ایده‌آلیسم یا رئالیسم؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع الهه ن
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

جهان‌بینی شما منطبق بر کدوم ه؟


  • رای‌دهندگان
    38

الهه ن

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,097
امتیاز
33,553
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مياندوآب
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
سلام. نمی‌دونم تاپیک مشابهی بوده یا نه، ولی خب، لااقل اوقات فعال بودن من به چشمم نخورده.‌ :دی
سوالم واضح ه. برخی از افراد اعتقاد دارند که باید تلاش کرد که به ایده‌آل رسید؛ اما برخی افراد معتقدند ایده‌آل دست نیافتنی ه و باید واقع‌نگر بود.
شما طرفدار کدومید؟ آیا به ایده‌آلیسم معتقدید یا به رئالیسم؟ چرا؟
 
به نظر من
هیچ چیز لزوما سیاه و سفید نیست و رئالیسم و ایده الیسم از این قاعده مستثنی(؟) نیست

بدون ایده آل ها زندگی به لجن کشیده میشه. قاب واقیعت تو رو قانع میکنه که هرچی تو جامعه پذیرفته شده حقیقت داره. چون واقعیِ و تو مجبور میشی اونطوری فکر میکنی که همه فکر نمیکنن ذهنت نمی تونه از جعبه‌ی واقیعت ها خارج شه.
پس ایده آلیسم تو رو مجبور میکنه فکر کنی نه لزوما به بهترین ها بلکه به چیز هایی که جز واقیعت ممکن هستن

اماایده‌الیسم آدمو اذییت میکنه. وقتی ایده‌الیستی یا باید درون خودت گم بشی یا باید تیکه تیکه شدن همه ایده آل هاتو توسط واقیعت تماشا کنی. پس رئالیسمِ که تو رو زنده نگه میداره. واقیعت هایی که مثل دفترچه بهت معنای زیبای ناکاملی رو نشون میده. ذهمتو تعدیل میکنه. رنگ ها رو از سیاه سفید در میاره.

....
پس رئالیسم صیقلی برا ایده‌آلیسم
حقیقتا ایده‌آلیسم برات مرز مشخص میکنه میگه این مثبت هاست این منفی هاست
ولی رئالیسم این خوب و بد رو تبدیل به حد میکنه میگه اگه تو فلان کار رو کنی به جهت مثبت میل میکنی
و قسمت دیگه ای که ایده‌آلیسم و رئالیسم توش مکمل اند. عقاید توِ باعث میشه تو بخوای برا خودت ضد نقیض بیاری.
 
شخصا رئال بودن رو ترجیح میدم با اینکه دلیل قانع کننده ای برای سوال چرا رئال باشیم؟ ندارم.
تاپیک خوبیه ولی سوال رو زیاد درک نمیکنم. به نظرم رئال بودن یا نبودن صرفا یکنوع دیدگاه و برداشت از دنیای پیرامونه.کسی که رئاله قرار نیست هیچ ایده و خیال و آرزو و آرمانی نداشته باشه و صرفا همیشه در حال مشاهده واقعیات همونطوری که هستند باشه. رئالیست ها هم مثل بقیه برای گذران زندگی مجبورند یک سری مقاصدی رو برای خودشون تعریف کنند، برنامه بریزند، در جهت بهتر شدن تلاش کنند و بالاخره شاید در یکسری از جنبه های زندگی به ایده آل (به معنی بهترین) رسیدن. هیچکدوم از اینها با واقعیت منافاتی نداره.
البته بحث سر این دو تا موضوع بیشتر سر تعریفشونه که خب واقعیت اینه که در طول زمان تعاریف مختلفی به خودشون گرفتن و هر کسی یه برداشت تقریبا شخصی ای از معنی این دو تا کلمه داره. در هر صورت شخصا به عنوان یک رئالیست به ذات حقیقت بهای بیشتری میدم تا ایده ها و حالات ذهنی ای که منو بهشون متصل میکنم.
 
