• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

میشه پاتو از رو گلوم برداری؟

  • شروع کننده موضوع
  • #1

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
ارسال‌ها
3,759
امتیاز
40,674
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
همه مون جرج فلوید رو میشناسیم. ولی بحث اون بنده خدا نیست.

یه سری آدما تو زندگی همه مون هستن، که انگار پا گذاشتن رو گلومون برای چیزی که هستیم! درست مثل جرج فلوید. اون یه سیاه پوست بود کاریش هم نمیتونست بکنه، ولی ما چی آخه؟

مثلا من شخصا یه مادر بزرگ مادری دارم که ایشالا عمرش طولانی باشه، هر وقت منو میبینه زانو میذاره رو گلوی من که تو چرا از دختر داییت باهوش تری؟
اصن تقصیر من چیه که اون کودنه؟ چون اون ابلهه من باید با تظاهر کردن به حماقت بهش احترام بذارم؟ نه قضیه این حرفا نیست، اون نوه پسریه و پسراز دختر والا مقام تره. همینطور بچه هاش و نوه هاش.

یا یه عمه دارم که زانو گذشته روگلوی من که چرا سیبیلاتو نمیزنی؟!
خو عمه جان اصن به تو چه! اعتقادات منه، صورت منه، تو چی میگی این وسط؟

این مسئله برا کنکوریا عذاب آور تره، برای دم بخت ها عذاب آور تر.

حالا میخوام بپرسم،
آیا راهی هست که زانوی این افرادو از گلومون جدا کنیم؟

آیا راهی هست که بهشون بفهمونیم:" داری خفم میکنی، میشه پاتو از رو گلوم برداری؟
 

رعـنـا

منم آن درخت پیری، که نداشت برگ و باری.
ارسال‌ها
710
امتیاز
15,538
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
همه مون جرج فلوید رو میشناسیم. ولی بحث اون بنده خدا نیست.

یه سری آدما تو زندگی همه مون هستن، که انگار پا گذاشتن رو گلومون برای چیزی که هستیم! درست مثل جرج فلوید. اون یه سیاه پوست بود کاریش هم نمیتونست بکنه، ولی ما چی آخه؟

مثلا من شخصا یه مادر بزرگ مادری دارم که ایشالا عمرش طولانی باشه، هر وقت منو میبینه زانو میذاره رو گلوی من که تو چرا از دختر داییت باهوش تری؟
اصن تقصیر من چیه که اون کودنه؟ چون اون ابلهه من باید با تظاهر کردن به حماقت بهش احترام بذارم؟ نه قضیه این حرفا نیست، اون نوه پسریه و پسراز دختر والا مقام تره. همینطور بچه هاش و نوه هاش.

یا یه عمه دارم که زانو گذشته روگلوی من که چرا سیبیلاتو نمیزنی؟!
خو عمه جان اصن به تو چه! اعتقادات منه، صورت منه، تو چی میگی این وسط؟

این مسئله برا کنکوریا عذاب آور تره، برای دم بخت ها عذاب آور تر.

حالا میخوام بپرسم،
آیا راهی هست که زانوی این افرادو از گلومون جدا کنیم؟

آیا راهی هست که بهشون بفهمونیم:" داری خفم میکنی، میشه پاتو از رو گلوم برداری؟
خیلی خوب میفهمم حرفاتو و اینکه فکر میکنم تو زندگی همه ما یه همچین اشخاصی همیشه وجود داشته و داره!
نمیدونم علتش چیه اما انگار که همچین کارایی براشون روحیه و انرژی بخش هس
در نظر من احترام شرط اوله باید با احترام برخورد کرد و با سکوت و یا حرفای محترمانه دیگه منظورو رسوند,وگرنه بنظرم باید خیلی صاف و رک حرفو زد بعد از تکرار چندین بار!
چون بعضی از ادمای اطراف منم این شکلی ان ولی متاسفانه بیشترشون با سکوت و رفتار محترمانه متوجه نشدن و من چون حالم بد میشد با چنین رفتارا و دخالتایی تصمیم گرفتم که خیلی جدی تر حرفامو بگم!تا شاید دست از سرم بردارن و انقد تا منو میبینن ازارم ندن که خب واقعا خیلی نتیجه بخش بود این مورد
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
ارسال‌ها
3,759
امتیاز
40,674
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
یعنی چی گفتی؟
گفتی پاتو از رو گلوم بردار و بروگم شو؟
 

