- شروع کننده موضوع
- #1
- ارسالها
- 2,126
- امتیاز
- 23,690
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- قم
- سال فارغ التحصیلی
- 97
بچه ها
بیاید واسه تون چندتا سوال و طرز فکر روتین کنکوری ها رو بگم و بررسی کنم چه قدر غلطن و چه باید کرد،حالا باز هم اگر فکر سمی دیدید بگین تا با دو سال تجربه کنکورم ببینم چه میشه کرد من چون سواد مشاوره ای ندارم و در حد سواد خودم خیلی نمی تونم فراتر برم،از چیزایی میگم که عموم پس ـا کنکوری ها میدونن درسته.
خب پس من یه چیزایی رو بهتون میگم و بهتون میگم اگر بهش فکر کردید باید چه کاری انجام بدید.
1.من هیچی یادم نیست،تسلط ـم رو از دست دادم،وقت کمه،گیم ایز اور.
نگا کنید،خیلی حالت ایده آل ـیه شما هیچی یادتون نره،تسلط تون رو روی هیچی به طور موقت از دست ندید و ذاتا این روزهای باقی مانده به خودتون نگید اه کاشکی یکم دیگه وقت داشتم فلان کار رو می کردم. اما باور کنین اینکه فکر می کنین "هیچی" یادتون نیست،آی ِ عالم سوالایی که تا دیروز حل می کردین رو الان نمی تونین حل کنین تا حد زیادی به اضطراب تون برمیگرده، فرض رو بر این میذارم از روش های چرت و پرت موسسات و دی وی دی های آموزشی ِ نامرغوب استفاده نکردین((: خب پس،چندتا نفس عمیق بکشید قبل درس خوندن و آزمون زدن و فلان و فکرهای بدتون رو پشت در جا بذارید. نهایتا رجوع کنین به خلاصه هاتون،به جزوه هاتون،اما دنیا به آخر نرسیده،از 24 ساعت شبانه روز هم چیزی کم نشده! اگر شرایط تون سخته پس بیشتر تلاش کنید.
2.دیگه امسال از دستم رفت،سال دیگه باید کنکور بدم.
ببنید،پیش پیش به استقبال چیزی که در آینده قراره اتفاق بیفته نرید. مغزتون داره فرار میکنه که به خودش فشار نیاره،که ورودی دریافت نکنه شما هم خام ـش میشید. در حال ِ حاضر هیچ مهم نیست نتیجه چی میشه،موظفید روز کنکور برید کنکورتون رو بدید،نهایت تلاش تون رو بکنید. خب حالا نتیجه ی کنکور اومد و وضعیت اوه اوه بود،این آزمون مبنای شما برای برنامه ریزی درستون میشه. چی از این بهتر که در شرایط استاندارد امتحانی خودتون رو سنجیدید؟ چی بهتر از اینکه علی رغم تمام مشکلات رفتید و تلاش کردید؟ کامان،وسیع تر فکر کنید. چیزی که مهمه اینه به وقتش فکر کنکور مجدد باشین،الان کنکور 99 ـه هر وقت تموم شد تصمیم بگیرید بمونید یا برید.
3.حرف ِ دیگران.
بسط نمیدم این بخش رو،حرف مردم خیلی باد ِ هواست،باور کنید رتبه 1 کنکور هم بشید میگن باباش فلان بود،سهمیه ی فلان داشت،خیلی پولدار بود و... کنکورتون خوب نشه هم یه چیزی میگن. کلا مردم توجیه نیستن سرشون به کار خودشون باشه،احمقن،بی عقلن،شما حرف شون رو هی مرور نکنید خودتون رو زخمی کنید،دایورت کنید.
4.خیلی استرس دارم.
دو حالت داره که باید خودتون تشخیص بدین. حالت اول اینه که اضطراب تون زیاد هست،اما تقریبا قابل کنترله. اگر اینطوری هست ورزش کنین،هر موقع فکرای بد اومد سراغ تون تنفس های شکمی داشته باشین،موزیک بی کلام گوش بدین و از تصویر سازی های ذهنی پیدا کنین تا پرت شین از ماجرا. حالت دوم اینه که استرس تون خارج از حد کنترله،یعنی دچار حمله ی اضطراب یا پنیک میشید،هیچ کاریش نمی تونین بکنین،بهتره که به پزشک مراجعه کنین،خیلی چیز خوبی نیست،یه چک بکنه براتون. کار درستی نیست توصیه ی دارویی و فلان اما من خودم وقتی دکتر برام دارو تجویز کرد خیلی راحت تر شدم و دیگه اضطراب مریض گونه نداشتم.
