فیلم‌ها و بازی‌های ویدئویی

  • شروع کننده موضوع کاربر حذف شده 8031
  • تاریخ شروع
  • شروع کننده موضوع
  • #1

کاربر حذف شده 8031

مهمان
بعد از فیلم ۱۹۱۷ سم مندس دوباره این بحث پیش کشیده شد که چه فرقی بین فیلم‌های سینمایی و بازی‌های ویدئویی وجود داره. برای مثال، همین فیلم ۱۹۱۷، آیا تجربۀ جدید و منحصر به فردتری نسبت به بازی‌هایی مثل Call of Duty و یا Battlefield دراختیار بیننده‌اش قرار میده یا نه؟
و در مقیاس کلی‌تر آیا مقایسۀ سینما و بازی‌ها درسته؟ آیا با پیشرفت‌های تکنولوژی باید شاهد به خطر افتادن جایگاه سینما توسط بازی‌های ویدئویی‌ باشیم؟
 

Aida.A98

کاربر جدید
ارسال‌ها
4
امتیاز
50
نام مرکز سمپاد
فرزانگان رشت
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
96
سلام. من فیلم ۱۹۱۷ رو ندیدم فقط صحنه هایی ازشو دیدم.
بنظر من سینما هیچ وقت نمی تونه جای بازی های ویدئویی رو بگیره. در زمینه سینما ما فقط یک تماشاگر هستیم باید کارگردان اون قدر هنر داشته باشه تا بتونه درگیر کنه احساسات بیننده رو با خودش.
ولی در زمینه گیم ما از اول واقعا درگیر هستیم.
مثلا تو آنچارتد اون نیاز ماجراجویی ما برطرف شد قشنگ با نیتن دریک همراه بودیم .
تو بازی های RPG (نقش آفرینی )مثل دیترویت واقعا خودمون روند بازی رو تصمیم می گرفتیم .
تو خط داستانی و اکشن ، رد دد ما رو برد به دنیای وسترن کدوم فیلم میتونه این جور باشه آخه؟ تمام جزئیات این بازی هدف داره.
یا نسخه های GTA ، حتی سازندگان سریال وست ورلد اعتراف کردند از GTA الگو گرفتند ؛ برای ساخت سریال که یه پارکی بود که انسان ها ازاد بودند با هوش های مصنوعی هرکاری به میل خودشون کنند.
 
