خشونت های خانگی علیه مردان

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع incognito
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

incognito

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
540
امتیاز
12,245
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بابل
سال فارغ التحصیلی
1395
رشته دانشگاه
پزشکی
سلام

در مورد خشونت های خانگی نسبت به مردان اطلاعی دارید؟

خیلی از افراد فکر میکنن که مردان چون به طور کلی از نظر جسمانی قوی تر از زن ها هستن و به دلیل کلیشه های مختلف مردسالار,پس این امکان وجود نداره مردان قربانی خشونت خانگی بشن!

شاید این امار جالب باشه امابراساس گزارش سال 2010 مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری امریکا,تعداد مردانی که در دوازده ماه گذشته توسط شریک صمیمی خود مورد خشونت جسمی قرار گرفته بودن بیشتر از زنان بوده!

اما گزارش و شکایت مردها از این نوع خشونت ها خیلی کمتر از زنان!

دلایل این خشونت به نظرتون چه چیزهایی میتونه باشه؟ایا این پرسش درسته که میگن قدرت دفاعی و جسمی مردها بیشتر نیست که بتونن از خودشون دفاع کنن؟رسانه و جریان های فمنیسم تاثیری تو این موضوع دارند؟و..
 
موضوع جالبیه
به نظرم باقدرت گرفتن انجمن های فمینیستی طی این چند سال زنا درصدد اینن که به هر شکلی حقی که این همه مدت ازشون پایمال شده‌بگیرن(که به نظرم مهم تر از خشونت جسمی خشونت جنسیه)
 
موضوع جالبیه
به نظرم باقدرت گرفتن انجمن های فمینیستی طی این چند سال زنا درصدد اینن که به هر شکلی حقی که این همه مدت ازشون پایمال شده‌بگیرن(که به نظرم مهم تر از خشونت جسمی خشونت جنسیه)

در رابطه با خشونت جنسی که عملا قانون مشخصی حتی نداریم و وضع واقعا پیچیده و سخته
اگر هم تجاوزکننده زن باشد، مرد قربانی در صورت شکایت از زن تجاوزکننده حتی احتمال آن وجود دارد دارد که خودش به زندان بیفتد و در صورتی که مرد از خود مقاومتی نشان دهد از طرف دادگاه و جامعه متهم به خشونت علیه زنان می‌شود.
و
موارد زیادی مشاهده شده که در حالتی که زن به مرد تجاوز کند و زن باردار شود، مرد موظف به پرداخت نفقه شده و این موارد حتی برای مردان قربانی که سن آن‌ها زیر سن قانونی هم بوده پیش آمده‌استو
 
چرا خشونت روحی رو کسی ذکر نکرد؟
بعضی وقتها از نظر روانی (با توقعات بیجا، شکایت کردن و غرغر) مردها تحت فشار قرار میگیرن.
(البته خارج از شوخی)
 
البته من مشکل دارم که این رو به فعالیت‌های فمنیست‌ها ربط بدیم(هرچند کسی این رو نگفت لزوما : )) ) به نظرم این چیزی نیست که جدیدا زیاد شده باشه در واقع جدیدا صحبت ازشون بیشتر و بیان مشکلاتشون راحتتر شده. چه بسا که شاید کم شدن دید بد به مردانی که از این صحبت میکنن بخشیش به خاطر کارای فمنیسم باشه. (البته کلا فمنیسم خیلی قسمتای مختلف و بعضا حتی مخالف با هم زیاد داره کلا اینکه یه سری چیزا رو به یه واحد بزرگ به اسم"فمنیسم" ربط بدیم خوشم نمیاد)