مرسی @ساقی ؛ منم می‌خواستم همین رو بگم که اینطور نیست که ایده‌آلیست کلا واقعیت رو نبینه یا انکار کنه و یا رئالیست در پی تکامل نباشه. ولی آیا ایده‌آل در نهایت وجود خواهد داشت؟ یعنی این تصویر آرمانی که از جامعه یا هرچیزی وجود داره، بالاخره شکل واقعیت به خودش خواهد گرفت؟
من خودم رئالیستم و حصول جامعه‌ی آرمانی رو قابل دست‌یابی نمی‌بینم؛ یعنی انتظار ندارم روزی برسه که روی زمین هیچ دو انسانی دعوا نکنند و یا جنگ از بین بره! معتقدم هیچ ایده‌آلی کاملاً قابل دسترس نیست؛ تنها در برخی زمینه‌ها میتوان به برخی جنبه‌های دنیای ایده‌آل دست پیدا کنیم اون هم باز خالی از تزاحم نخواهد بود!
 
به نظرم درباره‌ی آینده باید مبتنی بر شواهد فکر کرد و تصمیم گرفت. کسایی که تو رویاهاشون زندگی می‌کنن چوبش رو می‌خورن.
 
NEURAE شخصا زندگی کردن در بهشت رو نه محتمل میدونم و نه دوست دارم.چون در اون صورت مجبوریم برای فراهم کردن درد و رنج سنجاق به سینه ی همدیگه فرو کنیم :/ (از اونجایی که خودم نمیتونم به قشنگی داستایسکی توضیح بدم این قضیه رو،این چند صفحه از یادداشت های زیرزمینی رو بخونیم ):



opt8_00001.png
8ot_00002.png
9r7e_00003.png
 
NEURAE شخصا زندگی کردن در بهشت رو نه محتمل میدونم و نه دوست دارم.چون در اون صورت مجبوریم برای فراهم کردن درد و رنج سنجاق به سینه ی همدیگه فرو کنیم :/ (از اونجایی که خودم نمیتونم به قشنگی داستایسکی توضیح بدم این قضیه رو،این چند صفحه از یادداشت های زیرزمینی رو بخونیم ):



opt8_00001.png
8ot_00002.png
9r7e_00003.png

دوستم این موضوع تا حدزیادی ربطی به تاپیک نداره
 
دوستم این موضوع تا حدزیادی ربطی به تاپیک نداره
موافقم ولی نورا خانم بنده رو تگ و از جامعه ارمانی پرسیده بودن .
پ.ن: کلا ایده ال رو در این تاپیک نباید به معنی بهترین در نظر گرفت،قصدم این بود که اینو توی پست اول توضیح بدم ولی به دلایلی(ازاد بودن برداشت های مختلف از این کلمه و ..)ترجیح دادم اینکارو نکنم.بعد الان به طرز باورنکردنی ای خودم به بی ربط بودن متهمم شدم : ))))))
در هر صورت بیاین سر تعریف ویکیپدیای این دو تا کلمه توافق کنیم :
https://fa.wikipedia.org/wiki/ایدئالیسمhttps://fa.wikipedia.org/wiki/واقع‌گرایی
 