  • لایک
امتیازات: PD

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
به نظرم اگه بخوایم جذابیتِ فیلم و گیم‌ برای مخاطب رو بررسی کنیم، گیم پتانسیل‌های خیلی بیشتری داره!
بازی‌های ویدئویی قابلیتِ تعامل(interaction) و ارتباط با محتوا رو به مخاطب میدن. یعنی گیمر حقِ انتخاب داره و میتونه تصمیم بگیره چه کارهایی انجام بده و قطعاً محتوا واسش خیلی ملموس‌تر به نظر میاد. درحالی‌که فیلم‌ها ذاتاً مخاطب رو منفعل قرار میدن و فقط محتوایی از پیش تعیین‌شده رو بهش القا میکنن! البته نمیگم گیم آزادیِ کامل داره و همه‌چیز رو خود گیمر تعیین میکنه. چون واقعاً مخاطبِ گیم هم تا حدودی منفعله! ولی انگار تو یه محدوده‌ی خیلی گسترده‌تری قرار داده شده. و خب واضحه که این تعامل و تصمیم‌گیری‌های هرچند محدود تو گیم، یه مزیتِ بزرگ نسبت به فیلم‌ها محسوب میشه. واقعاً نمیتونیم جذابیتِ بازی‌های open worldی مثل witcher و farcry و skyrim و gta رو انکار کنیم! یا فراتر از این، بازی‌های استراتژیکی مثل dota. یا حتی گیم‌های آنلاین!
یه گروهی اعتقاد دارن که گیم هیچ‌وقت نمیتونه به اندازه‌ی فیلم‌ها واقعی(real) باشه. یعنی بازی‌ها بیشتر یه چیز مصنوعی و گرافیکی هستن که مخاطب نمیتونه باورش کنه! خب این قضیه تا چند سال پیش درست بود، ولی با وجود موتورای بازی‌سازیِ قدرتمندی که تو این چندساله وارد صنعت گیم‌ شدن، قطعاً خیلی از بازی‌ها به مراتب واقعی‌تر از فیلما میتونن باشن! خصوصاً در زمینه‌ی اکشن و جلوه‌های ویژه. اگه یه نگاهی به گیم‌پلی بازیایی مثل last of us و assassin's creed valhalla بندازید، به وضوح حس میکنید که صنعتِ گیم چقدر از لحاظ بصری به واقعی بودن نزدیک شده! و خب اگه این پیشرفتای گرافیکی ادامه داشته باشه، که به نظر میاد داره، قطعاً میتونه حتی این مزیتِ "واقعی بودن" رو هم از سینما بدزده! (تا جایی که من خبر دارم، شرکتایی مثل sony و ubisoft و activision تو این چندسال در همین راستا سرمایه‌گذاریِ زیادی رو سخت‌افزارِ موتورای بازی‌سازی کردن.)(و البته کسی شرکت croteam رو فراموش نکرده که 20 سال پیش اومد یه موتورِ نسبتاً قوی مثل serious engine رو مختصِ بازی serious sam ارائه داد! و خب این نشون میده که تلاش برای بهبودِ موتور‌ها و قدرتِ بازی‌ها، خیلی وقته که جدی گرفته شده.)
یه مسئله‌ی دیگه‌ای هم که وجود داره، جنبه‌ی هنری و پختگیِ روایته. که خیلی‌ها اعتقاد دارن محتوایی که سینما به مخاطب میده عمیق‌تر و کار‌شده‌تر از بازی‌هاست! خب اگه کلیّتِ قضیه رو نگاه کنیم، احتمالاً در این مورد حق دارن :)) کمپانی‌های بازی‌سازی مخصوصاً تو چند سالِ اخیر، بیشتر سعی میکنن رو قدرتِ تعامل و جنبه‌های بصری و اکشن و این مسائل کار کنن و متاسفانه یه مقدار از کیفیتِ روایت و گیم‌پلی غافل میشن! هرچند هنوز هم بازی‌سازهایی هستن که به اندازه‌ی یه فیلمِ قوی، به محتوای روایی بها میدن و آثارِ ارزشمندی میسازن. (مثالِ بارزش هم کمپانی playdead میتونه باشه که limbo و inside رو ساخت و با موفقیتی که هم از نظر مخاطبِ عام و هم از نظر منتقدین به دست آورد، یه تلنگری به بازی‌ساز‌های دیگه زد که آقا اکشن و گرافیک رو ول کنید، بیاید محتوای عمیق بسازید!)(حتی به نظرم خیلی از کمپانی‌ها مثل ubisoft در کنارِ اکشن و گرافیکِ قوی، واقعاً محتوای قوی و خوبی هم تو بازی‌ها پیاده میکنن و ایده‌های خفنی تو داستانِ بازی دارن. مثال معروفش هم child of light و نسخه‌های ابتداییِ assassin's creed.)(به علاوه‌ی اینکه کلاً بازیای پلتفرم رو این جنبه تمرکزِ زیادی دارن معمولاً. مثل owlboy و ori که تو چند سالِ اخیر ساخته شدن و از لحاظ روایت واقعاً قوی ظاهر شدن!)
و نکته‌ی بعد اینکه به نظرم رقابتی که الان تو صنعتِ گیم هست، به مراتب مشهودتر‌ از سینماست. کمپانی‌های بازی‌سازی واقعاً نیاز دارن که تکنولوژی و سخت‌افزارِ موتورهای بازی‌سازی‌شون رو ارتقا بدن تا بتونن تو بازار باقی بمونن. ‌و در کنارش مجبورن محتوای خوبی تو بازی داشته باشن تا محبوبیت بین مخاطب‌ها رو حفظ کنن! آیا این رقابت واقعاً تو سینما هم به همین شدت وجود داره؟ من فکر نمیکنم اینطور باشه.
یه‌نکته‌ی مهمِ دیگه، باز هم همون ملموس بودنِ گیمه. خب ببینید طبیعتاً منِ مخاطب وقتی میتونم یه موقعیت رو کامل درک کنم که توش قرار بگیرم!(حتی اگر مجازی باشه.) از این جهت، بازی میتونه هیجانِ بیشتری برای من داشته باشه.
و علاوه‌ بر همه‌ی این‌ها، گیم میتونه یه ابزاری باشه برای "تجربه کردنِ" خیلی چیزها‌ی جدید. حالا این میتونه تجربه‌ی یه دنیای فانتزی و تخیّلی باشه، میتونه یه بُرهه‌‌ی دیگری از تاریخ باشه، یا تجربه‌ی هر فعالیتی که شاید در واقعیت امکانِ تجربه‌ کردن‌شون رو نداشته باشیم! مثلاً من ترجیح میدم خودم یه آواتار تو بازی باشم تا اینکه بخوام یه آواتار رو تو فیلمِ جیمز‌ کامرون نگاه کنم. چرا؟ چون برام ملموس‌تره و میتونم "حضور" داشته باشم.