5.شرایط نامساعد و ناهموار جلسه ی کنکور.
حقیقتش من نمیدونم امسال چه خواهد شد با وضعیت ماسک و فلان و فلان. اما من خودم رو یه سری چیزا خیلی حساس بودم،صدای دهان بغل دستی که داره ویفر و مغزیجات میخوره،صدای کفش مراقب،هم سینوزیت داشتم هم میگرن،یعنی هم نباید مستقیم جلوی کولر میبودم هم اگر خیلی فاصله داشتم به آنی سرم درد می گرفت. اما هیچ کدوم از اینها اتفاق نیفتاد،شاید هم اتفاق افتاد اما دو سال زحمت نکشیده بودم که سر این چیزها به باد بدم. اگر متمرکز باشید غالب این مسائل براتون نادیدنی میشن. در نهایت بچه ها وا بدید،بذارید شرایطی پیش بیاید بعد دنبال چاره باشید،پیش پیش چه کاری ازتون برمیاد؟ چی عایدتون میشه از استرس گرفتن بابتش؟ بدنتون قراره خیلی راه بیاد باهاتون.حالا یه اتفاقی هم افتاد جهنم! یه کاریش می کنید دیگه. خیلی احتمالش کمه که چیزی پیش بیاد، امیدوارم که شرایط مساعد باشه.
6.میزان تسلط.
راجع به سه حالت بحث می کنم. اگر درسی رو نزدیک صفرید،اگر درسی رو نزدیک صد هستین و اگر درسی رو خیلی مسلطین.
تو حالت اول وقتی عمده ی وقت اون درس رو دادید به درس دیگه تون،تاکید میکنم اگر میدونین حوالی صفر درصدید،یه نگاه به دفترچه بندازید. همه ی سوال ها اینطور نیستن که خیلی تمرین از قبل بخوان،ممکنه با یه مشتق الکی گرفتن،با یه جایگذاری گزینه ها،با یه نقطه یابی حل شن،چی از این بهتر؟ پس در نهایت نبندید دفترچه رو و اگر سوالی شک دارید نزنید که نمره منفی بیارید.
تو حالت دوم روی زمان نقصانی خیلی کار کنید،خیلی سریع تر و با دقت تمام درس های دیگه رو بزنید و بیاید سر اون درس. اما باقی درس ها رو به حد واسط برسونید که خیلی پایین تر از میانگین نباشید،پایین تر از میانگین زدن چیز خوبی نیست! یه وقت به امید صد زدن از وقت بقیه درس ها نزنید ها،شیرین کاری نکنید سر جلسه کنکور.
تو حالت سوم دو حالت پیش میاد،یا در همون حد انتظارتونه دشواری سوال ها که خب خدارو شکر میرید که داشته باشید سوال ها رو،اما اگر به طور برگ ریزانی سوال ها سخت بودن خودتون رو نبازید،شما وقتی مسلطید یعنی خیلی خوندید و کار کردید اصلا اومدید سوال سخت ها رو شکار کنید اما اگر درسی سخته واسه همه سخته،خودتون رو نبازید،یکم جا میخورید اول ولی خودتون رو جمع کنید و تا جایی که امکان داره حل کنید.
در نهایت:
بچه ها خیلی وقت ها اگر در سختی هستیم،می تونیم طرز فکرمون رو عوض کنیم و راحت بشیم! به همین سادگی. می تونیم فکر نکنیم کنکور یه غول ـه مگه سوال هاش چیزهایی جز درس های دوازده ساله ی شمان؟ مگه در حد دانش شما نیستن؟هستن دیگه.
این سال کنکور خیلی تفاوت ها ایجاد میکنه،بستر رشد میشه.دوازده سالی که درس خوندیم با درسی که برای کنکور می خونیم یه تفاوت جزئی دارن،نمره ی دبیرستان رو بذار دم کوزه آبش رو بخور،اما درصد هاتون توی کنکور تعیین می کنن چه رشته ای چه شهری،با این شوخی نکنید،این خیلی قراره اثر گذار باشه. خیلی زندگی شما رو در اون مقطع تحت الشعاع قرار میده. به حرف اینا که میگن کل زندگی رو عوض می کنه گوش ندید،زندگی اونقدا هم کوچولو نیست،اما تلاش خوب و انتخاب عاقلانه میتونه متضمن رفاه بیشتر و اثرگذاری در دوره های بعدی تون بشه.
