نام:سمفونی مردگان
نویسنده:عباس معروفی
انتشارات:ققنوس
شرح کلی:
ساعت آقای درستکار بیش از سی سال است که از کار افتاده؛ در ساعت پنج و نیم بعداز ظهر تیرماه سال ۱۳۲۵٫ ساعت سر در کلیسا سالها پیش از کار افتاده بود و ساعت اورهان را مردی با خود برده است، اما زمان همچنان میگردد و ویرانی به بار میآورد.
“سمفونی مردگان” رمان بسیار ستوده شده عباس معروفی، حکایت شوربختی مردمانی است که مرگی مدام را به دوش میکشند و در جنون ادامه مییابند.
نوع روایت معروفی در سمفونی مردگان منحصر به فرد است. این داستان یک حادثه را از منظر چند ناظر روایت میکند. شخصیت اصلی داستان شاعر جوانی است که گرفتار خشم پدر سنتی خود میشود. معروفی در این کتاب دردسرهای یک روشنفکر سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۰ را از منظر دید چند شخصیت مختلف داستان روایت میکند.
- اورهان، پسر کوچک خانواده و وارث تفکرات سنتی پدر نماینده نسل جدید قدیم اندیش
- آیدا، دختر خانواده، نماینده احساسات جامعه
- پدر، نماینده عوام تحت تأثیر مذهب
- بیوه همسایه روبرو، نماینده روشنفکران
- صاحب کارگاه چوب بری، نماینده روشن فکران محافظه کار
- آیدین یا سوجی، پسر خانواده، شاعر و نماینده نسل جوان درگیر در تناقضات
ساختمان رمان از منطق کلاسیکی بهره میبرد، منطق از کل به جزء رسیدن. در همان موومان اول قصهی اصلی رخ میدهد و در موومانهای بعد جزئیات شرح داده میشود، درست همانند یک سمفونی.
«سمفونی مردگان» حکایت جامعهای غفلتزده است که روح روشن آیدین و فکر همیشه فعال او تنها بخش بیدار جامعه است که در زیر برف و سرما مرده است.
روحی که زیر بار غفلت و خاموشی شهر کمرش میشکند و تاب اینهمه سیاهی را نمیآورد و کارش به جنون میکشد.
آیدینی که با حجمه ی مخالفت عظیمی از جانب ایازها، جابرها و اورهانها روبهرو و سرکوب میشود، با سورملینا و آیدای مرده مواجه میشود چگونه میتواند امید به زندگی داشته باشد؟
شاید همین دلیلی باشد تا بوی نفسهای خستهی آیدین و معناباختگی حاصل از تفکراتی که رنگوبوی نوشتههای ژان پل سارتر و کامو را دارد کلمات معروفی را در «سمفونی مردگان» فرا بگیرد.
به طور کلی میتوان تِم داستان را برادرکُشی و سرکوب روشنفکری تصور کرد که با توجه به دیدگاه اگزیستانسیالیسم
عباس معروفی روشنفکر و یا کوتهبین بودن انسان در گروی شرایطی است که فرد برای روحش در نظر میگیرد. به طور خلاصه میتوان گفت که پیام «سمفونی مردگان» این است که ما نباید همانگونه که هستیم بمیریم، بلکه در مسیر آینده و برطرف کردن نقایص و ضعفها باید گذشته را سرمشق قرار دهیم.
جوایز و افتخارات:این کتاب در سال ۲۰۰۱، برنده جایزه بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ شد
امتیاز من:9 از 10