صنعت فرهنگ ؛ موسیقی‌عامه و موسیقی‌فاخر

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Amin rouhi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
561
امتیاز
15,883
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1
شهر
ساری
سال فارغ التحصیلی
1400
سلام ...
خب ، عنوان تاپیک از کتاب صنعت فرهنگ نوشته شده توسط تئودور آدرنو (از متفکرین مکتب فرانکفورت) وام گرفته شده .
اگر می خواید در مورد مفهوم صنعت فرهنگ بیشتر بدونید جعبه ی زیر رو بخونید :
مطابق نظریات مکتب فرانکفورت با محوریت آدرنو ، کار اصلی صنعت فرهنگ شکل دادن به علایق و سلایق مردم و جایگزین کردن نیاز های غیر واقعی به جای نیاز های واقعی اونهاست به طوری که مردم کاملا ناآگاهانه سازماندهی بشوند .
این صنعت فرهنگ چند تا ویژگی داره :
۱) کنترل کننده و خنثی کننده اندیشه ست .
۲) همساز کننده ی افراده .
۳) آگاهی مردم رو از بین میبره .
۴) موجب تسلط نظام سرمایه داری یا شبه سرمایه داری بر مردم میشه .
من اینجا نظریه ی آدرنو رو شرح میدم و از اونجایی که پست اول باید بی طرف باشه ، موضع خاصی نمی گیرم . هدف تاپیک اینه که ما ( که خیلی هامون‌ شنونده موسیقی عامه ایم ) در مقام نقد یا بررسی تئوری آدرنو قرار بگیریم .
فقط لطفا با لحن لیبرالی نگید که سلیقه ی خودمه و به دیگران ارتباطی نداره . چون موضوع اجتماعیه ، اتفاقا به همه مون ربط داره .
توجه کنید که حرف های آدرنو از این جهت دارای اهمیته که ایشون علاوه بر جامعه شناسی ، موسیقی دان کارآزموده و آهنگساز چیره دستی هم بود . پس در حیطه ی موسیقی حرف ش دارای اعتباره .
خب ، آدرنو معتقده که موسیقی عامه که توسط صنعت فرهنگ ساخته میشه دو تا ویژگی داره :
۱) یکسان شده ست .
۲) ایجاد کننده فردیت مجازی هست .
منظورش از اولی اینه که ترانه های عامه و ساختار های اصلی اونها روز به روز به همدیگه شبیه تر میشه ، به گونه ای که حتی بخش های اونها با هم قابل تعویض هست .
فردیت مجازی یعنی نوآوری ظاهری هر موسیقی نقش قلاب رو برای به دام انداختن مصرف کننده موسیقی به عهده داره . یعنی درست تو شرایطی که همه شون این هم اند ، یه انحصاریت مجازی با متفاوت کردن ظاهری اونها و ایجاد یه تمایز مجازی و دروغین هست که مصرف کننده رو پایبند خودش کنه . جالب اینجاست که عموم این تمایز دروغین رو به عنوان کاری متفاوت در نظر می گیرند !
به اعتقاد آدرنو ، کسانی که موسیقی عامه ( نه فاخر ) گوش میدن ، در مرحله کودکی باقی می مونند . یعنی ذهنیات کودکانه دارند و همواره این تصور رو دارند که به انتخاب های خوب و درست دست زده اند . اونها کم کم نسبت به واقعیات اطراف خودشون بی تفاوت میشن و به دنبال سرگرمی هایی مبتذل می گردند .
پس میشه نتیجه گرفت که مردم تا حدودی به این دلیل از موسیقی عامه لذت می برند که از طرف نظام حاکم به اون پر و بال داده میشه و به اون ظاهر مطلوب داده میشه ‌.
آدرنو از این نتیجه میگیره که صنعت فرهنگ با پدیده های فرهنگی نازل مثل موسیقی عامه ، مردم رو از واقعیت سخت و دردناک زندگی دور میکنه یا باعث میشه که اونها پذیرنده وضع موجود باشند ‌.
من سعی کردم خیلی خلاصه بگم . همه چیز هایی که آدرنو گفته رو میشه در سخنرانی یوسف اباذری ( استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران ) در مورد مرتضی پاشایی شنید .
فقط اگر گوش میدید ، با دقت گوش بدید . بی حوصله شنیدن ش ، نقض غرضه .
خب ... نوبت شماست ...
 
آخرین ویرایش:
بالا