پدیده ها اونقدرا صفر و یکی نیستن،همه چیز سفید یا سیاه نیست،قرار نیست وقتی نتیجه ی کنکورتون رو گرفتید درست برید سراغ چیزی که میخواستید یا که چون نمیرسید به مطلوب تون دیگه هیچی. اصلا انقدر انتخاب ها زیاد میشن موقع انتخاب رشته،خودتون رو پرپر نکنید سرش. تازه یکم که سن تون بالا رفت ممکنه بخواید تغییر مسیر بدید،پس وقتی میشه این همه کار کرد،وقتی میشه این همه قطعیت به خرج نداد،خودتون رو له نکنید.
به آه و ناله ی افرادی که فکر می کنن کنکور مجدد چه بده و فلان گوش ندید،کلا به آه و ناله گوش ندید البته. کنکور مجدد باز هم کنکوره دیگه،خداروشکر وقتی برای جبران هست،خداروشکر وقت برای تلاش دوباره جهت رسیدن به خواسته هاتون هست،چی از این بهتر؟ حالا یکم فشار های جدید بهتون میاد که عیب نداره پتانسیل هندل کردنش رو پیدا می کنید،نگران نباشید.
اما اما این پشت کنکور موندنه باعث نشه الان پاتون رو بندازید رو پاتون سوت بزنید تا کنکور تموم بشه به خیال اینکه امسال دیگه نمیشه کاری کرد ها. پاشید پاشید برید درس بخونید،خیلی درس بخونید. حالا یا نتیجه ی کنکورتون خوب میشه یا تصمیم جدیدی می گیرین یا مطلوب تون نیست و مجدد شرکت می کنین که در این حالت چی بهتر از اینکه یه آزمون در شرایط استاندارد مبنای شما برای برنامه ریزی سال جاری باشه؟
آدم با تلاش نکردن چیزی به دست نمیاره. دنیا به کام آدم های لعنتیی ـه که تحت هر شرایطی دست از تلاش برنمیدارن و یه راهی پیدا میکنن. لذا شرایط هرطوری که هست تلاش کنید،بیشتر تلاش کنید،بیشتر و بیشتر. میخوام بگم به این سادگی ها قافیه رو نبازید.
+ فکر ِ دیگه ای بود بیاید اینجا بگید تا باهم بررسی ـش کنیم ^^
بیاید واسه تون چندتا سوال و طرز فکر روتین کنکوری ها رو بگم و بررسی کنم چه قدر غلطن و چه باید کرد،حالا باز هم اگر فکر سمی دیدید بگین تا با دو سال تجربه کنکورم ببینم چه میشه کرد من چون سواد مشاوره ای ندارم و در حد سواد خودم خیلی نمی تونم فراتر برم،از چیزایی میگم که عموم پس ـا کنکوری ها میدونن درسته.
خب پس من یه چیزایی رو بهتون میگم و بهتون میگم اگر بهش فکر کردید باید چه کاری انجام بدید.
1.من هیچی یادم نیست،تسلط ـم رو از دست دادم،وقت کمه،گیم ایز اور.
نگا کنید،خیلی حالت ایده آل ـیه شما هیچی یادتون نره،تسلط تون رو روی هیچی به طور موقت از دست ندید و ذاتا این روزهای باقی مانده به خودتون نگید اه کاشکی یکم دیگه وقت داشتم فلان کار رو می کردم. اما باور کنین اینکه فکر می کنین "هیچی" یادتون نیست،آی ِ عالم سوالایی که تا دیروز حل می کردین رو الان نمی تونین حل کنین تا حد زیادی به اضطراب تون برمیگرده، فرض رو بر این میذارم از روش های چرت و پرت موسسات و دی وی دی های آموزشی ِ نامرغوب استفاده نکردین((: خب پس،چندتا نفس عمیق بکشید قبل درس خوندن و آزمون زدن و فلان و فکرهای بدتون رو پشت در جا بذارید. نهایتا رجوع کنین به خلاصه هاتون،به جزوه هاتون،اما دنیا به آخر نرسیده،از 24 ساعت شبانه روز هم چیزی کم نشده! اگر شرایط تون سخته پس بیشتر تلاش کنید.
2.دیگه امسال از دستم رفت،سال دیگه باید کنکور بدم.