رعـنـا

منم آن درخت پیری، که نداشت برگ و باری.
ارسال‌ها
710
امتیاز
15,538
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
یعنی چی گفتی؟
گفتی پاتو از رو گلوم بردار و بروگم شو؟
نه در اون حد!
مثلا یه عده کمی که واقعا متوجه نمیشن ادم دوس نداره تو زندگیش دخالت شه,وقتی زیادی ناراحتم کردن گفتم که به شما ربطی نداره و نمیتونین دخالت کنین
و دیگه بیشتر از اون پیش نرفتن و هرچند دیر پاشونو از رو گلوم برداشتن
ولی واقعا بعضی حرفا و کارا عین زهر میمونه و نمیدونم از قصد بعضیا اینکارو میکنن یا عادتشونه!
 

Reyhuneeeh

A Dreamer
ارسال‌ها
236
امتیاز
2,347
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
بهشون محل ندید و ایگنورشون کنید:-"

مثلا در حین حرف زدنشون هی بگید "اوهوم" و کلافه بودنو کاملا واضح نشون بدید
یا وسط حرفشون رو کنید ب مامانتون و بگید "مامان کارم داشتی؟"
کلا ی طوری ک طرف بفهمه اصلا برات مهم نیست چی میگه !
یا مثلا کلتو بکن تو گوشی_با اینکه از اینکار ب شددتتت بدم میاد و هرکی باهام حرف میزنه باید صفحه گوشیشو قفل کنه_
یا اگ زیاد نزدیک نیست و خیلی رو مخه جدی بهش بگو علاقه ای نداری در این باره حرفاشو بشنوی
خلاصه اگ نتونستی هم فرار کنی بدون ک مهم نیست اون چی گفته
هرچقدر جدی تر برات مهم نباشه بیشتر حالت خوبه و کلا بهش فکر نمیکنی
 
آخرین ویرایش:
ارسال‌ها
742
امتیاز
18,591
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
پارسه
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
Used to Bio
رشته دانشگاه
CS
اصولا آدمهای واقعا مهم و کسانی که ما رو دوست دارن، از چنین تکنیک های مزخرف و ناشیانه‌ای، وارد نمی‌شن [یا نباید وارد شن چون اغلب تأثیر عکس داره].
و خب ما مستلزم به ادامه دادنِ مشتاقانه‌ی‌ِ چنین روابط سمی‌ای، نیستیم! و بی‌میل نشون دادن خودمون، ایگنور کردن، وارد مکالمه نشدن و... اغلب می‌تونه چاره باشه!
اگه چنین روشهایی جواب نداد و اون طرف، حرف حساب حالیش نمی‌شد [ایگنور پذیر نبود!!]؛ می‌تونیم بعنوان فنّ آخر، تا حدی مثل خودشون رفتار کنیم تا بفهمن چقدر دخالت کردن تو مسائلی که اصلا بهشون مربوط نیست یا هرچی؛ چقدر آزاردهنده و مشمئزکننده‌ست!!
[ولی یادمون نره که، ما قرار نیست مثل اونا پا بذاریم روی گلوی کسی و نسل‌های بعد هم درگیر چنین فجایعی باشن!]
 

MmmSampadi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
630
امتیاز
2,278
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1405
همه مون جرج فلوید رو میشناسیم. ولی بحث اون بنده خدا نیست.

