- شروع کننده موضوع
- #1
- ارسالها
- 562
- امتیاز
- 15,927
- نام مرکز سمپاد
- شهید بهشتی 1
- شهر
- ساری
- سال فارغ التحصیلی
- 1400
.
یک بار دیگه :) این بار ، خوندن :)شرق شناسی ، ادوارد سعید
نام کتاب : دانش خطرناک ، شرق شناسی و مصائب آنیک بار دیگه :) این بار ، خوندن :)
یکی از پربار ترین تلاش ها در کاربرد روشمند تبارشناسی میشل فوکو با انتشار این کتاب صورت گرفت . سعید ، همانند فوکو ، به این علاقه مند بود که یک " دیگری " چگونه ساخته می شود .
موضوع بحث سعید ، شرق بود . شرقی های سعید مشابه دیوانگان و تبهکاران فوکو هستند که شناسایی ، تحقیق و کنترل می شوند اما به هیج وجه به آنان اجازه سخن گفتن داده نمی شود .
سعید از راه بررسی بایگانی های دیپلماتیک ، سفرنامه ها و آثار ادبی ، نشان داد که چگونه غرب در دوران پس از عصر روشنگری ، به صورت " نوشتاری " شرق را تصاحب کرد . به عقیده سعید ، جوامع هویت خویش را از طریق قرار گرفتن در کنار دیگری کسب می کنند . نگاهی به طیف فرهنگ های سیاسی جهان این گفته سعید را تایید می کند که شیوه دوگانه سازی " ما " و " آن ها " بخش مهمی از هر نظام سازمان یافته ست . همیشه مردم بر پایه ی هوادار و مخالف ، یار و رقیب و از همه مهم تر ، دوست و دشمن تقسیم می شوند .
سعید اعتقاد دارد که این تصاحب از طریق گفتمان متفاوت ، که او آن را شرق شناسی می داند ، امکان پذیر شد . به نظر او ، شرق شناسی عبارت است از یک رشته گفتمان منسجم علمی که فرهنگ اروپایی در دوران پس از عصر روشنگری توانست با آن " شرق " را از حیث سیاسی ، جامعه شناسی ، نظامی ، ایدئولوژی ، علمی و تخیلی اداره کند و حتی به وجود آورد (۳)
به گفته سعید ، خطی که برای جدا کردن شرق از غرب در جایی میان مرز یونان و ترکیه کشیده شد ، بیشتر از آنکه یک واقعیت طبیعی باشد ، یک " اختراع جغرافیایی " بود :
باید این نظر مهم ویکو را جدی بگیریم که انسان ها تاریخ خود را می سازند و آنچه می توانند بدانند همان چیزی ست که آن را ساخته اند و به جغرافیا بسط می دهند . محله ها ، منطقه ها ، و بخش های جغرافیایی ( مانند شرق و غرب ) ساخته انسان است . بنابراین شرق ، به اندازه خود غرب ، اندیشه ای ست که یک تاریخ و سنت فکری ، پنداشت ها ، و واژگانی دارد که در غرب و برای غرب به آن واقعیت و حضور بخشیده شده است .(۴و۵)
از آنجا که " خود " همواره با " دیگری " پیوند دارد ، در تضاد با این هستی برساخته بود که غرب توانست هویت خویش را به وجود آورد و حفظ کند . در این بین کشور های شرقی به سبب دوری جغرافیایی و انزوای تاریخی خود ، در قامت نا آشنا ترین دیگری در آمد . هند که مدت های مدیدی از مستعمرات بریتانیا محسوب می شد ، دومین نامزد دیگر بود به شمار می رفت . نامزدی که همراه با برآمدن جنبشی در قرن نوزدهم اهمیت روزافزونی یافت .
تنها نامزد باقیمانده برای برآوردن نیاز ذاتی غرب به یک " دیگری " جهان اسلام بود . از این زمان شرق اسلامی به کابوس جمعی اروپاییان مبدل گشت . در نظر اندیشمندان غربی ، شرقی ها در یک " فضای گفتمانی " به سر می بردند . از این رو ، چنانچه سعید به درستی استدلال می کند ، رابطه بین شرق و شرق شناسان رابطه ای " تاویل گرایانه " بود . پژوهشگر شرق شناس در حالی که در برابر یک تمدن دور دست و دشوار فهم ایستاده بود ، از راه ترجمه و با توصیف همدلانه ابهام را کاهش می داد تا بدین ترتیب بر دشواری فهم موضوع چیره شود (۲۲۲) شرق و شرقیان به عنوان متون و موضوع های واقعی و خیالی در خدمت نویسندگان بودند . دنیای نوشته های غربی و سکوت شرق ، این شرایط را به وجود می آورد که چیز های گوناگونی " شرقی " معرفی شوند و انگ " شرقی " بخورند . به این ترتیب شرق کالبد یک دستگاه اندیشگی شد که باید کشف ، مهار ، رهانیده ک متمدن شود !
سعید با توجه به آموزه های فوکو در رابطه با دانش و قدرت ، همکاری آگاهانه یا ناآگاهانه شرق شناس ها و قدرت های استعماری را آشکار می سازد :
شرق شناسان در نظر شرق را یافتند اما قدرت های استعماری در عمل بر آن چیره شدند .
به گفته سعید ، آن چه همکاری این دو را ممکن ساخت باور های مشترک نژادپرستانه و امپریالیستی شرق شناسان دانشگاهی و سیاستمداران استعمار گر بود.
تعصبات نژادی قرون وسطی - که متاثر از مذهب بود - پیشینه تاریخی نژادپرستی های پس از رنسانس را تشکیل میداد . از طرفی گذر از فئودالیسم که نیاز انباشت سرمایه را در پی می آورد ، قدرت های غربی را بر آن داشت تا سربازان خود را به دور ترین گوشه های دنیا روانه کنند .