هرچند فیلم هم جذابیت‌های خودش رو داره و نمیشه این‌ رو انکار کرد. من واقعاً نمیتونم تصور کنم چطور یه گیم با مضمونی مشابهِ فیلم 1917 میتونه وجود داشته باشه. یعنی اصلاً فکر نمیکنم که بشه با CoD و Battlefield تجربه‌ای مثلِ تماشای این فیلم رو به مخاطب داد! چون طبیعیه که فیلم قطعاً فراتر از اکشن و محیطِ اتفاق افتادن، عناصرِ دیگری هم داره و درست نیست اینقدر کلی مقایسه کنیم این‌ها رو. یا مثلاً من‌ فکر می‌کنم که درمورد مسائلی مثل نمایش دادنِ هیجانات و عواطفِ انسانی، سینما هنوز خیلی قوی‌تر و جلوتر از بازی‌ها میتونه این‌کار رو انجام بده. چون تکنولوژیِ‌ گیم هنوز راهِ زیادی رو داره تا بتونه اکت‌های انسانیِ رو اینقدر واقعی مثل بازیگر‌های سینما شبیه‌سازی کنه!

در کل، من فکر میکنم گیم تو خیلی از زمینه‌ها رسانه‌ی جذاب‌تری از سینماست. و اگر جریان همین‌طور ادامه پیدا کنه، شاید یه روز "قدرت و کیفیتِ محتوا"ی گیم هم‌ از فیلم‌ها بیشتر بشه.

+البته شاید هم نباید یه رسانه‌ای با مخاطبِ منفعل مثل سینما رو با رسانه‌ی تعامل‌محوری مثل گیم مقایسه کنیم. نمیدانم.
 
آخرین ویرایش:
ارسال‌ها
589
امتیاز
11,386
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
97
به نظر من مقایسه‌ی بازی و فیلم از پایه غلطه. مثل اینه که بیایم فیلم رو با سریال مقایسه کنیم: با اینکه تکنیکالی ممکنه سود چندانی نداره. کلا معمولا داستان‌های مختلف مدیوم‌های مختلفی رو میطلبن. حتی در داستان‌هایی که در یه مدیوم بودن مثلا کتاب و بعد به فیلم تبدیل شدن هم با اینکه ذات داستان یکیه معمولا نوع پیاده شدنشون و در نتیجه تاثیرشون رو مخاطب فرق میکنه. ولی راجع به اینکه صنعت سینما رو تهدید میکنه یا نه به نظرم میکنه و خوبه که میکنه. الان بازی‌ها خیلی دسته کم گرفته میشن و اکثر مردم عادی هنر و یه مدیوم داستان گویی به حسابش نمیارن. خوبه اگه پیشرفت کنه و آدم‌های بیشتری به سمتش برن که لزوما گیمر نیستن و صرفا میخوان یه داستانو تجربه کنن.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

کاربر حذف شده 8031

مهمان
بحث کلی شروع شده و حالا سعی می‌کنیم ریزتر بشیم. بذارید با یک مثال تاریخی که یه مقداری هم به این قضیه ربط داره، شروع کنم. یه زمانی کارگردان‌های مطرح سینما موزیک ویدئو درست نمی‌کردند و خب این کار رو دور از شأن و یا کاری فاقد جذابیت‌های هنری می‌دونستن. ولی، الانه دیگه این موضوع مطرح نیست. الان دیوید لینچ و یا فیلیپ گراندریو موزیک ویدئو می‌سازند و اتفاقا کیفیتِ هنری هم دارند.
حالا به نظرم باید هدف بحث به این سمت بره که آیا بازی‌های ویدئویی هم می‌تونن مثل موزیک ویدئو کیفیت هنری داشته باشن؟ و الّا طبیعتا فیلم‌ها با بازی‌های ویدئویی قابل قیاس نیستن. در واقع، به همین خاطر هم هست که مباحثی مثل «جذابیت» و یا «رقابت» آ‌ن‌چنان به این بحث مربوط نمی‌شن. و یا اگر هم بشن جواب ساده است: سینما و فیلم‌ها، «هنر» هستن ولی بازی‌سازی و بازی‌ها «صنعت». و یا باز به همین دلایل هست که خیلی از فیلم‌ها ابدا به گیشه نگاهی ندارن و حتّی خرج خودشون رو هم درنمی‌آرن ولی کارگردان‌های اون فیلم‌ها باز هم امکان بقا دارن. ولی توی بازی‌سازی، همچنین چیزی هست؟ نه. اینجا بحث صنعت و توجیه اقتصادی مطرح هست.