یه سری آدما تو زندگی همه مون هستن، که انگار پا گذاشتن رو گلومون برای چیزی که هستیم! درست مثل جرج فلوید. اون یه سیاه پوست بود کاریش هم نمیتونست بکنه، ولی ما چی آخه؟

مثلا من شخصا یه مادر بزرگ مادری دارم که ایشالا عمرش طولانی باشه، هر وقت منو میبینه زانو میذاره رو گلوی من که تو چرا از دختر داییت باهوش تری؟
اصن تقصیر من چیه که اون کودنه؟ چون اون ابلهه من باید با تظاهر کردن به حماقت بهش احترام بذارم؟ نه قضیه این حرفا نیست، اون نوه پسریه و پسراز دختر والا مقام تره. همینطور بچه هاش و نوه هاش.

یا یه عمه دارم که زانو گذشته روگلوی من که چرا سیبیلاتو نمیزنی؟!
خو عمه جان اصن به تو چه! اعتقادات منه، صورت منه، تو چی میگی این وسط؟

این مسئله برا کنکوریا عذاب آور تره، برای دم بخت ها عذاب آور تر.

حالا میخوام بپرسم،
آیا راهی هست که زانوی این افرادو از گلومون جدا کنیم؟

آیا راهی هست که بهشون بفهمونیم:" داری خفم میکنی، میشه پاتو از رو گلوم برداری؟
اونا رو گلوی تو زانو نمیزارن تو خودت داری خودتو خفه میکنی بدون اینکه متوجه باشی
ببین گیر دادن فضولی کردن و دخالت کردن همیشه توی زندگی ما هست بودن و خواهد بود توسط دوستان یا خانواده اینکه تو چقدر به حرف اونها اهمیت بدی بیشتر آزارت میده در واقع با فکر کردن به حرف اونا داری بیشتر گلوی خودتو فشار میدی....
 
  • شروع کننده موضوع
  • #8

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
ارسال‌ها
3,759
امتیاز
40,674
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
اونا رو گلوی تو زانو نمیزارن تو خودت داری خودتو خفه میکنی بدون اینکه متوجه باشی
ببین گیر دادن فضولی کردن و دخالت کردن همیشه توی زندگی ما هست بودن و خواهد بود توسط دوستان یا خانواده اینکه تو چقدر به حرف اونها اهمیت بدی بیشتر آزارت میده در واقع با فکر کردن به حرف اونا داری بیشتر گلوی خودتو فشار میدی....

کاملا با حرفت موافقم ولی اکثر ما در نوجوانی یا اول جوانی هستیم و این سن حساسیه. کوچکترین تهدید ممکنه با یه عکس العمل خشن رو به رو شه.

پس باید گفت درستش اینه که اونا رعایت حال ما رو بکنن تا ما هم بتونیم ازاین حس خفگی رهایی پیدا کنیم
 

Orelia

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,045
امتیاز
38,771
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0000
همه مون جرج فلوید رو میشناسیم. ولی بحث اون بنده خدا نیست.

یه سری آدما تو زندگی همه مون هستن، که انگار پا گذاشتن رو گلومون برای چیزی که هستیم! درست مثل جرج فلوید. اون یه سیاه پوست بود کاریش هم نمیتونست بکنه، ولی ما چی آخه؟
یعنی چی که "اون یه سیاه‌پوست بود و کاریش هم نمی‌تونست بکنه ولی ما چی اخه؟"
چرا اصلا باید سیاهپوست بودنش رو کاریش کنه؟ و یا جز رنگ پوستت چه فرقی باهاش داری؟ خیلی خوبه که دقت کنیم حرفی که می‌زنیم عمدی یا سهوی مروج ریسیسم نباشه.

+ هر کسی بسته به موقعیتش ممکنه اشخاصی با توقعات نابجا بهش فشار بیارن، منطقا بستگی به اینکه اون شخص کیه باید تصمیم بگیره چطور تاثیرات منفی رو به حداقل برسونه، ممکنه نیاز باشه برای شخصی که مهمه با حوصله توضیح بدم توقعش درست نیست، تا بلاک کردن کسی که نمی‌شناسم و الخ. هدف از تاپیک چیه؟
 
آخرین ویرایش:

f.h.f

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
91
امتیاز
261
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
Kntu
برین بهشون بعضی از آدما احمقن کاریشون نمیشه کرد و اینکه ازین عمه فضولا همه یدونه دارن چیز طبیعی هست.:D
 
بالا