در این بین اما ، آن چه بیش از سایر عوامل اهمیت داشت ، فرهنگ اروپا مدار عصر تجدد بود . شرق شناسی بیش از هر چیز نماد تجدد و فرزند ناتنی استعمار بود . تجدد ، با ردای علم ادعای سروری جهان را داشت . اندیشه ی جهان شمولی که بشر را در حرکت پیوسته می دید ، نا همزمانی شرق را نمی پذیرفت . از نگاه آنان ، شرق باید از پیشینه ی تاریخی اش دست می شست .
با تکیه بر همین هویت ساختگی ، اروپاییان شرق را مانند انبار کهنگی ها و نمود سکون و رکود شناختند . از نگاه آنان ، شرق یک دیگری بی طرف نبود ، بلکه دیگری سرکشی بود که باید مهار می شد .
فوکو و سعید " بازنمایی " را به نقد کشیدند . هدف آنان بازیافتن دیگران فرودست ( برای فوکو تبهکاران و دیوانگان و برای سعید ، شرقی ها ) بود که گفتمان فرادست آنان را نادیده می گرفت .
به طور خلاصه ، سعید در این کتاب دعوی غربیان در رابطه با حقیقت شرق را به چالش کشید و دلمشغولی او مقاومت در برابر این گفتمان چیره ی دارای اقتدار بود .
ضمن اینکه باور های ارزش گذارانه ی سعید در جای جای نوشته هایش متبلور است . گرایش های هنجارین او را ، چه در زمان سرزنش شرق شناسان و چه در هنگام دفاع از هموطنان فلسطینی اش نمایان است .
نکتهی جالب اینجاست که به نظر می رسد در پایان ، از یک " گفتمان وارونه " (۱) به هراس افتاده بود . او کتاب را با این درخواست پایان داد . درخواستی که توجه چندانی بدان نشده است :
امیدوارم به خواننده نشان داده باشم که پاسخ به شرق شناسی ، غرب شناسی نیست . هیچ شرقی سابقی از این اندیشه تسلی نخواهد دید که آن جا که او شرقی بوده احتمال دارد ، احتمال بسیار ، که حال بتواند شرقی های جدید یا غربی های ساخته خویش را مورد مطالعه قرار دهد (۳۲۸)
۱ _ گفتمان وارونه به معنی به عاریه گرفتن سلاح گفتمان اصلی برای مقابله با آن است . فوکو از گفتمان وارونه به عنوان روشی برای مقاومت یاد می کرد . او راجع به هم جنس گرایی نوشته بود :
باید به نمایندگی ار جانب خویش شروع به سخن گفتن کرد و درخواست کرد که " طبیعی بودن " چنین واقعبتی تصدیق شود . این کار باید با همان واژگان و مقولاتی انجام شود که بر اساس آنها همجنس گرایی گونه ای بیماری شناخته شده بود .
۱۱_ عملاً «پزشکی اجتماعی» به طور کلی تنها با استفاده از آمارهای میپردازد که در مورد پدیدههای مختلف موجود است. البته آمارهایی که به مقاصد محقق این رشته پاسخ می دهد بدون آنکه محقق هرگز در روشهای خود تجزیه و تحلیل واقعی ساختهای اجتماعی را وارد کند. این نقطه نظر در حقیقت افتراقی را که اشتروس بین «جامعهشناسی پزشکی» و «جامعه شناسی در پزشکی» قائل بود به نوعی دیگر نشان میدهد. به عقیده اشتروس جامعه پزشکی به مطالعه ساخت سازمانی، روابط مربوط به نقشها، نظام ارزشها، آداب و مناسک و وظایف پزشکی به عنوان یک نظام خاص رفتاری میپردازد. این نوع مطالعات مختص کسانی است که از نظر شغلی و آموزشی و تحقیقی نوعی استقلال در رابطه با کادر پزشکی دارند.حالا عجالتا شروع میکنیم با فیشهایی که برداشتم از جامعهشناسی پزشکی و بهداشت [نویسنده: منوچهر محسنی /نشر: دانشگاه تهران]
۲۳_ رونالد کومن خاطر نشان میکند که در کشورهای پیشرفته مانند اروپای غربی و ایالات متحده، هیچ نوع کاهشی در بارداری به علت استقرار برنامه تنظیم خانواده از طرف دولت یا موسسات خصوصی مطرح نبوده است. اولین تنزلها در این زمینه نتیجهی تصمیمات فردی میلیونها زوج به منظور مقابله با مسائل حاد بود که در جریان مدرنیزه شدن جامعه به وجود آمده بود.حالا عجالتا شروع میکنیم با فیشهایی که برداشتم از جامعهشناسی پزشکی و بهداشت [نویسنده: منوچهر محسنی /نشر: دانشگاه تهران]
۳۲_ با بررسی تاریخی مختصری میتوان به خوبی نشان داد که نظام بیمارستانی در اغلب کشورهای پیشرفته کنونی، از سه مرحله کاملا متمایز گذاشته است؛حالا عجالتا شروع میکنیم با فیشهایی که برداشتم از جامعهشناسی پزشکی و بهداشت [نویسنده: منوچهر محسنی /نشر: دانشگاه تهران]
فیشهایی از سیری در نظریههای جدید در علوم سیاسی
[نویسنده: حسین بشیریه/ نشر: علوم نوین]
فیشهایی از سیری در نظریههای جدید در علوم سیاسی
[نویسنده: حسین بشیریه/ نشر: علوم نوین]