سلام ، این تاپیک و بحث توش جالب بود برای من و البته از صحبت بچه ها آموختم بیشتر ولی به قول دوستان هر کسی از این واژه ها برداشت خودش داره و این برداشت به عوامل زیادی بر میگرده به طور مثال خود من در مباحث فلسفه فیزیک و فلسفه ریاضیات با این واژه ها آشنا شدم ایدئالیسم و ماتریالیسم دو تا از بحث ها فلسفی از دوران یونان باستان حتی قبل از اون بوده که هر دو به نوعی مقابل هم قرار میگیرن و هر دو قابل دفاع هستن ایدئالیسم به تقدم ایده ها بر اشیا ولی ماتریالیسم به تقدم ماده یا اشیا بر ایده باور دارند این دو بحث در حوزه های مختلف فلسفه قابل بحث هست اما از اونجایی که من بیشتر در زمینه فلسفه فیزیک و ریاضیات با این دو مبحث دنیا فیزیک نظریه امروز تاثیر گرفته از نظریه کوانتومی بر ایدئالیسم بیشتر صحه گذاشته یعنی امروز نقش آزمایشگر در اندازه گیری یک آزمایش کوانتومی بر خود آزمایش تاثیر گذار هست امروزه ما بین فیزیکدان ها مطرح واقعا کسی نداریم که رئالیسم باشه و هر آنچه در جهان بیرون میبینه رو عینی حقیقت بدونه ! این مقدمه ای بود که آشنای من با این سه مفهوم فلسفی ایدئالیسم ماتریالیسم و رئالیسم از کجا بود
بنظر من ما انسان ها برای ارتباط با دنیا بیرون خودمون عضو هایی داریم که امروز دنیا علم با بررسی هر یک از این اعضا پی به نقص درک حقیقی انسان از دنیا بیرون داشته
به چشم های خودتون نگاه کنید مثلا تمامی طول موج های الکترومغناطیس نمیتونه بگیره و فقط بخشی کوچک از طول امواج الکترومغناطیس به نام قسمت مرئی رو میتونه دریافت کنه و به صورت سیگنال به مغز بفرسته یا اینکه من نمیتونم همه ذرات اطراف خودم ببینم اگر دو تا آتش در فاصله کمی از هم قرار داشته باشند و فاصله من از اونا زیاد باشه اونارو به شکل یک آتش میبینم یا ذرات ریز زیر اتمی و همچنین خلا که واقعا خلا نیست نمیتونم ببینم به حس لامسه اشاره میکنم ما میدونیم واقعا هیچ چیزی رو لمس نمیکنیم و بین آخرین لایه اتم های دست من و شی تماسی برقرار نیست بلکه نیرو های دفع کننده باعث میشه این پیام به نوعی توهم به مغز ارسال بشه که شما دارید لمس میکنید !
با تمام این توصیفات ما میفهمیم انسان ها بر اثر فرگشت (تکامل) به مرور زمان به این ابزار مجهز شدن برای بقای خودشون امروزه صحبت از ابعاد فضایی فراتر از ۳ بعد هست که ما نه تنها نمیتونیم ببینیم بلکه درکی هم و یا تصوری هم ازشون نمیتونیم داشته باشیم چرا که مغز ما تکامل یافته برای درک همین دنیا با هندسه اقلیدسی اطراف خودمون همونطور که ماورا بنفش یا طول موج های دیگه نمیبینم و درک ازشون نداریم پس با این حساب خیلی سخت رئالیسم بود و هر آنچه را میبینم عین حقیقت بدونم
ممنون میشم دوستان صحبت های منو تصحیح بفرمایند
 
سلام. نمی‌دونم تاپیک مشابهی بوده یا نه، ولی خب، لااقل اوقات فعال بودن من به چشمم نخورده.‌ :D
سوالم واضح ه. برخی از افراد اعتقاد دارند که باید تلاش کرد که به ایده‌آل رسید؛ اما برخی افراد معتقدند ایده‌آل دست نیافتنی ه و باید واقع‌نگر بود.
شما طرفدار کدومید؟ آیا به ایده‌آلیسم معتقدید یا به رئالیسم؟ چرا؟
من چرا این تاپیک رو ندیده بودم !
معمولا توی چنین بحثی بین چند تا چیز خلط میشه .
اول نسبت انسانها با دو مفهوم "واقعیت" و "حقیقت" .
که به نظرم میشه انسانها رو به سه دسته تقسیم کرد .
گروهی که فقط به وجود "واقعیت" معتقدند و برای "حقیقت" شانی قایل نیستند . اینها "تسلیمِ وضعِ موجود" اند .
گروه دوم "موهوم پرست"ان و "اتوپیا گر" ان و "هپروت اندیش"انی که از "حقیقت" دم می‌زنند و از "خشونتِ عریانِ واقعیت" گریزان‌اند و ... چه فریب بزرگی به خود !
و سوم اونهایی که "واقعیت" رو می‌فهمند اما نمی‌پذیرند و برای رسیدن به وضعِ بهتری - که از "واقعیت" دور میشه و به "حقیقت" نزدیک ! - تلاش می‌کنند و فکر می‌کنم باید جز این دسته بود .
اما موضوع دوم "نحوه رویارویی با واقعیت" و گذر از اون و "راهِ رسیدن به حقیقت" و "ارائه یک تعریفِ عملیاتی"‌ه که قرن‌هاست آموزگارانِ بزرگِ تاریخ به سهم خودشون سعی کردند گره ای باز کنند و این داستان ادامه داره .‌‌‌..
اما به نظرم مهم‌ترین بخش قضیه اینه که در این "کشاکش" که گاهی با پیروزیِ "واقعیتِ خشنِ عریان" همراهه ، "حقیقت" نباید فراموش بشه ؛
که فراموشیِ حقیقت ؛ مرگِ ماست .
 