در ضمن، بحثِ من ابدا مقایسۀ ۱۹۱۷ با بازی‌ها نیست. بیشتر دوست دارم بحث این سمتی باشه که بده و بستون‌های فیلم‌ها و بازی‌های ویدئویی رو بررسی کنیم. برای شفاف‌تر شدن موضوع بد نیست یادآوری بکنم که فیلم نجات سرباز رایانِ اسپیلبرگ، نه تنها، ژانر جنگیِ سینما رو تحت تاثیر قرار میده بلکه، بازی‌های جنگی رو هم تحت تاثیر زیادی قرار میده. بازی‌های جنگی به نظرم خیلی مهمن چون که تقریبا مادرِ بازی‌های ویدئویی نسل‌های بعد شدن.

حالا به نظرم سؤالی که این وسط ما باید دنبالش باشیم این هست که بازی‌های ویدئویی یک تجربۀ هنری برای مخاطب‌شون به حساب میاد؟ (والا یادم نمیاد توی چه مقاله‌ای این رو خوندم ولی یادمه اینجوری گفته بود که سینما با «مخاطب» سروکار داره، ولی بازی با «کاربر»!) آیا بازی‌های ویدئویی با صرفِ ملاک قرار دادن «جذابیت»می‌تونن به ساحت یک تجربۀ هنری نزدیک بشن؟ یک بحث دیگه هم که تا حدی اشاره شد، مخاطب توی سینما منفعل هست ولی توی بازی‌ها تعامل داره. این موضوع چطور؟ آیا بحثِ تعامل می‌تونه بازی‌ها رو به یک هنر یکّه تبدیل بکنه؟

برای اینکه بحث رو مصداقی‌تر هم بشه برد جلو، به نظرم، بد نیست یه نگاهی به ریویویِ نوید پورمحمدرضا بندازیم:
«۱۹۱۷» می‌خواهد زیبایی‌‌شناسیِ ویدئوگیم‌های جنگی را در ساحتی تاریخی‌تر، واقعی‌تر، و عمیق‌تر به پرواز درآورد؛ پرواز هم می‌کند اما نه آن‌قدر بلند، نه آن‌قدر بدیع. مأموریتی به دو سرباز محول می‌شود و آن‌ها باید نامه‌ای حیاتی را به کیلومترها دورتر، به دست فرمانده‌ی یک عملیات مهم برسانند. موتور فیلم روشن می‌شود و سفری پرخطر را همراه دو سرباز آغاز می‌کند. ایده‌ی جاه‌طلبانه این است که حرکت باید شبیه به حرکتِ ویدئوگیم‌هایی مثل «کال آف دیوتی» و «بَتلفیلد» به سبک تیراندازی اول‌شخص باشد؛ این‌بار اما نه درون جهان بازی، که درون مدیوم سینما. سروکله‌ی راجر دیکینزِ فیلم‌بردار پیدا می‌شود. بلافاصله بعد از پروژه‌ی جنون‌آمیز «بلیدرانر ۲۰۴۹»، حالا نوبت یک پروژه‌ی تصورناپذیر دیگر است، این‌بار با سام مندس، همکار قدیمی. اگر جهت و هدفِ نگاه در «کال آف دیوتی» بیش از هر چیز متمرکز بر طعمه، یا همان نیروی غیرخودی، است و «دیدن» در آن یعنی نشانه گرفتن و شلیک کردن، دیکینز و مندس «چشم»ی را طراحی می‌کنند که برای «دیدن»، به خودیِ خود، ارزش قائل است. دوربین، مرتفع‌تر و پیچیده‌تر و جان‌دار از یک نمای اورشولدرِ صرف، نه همزادی برای چشم سربازان که معرف چشم خودش است: همراه سومی که گاه همانی را نگاه می‌کند که دو سرباز، گاه خود دو سرباز را نگاه می‌کند، و گاه به چیزها و منظره‌ها از زوایه و ارتفاعی، دور از دسترسِ دو سرباز، نگاه می‌کند. اما نکته‌ی کلیدی، پیوسته بودنِ نگاه و حرکتش است: شاید یک تجربه‌ی ادراکی تازه برای مخاطبی که به میانجیِ چشم دوربین راهی جبهه‌های نبرد شده.
 

خِیزَران

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,889
امتیاز
38,732
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهر ستاره ها
سال فارغ التحصیلی
2020
من معتقدم قیاس دو مقوله ای که کاملا جدا از همن کار درستی نیست .فیلم های قشنگ و تاثیر گذار وجود دارند .بازی های بسیار جذاب و اموزنده ای هم هست . قیاس فقط برای فیلم با فیلم یا گیم با گیم مناسبه بنظرم
 
بالا