- شروع کننده موضوع
- #1
- ارسالها
- 1,442
- امتیاز
- 31,699
- نام مرکز سمپاد
- شهید بابایی
- شهر
- قزوین
- سال فارغ التحصیلی
- 91
- دانشگاه
- دانشگاه گیلان
- رشته دانشگاه
- مهندسی صنایع
این که انجمن زبان شناسی و ادبیات، زیرانجمن شعر یا ادبیات جهان رو نداره واقعا عجیبه. مجبورم برای پست کردن اشعار شیرکو بیکس، شاعر کرد، اینجا تاپیکی باز کنم.
امروز سیزده مرداد، سالگرد درگذشت این شاعر بزرگوار بود، همین بهانه خوبی بود برای ایجاد این تاپیک.
علی الحساب دو شعر میذارم با ترجمه، باشد که فیض ببرید.
کلیل
لهههندهران
بهسهر هاتیک... کلیلیکی
ون بووی... گریان
وهختی بو ئهو نهگهرانو
به زور دهر گای
شاریان شکان
کلید ترجمه
بیرون شهر
یک اتفاق
کلیدی گمشده را به گریه انداخت
وقتی که دنبال آن نگشتند
به زور دروازه شهر را شکستند.
رومان
ئه ی له یلاکه م
ئه و رومانه ی که دامیتی و
دوای خویندنه وه ی هیناته وه
که خستمه وه کتیبخانه بچکوله که م
هه موو کورته چیروکه کان
ده وریان گرتو ئه ویش که وته
گیرانه وه ی ئه و باسانه ی له سه یرانی
چه ند روژه یدا له گه ل چاوتا
کرد بوونی
پیی ئه و تن:
ئه و شیرینه..حه ز له خویندنه وه ی چیروکی
که له گه تی وه ک من ئه کا
چیروکی کورت سه یر ناکا
دوای ماوه یه ک ته ماشام کرد
هه موو کورته چیروکه کان
له به ر خاتری چاوه کانت
یه که...یه که
بوونه... رومان
رمان ترجمه
لیلای من!
آن رمانی را که به تو سپرده بودم
و بعد از خواندنش بازآوردی
هنگامی که دوباره در کتابخانه کوچکم گذاشتمش
داستان های کوتاه همگی دوره اش کردند
و او هم حکایت کرد از آن گشت و گذاری
که در آن چند روز با چشمان تو کرده بود.
به آن ها میگفت:
"آن شیرین دلنشین
تنها خواندن داستان بالا بلندی چون من را دوست دارد
داستان کوتاه نمیخواند"
پس از چندی نگاه کردم
همه داستان های کوتاه
به خاطر چشمان تو
یک به یک
رمان شده بودند.