اگر منظورتون ايدئاليسم در زندگيه نه فلسفى و بيشتر به شكل اجتماعى اون نگاه ميكنيد من معتقدم ايده هاى ما در واقع(كه اساس ايدئاليسم رو ميسازن)در واقع يك برايند هستن از انچه كه در واقعيت يا تمايل داريم اتفاق بيافته و يا ميشه گفت كه بشر هميشه اول ايده پردازى كرده و بعد اون رو به واقعيت بدل كرده.از اين حقيقت هم نمىگذرم كه هميشه اين ايده ها به واقعيت نرسيدن اما من معتقدم كه اين ايده ها هستن كه انسان رو به اين انسان بدل ميكنن و با اين حساب من قطعا ايدئاليست هستم(به قول هگل:فلسفه يا در چهارچوب ايدئاليسم هست يا اصلا فلسفه نيست)

پ.ن:خودم البته كاملا با اين جمله هگل موافق نيستم.
 
من با ایده آلیسم یجورایی مخالفم،درسته هر آدمی و یا چیزی در زندگی ایده آل و پرفکت نیست و اگر بخوایم دنبال اینجور چیزی بگردیم خودمونو گول میزنیم،بهتره که رئال باشیم و درمقابل اتفاقاتی که در زندگیمون میفته سریع متعجب نشیم که بگیم چرا اینجوری یا اونجوری نشد
رئالیسم کمک میکنه که درمقابل چیزایی که اتفاق میفته آماده تر و مقاوم تر باشیم
 
من درست نمیدونم ایده آلیسم و رئالیسم چیه ن. ولی با توجه به چیزی که فکر میکنم این حرفا رو میزنم:

تو فیلم طلوع سرزمین میمون ها، میمون ها بعد از تکامل و ساختن تمدن خودشون یه قانونی وضع میکنن که میگه میمون میمون رو نمیکشه. یک قانونی که از آرمان "زندگی بدون قتل" یا بدون جرم تبعیت میکنه. تو جریان فیلم رهبر میمون ها با انسان ها (که دشمنی دارن با هم) برای حل یه مشکلی همکاری میکنه.بخاطر این همکاری یه میمون دیگه قیام میکنه علیه رهبرشون و دست به قتل میزنه. با این استدلال که رهبرشون با این کارش میمون ها رو به کشتن میده. و بعد گروهی دیگه اون میمون طاغی رو میکشن با این استدلال که «میمون میمون رو نمیکشه، تو که میمونا رو کشتی میمون نیستی».

واقعیت این بود که میمون میمون رو میکشه اما آیا این واقعیت مخل آرمانه یا در راستای نزدیک شدن به اون؟ آیا تفاسیری که از این قانون شد درست بودن؟ آیا یک قانون برای رسیدن به یک جامعه آرمانی همیشه باید ثابت بمونه یا گاهی لازمه بشکنه؟
حقیقتش جوابی برای این سوال پیدا نکردم. این که کی و کجا باید شل گرفت و کی و کجا باید سفت و سخت پای یه چیزی موند رو نمیدونم.

شاید جواب همون چیزیه که نظریه بازی میگه. جایی که نمیتونی جلوی ضررت رو بگیری، دامنه ضررت رو، حداکثر ضرر حتمیت رو حداقلش کن. یا اول پیروزیت رو مسجل کن، اول سودت رو تضمین کن بعد به فکر حداکثر کردنش باش. نظریه بازی بجای اینکه جواب بهینه بده بهمون، نقطه تعادل بازی رو میده. جایی که با کمترین ریسک نتیجه مطلوبی داریم، نقطه بهتریه نسبت به جایی که مطلوب ترین نتیجه رو داریم با ریسک بالا.
و آیا نقطه آرمانی مطلوب ترین نتیجه با کمترین ریسکه یا صرفا مطلوب ترین نتیجه؟
 
Back
بالا