به نظرم اینکه قدرت بدنی مردا بیشتره درسته. خشونتی که مردان بر علیه زنان استفاده می‌برن احتمال(از لحاظ آماری نمی‌گم همینجوری حرف میزنم و ممکنه اشتباه باشه و احتمالا در ادامه بحث برم دنبال جواب دقیقتر) تبدیلش به آسیب جدی بیشتره به نظرم این در نگاه بی‌تفاوت به خشونت خانگی علیه مردان تاثیر داره و اصلا یه سری کارا که در مقابل زنان خیلی بد دیده میشه در مقابل مردان حتی بعضا خنده‌دار دیده میشه مثلا سیلی زدن. احتمالا هم در تصورات افرادی که چنین صحنه‌ای رو میبینن اینه که یا مرده حقش بوده یا شوخیه و در هر صورت آسیب جدی به مرد نمی‌رسه پس مشکل نداره که به نظرم به شدت تصور مسخره‌ای کار اشتباه اشتباهه مهم نیست که حالا آسیب جدی بهش برسه یا نه. به نظرم راجع به یه سری از این قبیل رفتارها که عادی شده رو بیشتر در ذهن خودمون باز کنیم و سعی کنیم وجهه‌ی بدی بهش بدیم در فرهنگ مردم.

+ به نظرم این عادی دیده شدنش تا حد خوبی تقصیر مدیا هم هست که خیلی وقتا این نوع خشونتا علیه مردان جک بوده و حتی تجاوز بهشون هم راحت باهاش شوخی میشه!

چرا خشونت روحی رو کسی ذکر نکرد؟
بعضی وقتها از نظر روانی (با توقعات بیجا، شکایت کردن و غرغر) مردها تحت فشار قرار میگیرن.
(البته خارج از شوخی)

(اصطلاح خشونت روانی بهتر نیست؟)

البته اینم نکته‌ی مهمیه ولی فکر نکنم شامل اون چیزایی که شما گفتین بشه (غرغر؟: -") یه سری کارا هستن مثل بد کردن همسر با خانواده و دوستاش، دعواهای بی‌خود راه انداختن برای آشفته کردن ذهن، سرد شدن ناگهانی و عذاب وجدان ایجاد کردن و چیزهایی از این قبیل. منظورم اینه که در واقع یه سری سواستفاده های عاطفی و روانی میشه (حالا حتی بعضی وقتا بدون خبر خود شخص سواستفاده کننده!) نه رفتارهایی مثل شکایت و غرغر:- "

+ حرفای بیشتری دارم ولی فعلا همینا به ذهنم رسید بگم و به نظرم کافیه.
+ یه چیزی جالبه بدونین آمار خشونت خانگی در بین زنان همجنسگرا بالا و در بین مردان همجنسگرا کمترینه. منبع. البته تو همین خیلی اطلاعات جالب دیگه هم هست که از این هم ممکنه بعدا حرفای بیشتری داشته باشم.
 
(اصطلاح خشونت روانی بهتر نیست؟)

البته اینم نکته‌ی مهمیه ولی فکر نکنم شامل اون چیزایی که شما گفتین بشه (غرغر؟: -") یه سری کارا هستن مثل بد کردن همسر با خانواده و دوستاش، دعواهای بی‌خود راه انداختن برای آشفته کردن ذهن، سرد شدن ناگهانی و عذاب وجدان ایجاد کردن و چیزهایی از این قبیل. منظورم اینه که در واقع یه سری سواستفاده های عاطفی و روانی میشه (حالا حتی بعضی وقتا بدون خبر خود شخص سواستفاده کننده!) نه رفتارهایی مثل شکایت و غرغر:- "
دقیقا درسته.
ولی خب اون موقع این چیزا به ذهنم نرسید.

میخوام یه سوال بپرسم
برداشت شما از خشونت خانگی چی بود که گفتین خشونت روحی؟
کلا هر نوع خشونتی که میشه بهش فکر کرد
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:
کلا هر نوع خشونتی که میشه بهش فکر کرد
خب این «کلا» ِ شما غلطه، می دونین چرا‍ ؟ چون هنوز دقیق راجع به خشونت خانگی بحث نشده.
بهتون بگم که قهر و فحاشی هم خشونت خانگی ‍ه چی؟
من صرفا میگم یکبار دیگه یه سرچی داشته باشین راجع به اولا خشونت و بعد خشونت خانگی، شاید نظرتون تغییر کرد ( :
 
میخوام یه سوال بپرسم
برداشت شما از خشونت خانگی چی بود که گفتین خشونت روحی؟
من منظور اون دوستمون رو نمیدونم ولی خشونت علیه مردان اکثرا به صورت SDV یا همون Sexual and domestic violence هست که اثرش به سرعت روی روان اون فرد و کلا شخصیتش مشاهده میشه
 