ببنید،پیش پیش به استقبال چیزی که در آینده قراره اتفاق بیفته نرید. مغزتون داره فرار میکنه که به خودش فشار نیاره،که ورودی دریافت نکنه شما هم خام ـش میشید. در حال ِ حاضر هیچ مهم نیست نتیجه چی میشه،موظفید روز کنکور برید کنکورتون رو بدید،نهایت تلاش تون رو بکنید. خب حالا نتیجه ی کنکور اومد و وضعیت اوه اوه بود،این آزمون مبنای شما برای برنامه ریزی درستون میشه. چی از این بهتر که در شرایط استاندارد امتحانی خودتون رو سنجیدید؟ چی بهتر از اینکه علی رغم تمام مشکلات رفتید و تلاش کردید؟ کامان،وسیع تر فکر کنید. چیزی که مهمه اینه به وقتش فکر کنکور مجدد باشین،الان کنکور 99 ـه هر وقت تموم شد تصمیم بگیرید بمونید یا برید.
3.حرف ِ دیگران.
بسط نمیدم این بخش رو،حرف مردم خیلی باد ِ هواست،باور کنید رتبه 1 کنکور هم بشید میگن باباش فلان بود،سهمیه ی فلان داشت،خیلی پولدار بود و... کنکورتون خوب نشه هم یه چیزی میگن. کلا مردم توجیه نیستن سرشون به کار خودشون باشه،احمقن،بی عقلن،شما حرف شون رو هی مرور نکنید خودتون رو زخمی کنید،دایورت کنید.
4.خیلی استرس دارم.
دو حالت داره که باید خودتون تشخیص بدین. حالت اول اینه که اضطراب تون زیاد هست،اما تقریبا قابل کنترله. اگر اینطوری هست ورزش کنین،هر موقع فکرای بد اومد سراغ تون تنفس های شکمی داشته باشین،موزیک بی کلام گوش بدین و از تصویر سازی های ذهنی پیدا کنین تا پرت شین از ماجرا. حالت دوم اینه که استرس تون خارج از حد کنترله،یعنی دچار حمله ی اضطراب یا پنیک میشید،هیچ کاریش نمی تونین بکنین،بهتره که به پزشک مراجعه کنین،خیلی چیز خوبی نیست،یه چک بکنه براتون. کار درستی نیست توصیه ی دارویی و فلان اما من خودم وقتی دکتر برام دارو تجویز کرد خیلی راحت تر شدم و دیگه اضطراب مریض گونه نداشتم.
5.شرایط نامساعد و ناهموار جلسه ی کنکور.
حقیقتش من نمیدونم امسال چه خواهد شد با وضعیت ماسک و فلان و فلان. اما من خودم رو یه سری چیزا خیلی حساس بودم،صدای دهان بغل دستی که داره ویفر و مغزیجات میخوره،صدای کفش مراقب،هم سینوزیت داشتم هم میگرن،یعنی هم نباید مستقیم جلوی کولر میبودم هم اگر خیلی فاصله داشتم به آنی سرم درد می گرفت. اما هیچ کدوم از اینها اتفاق نیفتاد،شاید هم اتفاق افتاد اما دو سال زحمت نکشیده بودم که سر این چیزها به باد بدم. اگر متمرکز باشید غالب این مسائل براتون نادیدنی میشن. در نهایت بچه ها وا بدید،بذارید شرایطی پیش بیاید بعد دنبال چاره باشید،پیش پیش چه کاری ازتون برمیاد؟ چی عایدتون میشه از استرس گرفتن بابتش؟ بدنتون قراره خیلی راه بیاد باهاتون.حالا یه اتفاقی هم افتاد جهنم! یه کاریش می کنید دیگه. خیلی احتمالش کمه که چیزی پیش بیاد، امیدوارم که شرایط مساعد باشه.
6.میزان تسلط.
راجع به سه حالت بحث می کنم. اگر درسی رو نزدیک صفرید،اگر درسی رو نزدیک صد هستین و اگر درسی رو خیلی مسلطین.
تو حالت اول وقتی عمده ی وقت اون درس رو دادید به درس دیگه تون،تاکید میکنم اگر میدونین حوالی صفر درصدید،یه نگاه به دفترچه بندازید. همه ی سوال ها اینطور نیستن که خیلی تمرین از قبل بخوان،ممکنه با یه مشتق الکی گرفتن،با یه جایگذاری گزینه ها،با یه نقطه یابی حل شن،چی از این بهتر؟ پس در نهایت نبندید دفترچه رو و اگر سوالی شک دارید نزنید که نمره منفی بیارید.
