالفند و بعضی‌ها موافق. ولی حالا بیاین نه با توجه به یک گزاره‌ی اخلاقی خاص بلکه کل این نوع نگاه به اخلاق رو بررسی کنیم.

نظرتون راجع به این دیدگاه چیه؟

ذات اخلاق رو به این نزدیک‌تر می‌دونین یا مطلق‌گرایی؟ (دیدگاه مقابل نسبی‌گرایی که میگه همه‌ی عمل‌ها به طور طبیعی یا درست و خوب هستند و یا بد و اشتباه. که حالا این گزاره‌های اخلاقی مطلق ممکنه از یک دین بیان یا عقل خود اون طرف و یا با ترکیب نگاه‌های دیگه.)
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
چ تاپیک خوبی...

راستش من خودم نسبی‌گرام
و در هرموردی سعی میکنم اون مسئله رو نسبت ب چیزایی مثل فرهنگ و جامعه و نظر اکثریت و خیلی فاکترای دیگه ک برای خودم مهمن بسنجم...
و سعی میکنم نظر صددرصد موافق و صددرصد مخالف نداشته باشم نسبت ب موضوعی، چون ممکنه شرایط تغییر کنه یا نظر خودم بعداً عوض شه...
البته نسبت ب کل ماجرا یک نظر مطلق هم دارم، اما چون باتوجه ب شرایط موجوده اونم، بازم میشه نسبی!!!

بنظرم نسبی‌گرایی مزیتی داره نسبت ب مطلق‌گرایی، اونم اینه ک با این دید مسئله‌ای درست درست یا اشتباه اشتباه نیست...

مثلاً کشتن آدم‌ها در کل بسیار بده، و اکثرمون همینجوری راه نمیفتیم توو خیابون مردمو بکشیم، اما اگه درموقعیت جنگی باشیم، مجبوریم برای دفاع از خودمون و کشورمون آدم بکشیم،هرچند ناراحت کننده‌ست(البته شاید مثالم درست نباشه)

یا ی مثال دیگه،

از نظر افراد مطلق‌گرا، تابستون یا خوبه، یا بد.

ولی از نظر افراد نسبی‌گرا، با توجه ب شرایط آب و هوایی، شرایط جامعه، شرط سرمادوست یا گرمادوست بودن افراد، شرط خشک‌سالی یا ترسالی اون سال، یا شرط رفاه اجتماعی مردم در مورد تفریحات تابستونی یا اصلاً امکانات سرمایشی ک در اختیار دارن در نظر گرفته میشه،
و ممکنه با توجه ب هرکدوم از شرایط، از نظرشون تابستون خوب یا بد باشه، تازه این ب نسبت هر فرد،هر روز، و هر سال هم متغیره...

ولی در کل شاید جبهه‌گیری در نسبی‌گرایی کمتر از مطلق‌گرایی باشه...

البته این نظر منه
 
آخرین ویرایش:

Zetsubou Shinji

Evangelion Fan
ارسال‌ها
792
امتیاز
4,709
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1000
نسبی گرایی معمولا همراه با این حرف هم هست که "باید به همه کدهای اخلاقی/فرهنگ ها احترام گذاشت"(چون هیچ برتری ای ندارن نسبت به هم دیگه). ولی این خودش شبیه به یک داوری اخلاقی عام و مطلقه! پس تناقضه.
با اینحال، اگه نسبی گراها ادعایی که بالا گفتمو نکنن(یعنی با "هیچ" کاری مشکلی نداشته باشن) دیگه متناقض نیست. اما همچنان قابل نقده. در واقع، دو استدلال معروف و پرکاربرد در حمایت از این موضع هست:

1- «اخلاق بدون نفس انسان بی معنیه. نمیتونیم بگیم جهان بخودی خود چیزی به نام قاعده اخلاقی(در کنار قوانین فیزیکی و زیست شناختی و...) داره. پس چون اخلاق برساخته انسانه، بنابراین دلبخواهیه». شخصا مقدمات این استدلال رو قبول دارم(اینکه چیزی به نام "واقعیات اخلاقی"، به عنوان یه واقعیت کاملا مستقل، نداریم) ولی ازش نمیشه دلبخواهی بودنشو نتیجه گرفت. خیلی از چیزها میتونن حاصل ذهن باشن، اما نسبی نیستن و عام هستن؛ مثلا خودِ ساختارهای ذهنی و ادراکی بنیادین! در واقع معتقدم منشاء اخلاق رو میشه "احساس پالایش شده" دونست، یعنی نه کاملا عقلانی نه کاملا احساسی. منظورم فرایندیه که از نوعی حس همدلی و درک متقابل به وجود میاد(احساس اخلاقی عام و مشترک اولیه. جالبه که حتی گونه هایی مثل شامپانزه هائم چنین چیزی رو دارن! در واقع، حتی طبق روانشناسی فرگشتی، دارای توجیه و قابل انتظاره) اما مورد تحلیل عقلانی قرار میگیره تا عام تر، منسجم تر و گسترده تر بشه(همون کاری که فلاسفه اخلاق میکنن. در قالب "قواعد اخلاقی" که صورتبندی منطقی اون احساسن). در واقع میشه گفت گرچه "اخلاق" بدون "گونه های اخلاق مدار" وجود نداره، ولی قابل تقلیل به "یک عضو از گونه های اخلاق مدار" هم نیست(درست مثل ساختارهای اجتماعی!). پس از ذهنی بودن، نسبی بودن نتیجه نمیشه(چون برمبنای قوای ارتباطی عام و تحلیل عقلانیه، که هردو عناصر جهانشمول بنیادینی دارن)

2- «اقوام مختلف، برداشت مختلفی از اعمال اخلاقی دارن. این تفاوت های فرهنگی و هنجارین، نشون دهنده نسبیت اخلاقه».
اولا که حتی بزرگترین فیلسوفان هم ممکنه تو تحلیل عقلانی(و همونطور ک گفتم، معتقدم بخشی غیر قابل انکار از اخلاقه) دچار خطا و تناقضات بشن، مردم عادی و اقوام بدوی که جای خود داره! پس، اصلا عجیب نیست که اصول اخلاقی اشتباهی داشته باشن.
اما نکته مهم تر، اینه که این استدلال بین "اخلاق" و "کنش"(یا بهتر بگم، بین "قاعده" و "مصداق") تمایز نداشته. اخلاق یجورایی از جمله قواعد هنجارینیه که باید در یک کنش انجام داد، اما کنش فقط همین هنجار نیست، بلکه مستلزم بررسی شرایط هم هست. مثلا ممکنه همه ما روی این اصل اخلاقی توافق داشته باشیم که زجر دادن موجوداتی که درد رو احساس میکنن بده. اما ممکنه سر مصداق ها(شرایط خاص)ی این قاعده اختلاف داشته باشیم، مثلا اینکه بقیه موجودات غیر از انسان هم درد احساس میکنن(پس باید این قاعده براشون رعایت بشه) یا نه؟ بسیاری از اختلافات هم ناشی از این مصداق هائن، و با توجه به ماهیت پویا و پیشرونده دانش در طول زمان و تفاوت کشورها و مناطق در دسترسی سریعتر به دانش، به وجود اومدن چنین اختلافی خیلی قابل محتمله. پس این هم استدلال مناسبی برای اثبات نسبی گرایی نیست.
از همین تفاوت قاعده و مصداق، به این حرف هم میرسیم که یه تئوری اخلاقی مناسب باید مطلق گرا باشه یا نسبی گرا؟ بنظرم هر دو وجه، به این شکل که قواعد بنیادین مطلقی وجود دارن که کنش ها و قواعد فرعی تر رو هدایت میکنن، اما مسیر این هدایت بنا به شرایط، میتونه نسبی و متغیر باشه. مثلا مکتب اخلاقی "فایده گرایی" مثال خوبی از چنین نظریه ایه(هدفم دفاع ازش نیست. فقط مثالش میزنم چون این ویژگی مناسب رو داره و نظریه خیلی ساده و معروفی هم هست): در این مکتب، چنین قاعده عام و مطلقی وجود داره که "عملی اخلاقیه که کمترین رنج(فایده گرایی سلبی) یا بیشترین لذت(فایده گرایی ایجابی) رو داشته باشه". اما کنش های خاص، میتونن با توجه به شرایط، مصداقی از این قانون باشن یا نباشن: مثلا دروغگویی بخودی خود پسندیده نیست، اما گاهی به یک ضرورت تبدیل میشه(در اینباره مثال معروفی هست. مثلا دختری یهودی و بی گناه در جایی زندگی میکنه و همسایه ها ازش خبر دارن. یروز نازی ها میان اونجا و میپرسن که آیا یهودی ای اینجا زندگی میکنه؟ فایده گرایان معتقدن دروغ گویی در اینجا هیچ عیبی نداره، چون راستگویی منجر به قتل بیرحمانه یه بی گناه میشه). پس قاعده اخلاقی عام هست، اما مثلا دروغگویی کمابیش نسبیه.

نکته دیگه اینکه کمتر نسبی گرایی واقعا میتونه به نسبی گرایی عمل کنه و فکر کنه تمام تجاوزات، جنایات و...کاملا با اختلاف کدهای اخلاقی قابل توجیهن!
 

mohaq

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
372
امتیاز
-13
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1390
دانشگاه
دانشگاه باقرالعلوم (علیه السّلام) - قم
رشته دانشگاه
دانش اجتماعی مسلمین
نسبی‌گرایی اخلاقی باوری است که می‌گوید گزاره‌های اخلاقی تنها نسبت به یک نقطه نظر خاص (مثلا یک فرهنگ یا دوره‌ی تاریخی) درست یا غلط هستند و هیچ دیدگاهی برتری منحصربه‌فردی بر دیدگاه‌های دیگر ندارد. (گرفته از Internet Encyclopedia of Philosophy)

در خیلی از تاپیک‌های توی انجمن بحث این پیش کشیده شده و بعضی‌ها شدیدا مخالفند و بعضی‌ها موافق. ولی حالا بیاین نه با توجه به یک گزاره‌ی اخلاقی خاص بلکه کل این نوع نگاه به اخلاق رو بررسی کنیم.

نظرتون راجع به این دیدگاه چیه؟

ذات اخلاق رو به این نزدیک‌تر می‌دونین یا مطلق‌گرایی؟ (دیدگاه مقابل نسبی‌گرایی که میگه همه‌ی عمل‌ها به طور طبیعی یا درست و خوب هستند و یا بد و اشتباه. که حالا این گزاره‌های اخلاقی مطلق ممکنه از یک دین بیان یا عقل خود اون طرف و یا با ترکیب نگاه‌های دیگه.)


چ تاپیک خوبی...

راستش من خودم نسبی‌گرام
و در هرموردی سعی میکنم اون مسئله رو نسبت ب چیزایی مثل فرهنگ و جامعه و نظر اکثریت و خیلی فاکترای دیگه ک برای خودم مهمن بسنجم...
و سعی میکنم نظر صددرصد موافق و صددرصد مخالف نداشته باشم نسبت ب موضوعی، چون ممکنه شرایط تغییر کنه یا نظر خودم بعداً عوض شه...
البته نسبت ب کل ماجرا یک نظر مطلق هم دارم، اما چون باتوجه ب شرایط موجوده اونم، بازم میشه نسبی!!!

بنظرم نسبی‌گرایی مزیتی داره نسبت ب مطلق‌گرایی، اونم اینه ک با این دید مسئله‌ای درست درست یا اشتباه اشتباه نیست...

مثلاً کشتن آدم‌ها در کل بسیار بده، و اکثرمون همینجوری راه نمیفتیم توو خیابون مردمو بکشیم، اما اگه درموقعیت جنگی باشیم، مجبوریم برای دفاع از خودمون و کشورمون آدم بکشیم،هرچند ناراحت کننده‌ست(البته شاید مثالم درست نباشه)

یا ی مثال دیگه،

از نظر افراد مطلق‌گرا، تابستون یا خوبه، یا بد.

ولی از نظر افراد نسبی‌گرا، با توجه ب شرایط آب و هوایی، شرایط جامعه، شرط سرمادوست یا گرمادوست بودن افراد، شرط خشک‌سالی یا ترسالی اون سال، یا شرط رفاه اجتماعی مردم در مورد تفریحات تابستونی یا اصلاً امکانات سرمایشی ک در اختیار دارن در نظر گرفته میشه،
و ممکنه با توجه ب هرکدوم از شرایط، از نظرشون تابستون خوب یا بد باشه، تازه این ب نسبت هر فرد،هر روز، و هر سال هم متغیره...

ولی در کل شاید جبهه‌گیری در نسبی‌گرایی کمتر از مطلق‌گرایی باشه...

البته این نظر منه

هم مطلق گرایی و هم نسبی گرایی انواع و اقسام مختلفی داره. گاهی اوقات یک مکتب، از جهتی نسبی گرا و از جهتی دیگر، مطلق گرا است.
 
بالا