بهتون بگم که قهر و فحاشی هم خشونت خانگی ‍ه چی؟
اینم زیرمجموعه خشونت روانیه

من منظور اون دوستمون رو نمیدونم ولی خشونت علیه مردان اکثرا به صورت SDV یا همون Sexual and domestic violence هست که اثرش به سرعت روی روان اون فرد و کلا شخصیتش مشاهده میشه
خب تو خشونت روانی اثر به سرعت مشخص نمیشه و در طول زمانی نسبتاً طولانی اثرشو نشون میده
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:
خب تو خشونت روانی اثر به سرعت مشخص نمیشه و در طول زمانی نسبتاً طولانی اثرشو نشون میده
اثر به سرعت مشخص میشه تو زمان طولانی پایدار میمونه طبق تحقیق پروفسور لیندا ریچر long-lasting mental and emotional harm
ینی پایدار میمونه نه اینکه دیر نشون میده
l
 
من کاملا مخالف این تصورم که به رسمیت نشناختنش ربط داده بشه به فمینیسم و قدرت گرفتن جنبش های حقوق زنان. در واقع اتفاقا برعکس فکر میکنم! ناشی از همون چیزیه که فمینیست ها باهاش مبارزه میکنن(مردسالاری و جنسیت زدگی)
اینو میدونم که خشونت و تجاوز معانی و ابعاد خیلی گسترده تری دارن، ولی شدیدترین حالتش به شکل تجاوز جنسی، همزمان بعید ترین حالتی هم هست که فکر کنیم ممکنه به خشونت علیه مردان ربط پیدا کنه. دلیلش هم این تصور مردسالارانه از رابطه جنسیه که به مثابه امری نابرابر و سلطه گرانه دیده میشه؛ یعنی یک "فاعل"(مرد) داره و یک "مفعول"(زن). در این تصور، رابطه جنسی کاریه که مرد روی زن انجام میده(متاسفم که اینو میگم، ولی حتی در زبان عامیانه و بی ادبانه هم اینو بصورت "کردن" و "دادن" میفهمیم)، نه نیاز جنسی دوطرفه. این خودش باعث این دیدگاه میشه که چون تجاوز همیشه حاصل دست درازیه و یک "انجام دهنده" داره که به "چیزی/کسی" تجاوز کرده، پس تجاوز کننده همیشه مرده و تجاوز به مردان از طرف زنان بی معنیه. تجاوز فقط بصورت "اجبار به پذیرش دخول" معنی میشه، نه "اجبار به انجام دخول".
اما خب این تصور، مردسالار و غلطه. رابطه جنسی نه امری یک طرفه که توسط یک نفر روی کسی دیگه انجام بشه، بلکه رابطه ای دو طرفه ست. هر اجباری توی این رابطه دو طرفه رو میشه تجاوز حساب کرد، چه از جانب مرد و چه زن. گویا در این باره هم اصطلاح جدید "دخول اجباری" وضع شده که به همون حالت دومی که گفتم ارجاع داده میشه(اجبار به انجام دخول)، تجاوز هم برای حالت اول(اجبار به پذیرش دخول). در واقع اینا تعاریف حقوقی هستن. هرچند بطور کلی، هردو نوعی اجبار هستن و تجاوزن.
البته همین مسئله مرد به مثابه جنس قوی تر و فاعل، روی جدی نگرفتن گزارشات و سرافکندگی افراد از گزارش این موارد میتونه تاثیرگذار باشه.
اتفاقا کارزارهای مقابل خشونت علیه مردان، نباید خودشون رو مقابل فمینیست ها قرار بدن و موضع راست افراطی داشته باشن. چون کمابیش علل واحدی دارن و در یک راستائن.
 
آخرین ویرایش:
الان بحث سر چیه دقیقا : )) ایشون هم که میگن خشونت روانی و من هم که اینو گفتم منظورمون به عنوان زیرمجموعه خشونت خانگی بوده (حداقل خودم رو میدونم و ایشون رو هم حدس میزنم همین باشه)
 
Back
بالا