تو حالت دوم روی زمان نقصانی خیلی کار کنید،خیلی سریع تر و با دقت تمام درس های دیگه رو بزنید و بیاید سر اون درس. اما باقی درس ها رو به حد واسط برسونید که خیلی پایین تر از میانگین نباشید،پایین تر از میانگین زدن چیز خوبی نیست! یه وقت به امید صد زدن از وقت بقیه درس ها نزنید ها،شیرین کاری نکنید سر جلسه کنکور.
تو حالت سوم دو حالت پیش میاد،یا در همون حد انتظارتونه دشواری سوال ها که خب خدارو شکر میرید که داشته باشید سوال ها رو،اما اگر به طور برگ ریزانی سوال ها سخت بودن خودتون رو نبازید،شما وقتی مسلطید یعنی خیلی خوندید و کار کردید اصلا اومدید سوال سخت ها رو شکار کنید اما اگر درسی سخته واسه همه سخته،خودتون رو نبازید،یکم جا میخورید اول ولی خودتون رو جمع کنید و تا جایی که امکان داره حل کنید.
در نهایت:
بچه ها خیلی وقت ها اگر در سختی هستیم،می تونیم طرز فکرمون رو عوض کنیم و راحت بشیم! به همین سادگی. می تونیم فکر نکنیم کنکور یه غول ـه مگه سوال هاش چیزهایی جز درس های دوازده ساله ی شمان؟ مگه در حد دانش شما نیستن؟هستن دیگه.
این سال کنکور خیلی تفاوت ها ایجاد میکنه،بستر رشد میشه.دوازده سالی که درس خوندیم با درسی که برای کنکور می خونیم یه تفاوت جزئی دارن،نمره ی دبیرستان رو بذار دم کوزه آبش رو بخور،اما درصد هاتون توی کنکور تعیین می کنن چه رشته ای چه شهری،با این شوخی نکنید،این خیلی قراره اثر گذار باشه. خیلی زندگی شما رو در اون مقطع تحت الشعاع قرار میده. به حرف اینا که میگن کل زندگی رو عوض می کنه گوش ندید،زندگی اونقدا هم کوچولو نیست،اما تلاش خوب و انتخاب عاقلانه میتونه متضمن رفاه بیشتر و اثرگذاری در دوره های بعدی تون بشه.
پدیده ها اونقدرا صفر و یکی نیستن،همه چیز سفید یا سیاه نیست،قرار نیست وقتی نتیجه ی کنکورتون رو گرفتید درست برید سراغ چیزی که میخواستید یا که چون نمیرسید به مطلوب تون دیگه هیچی. اصلا انقدر انتخاب ها زیاد میشن موقع انتخاب رشته،خودتون رو پرپر نکنید سرش. تازه یکم که سن تون بالا رفت ممکنه بخواید تغییر مسیر بدید،پس وقتی میشه این همه کار کرد،وقتی میشه این همه قطعیت به خرج نداد،خودتون رو له نکنید.
به آه و ناله ی افرادی که فکر می کنن کنکور مجدد چه بده و فلان گوش ندید،کلا به آه و ناله گوش ندید البته. کنکور مجدد باز هم کنکوره دیگه،خداروشکر وقتی برای جبران هست،خداروشکر وقت برای تلاش دوباره جهت رسیدن به خواسته هاتون هست،چی از این بهتر؟ حالا یکم فشار های جدید بهتون میاد که عیب نداره پتانسیل هندل کردنش رو پیدا می کنید،نگران نباشید.
اما اما این پشت کنکور موندنه باعث نشه الان پاتون رو بندازید رو پاتون سوت بزنید تا کنکور تموم بشه به خیال اینکه امسال دیگه نمیشه کاری کرد ها. پاشید پاشید برید درس بخونید،خیلی درس بخونید. حالا یا نتیجه ی کنکورتون خوب میشه یا تصمیم جدیدی می گیرین یا مطلوب تون نیست و مجدد شرکت می کنین که در این حالت چی بهتر از اینکه یه آزمون در شرایط استاندارد مبنای شما برای برنامه ریزی سال جاری باشه؟
آدم با تلاش نکردن چیزی به دست نمیاره. دنیا به کام آدم های لعنتیی ـه که تحت هر شرایطی دست از تلاش برنمیدارن و یه راهی پیدا میکنن. لذا شرایط هرطوری که هست تلاش کنید،بیشتر تلاش کنید،بیشتر و بیشتر. میخوام بگم به این سادگی ها قافیه رو نبازید.
+ فکر ِ دیگه ای بود بیاید اینجا بگید تا باهم بررسی ـش کنیم ^^
آخرین ویرایش: