- شروع کننده موضوع
- #1
Void
مهمان
- وقتی ماهیها به شکار نهنگ میروند -
وال استریت مرکز بورس آمریکا و نظام سرمایهداری در دنیاست. اخیراً رخداد بزرگی شبیه به جنبش وال استریت اتفاق افتاد؛ ماجرا از اونجایی شروع شد که در سابردیتهای مربوط به بورس و اقتصاد [مخصوصاً والاستریتبتس]، بحثهایی شکل گرفت در این مورد که آیا قیمت مبادلهای سهامها در بورس، قیمتی منطقیه یا نه. [در این زمان، قیمت سهام شرکت گیماستاپ (GameStop) نزدیک 15 دلار بود] بعد از محاسبه و تحلیل در این فروم و انجمنهای مربوطه، کاربرها به این نتیجه رسیدن که سهام این شرکت ارزش واقعی بیشتری داره و (با اینکه فروش گیماستاپ نسبت به قبل کمتر بود) نشون دادن که قیمت سهمهاش باید بیشتر باشه. همین زمان بود که عدهی کمی شروع کردن به خریدن این سهام. (چون ایدهشون این بود که سهام شرکت حداقل تا حدود 30 دلار بالا میره) اما اتفاق اصلی زمانی رخ داد که فردی نشون داد نه تنها ارزش سهام بیشتر از اون مقداریه که داره مبادله میشه، بلکه گیماستاپ شدیداً درگیر چیزی به اسم [1]Short Selling شده. معمولاً سرمایهداران و کمپانیهایی که اینکار رو انجام میدن، قدرت و پول خیلی زیادی دارن و Hedge Funds محسوب میشن. عموم جامعه از این افراد ضرر میبینن؛ چون باعث میشن سهام شرکتهای نه چندان بزرگ و البته مردمیتر، هیچوقت رشد نکنن و حتی با ضررهای زیادی مواجه بشن. در نهایت، این شرکتهای کوچیک سقوط میکنن و فرصتی برای پیشرفت نخواهند داشت. اما این بار قضیه فرق میکرد. در شبکههای اجتماعی و مخصوصاً همین ردیت، تحلیلهای زیادی دست به دست میشد و مردم که نسبت به این قضیه کنجکاو شده بودن، با برنامههایی نظیر Robinhood (که برای تازهکاران بورس محیط مناسبی رو فراهم کرده) سعی کردن تا جایی که میتونن، سهام گیماستاپ رو خریداری کنن؛ به سه دلیل عمده: 1. چون مردم از هج فاندها خوششون نمیاومد =)))؛ 2. فکر میکردن که سود میکنن، چون سهام واقعی باید ارزش بیشتری میداشت؛ 3. شرکت گیماستاپ رو دوست داشتن .---.
این خریدها باعث شد که نه تنها سهام گیماستاپ کاهش پیدا نکنه، بلکه ارزش بیشتری هم پیدا کرد: رشد 900 درصدی! با این حال اغلب مردم سهمهاشون رو نگه داشتن و چیزی نفروختن که سود بگیرن. در نتیجه، قیمت بالا و بالاتر رفت تا اینکه سرمایهدارای بزرگ (که غالباً مقادیر زیادی قرض گرفته بودن) مجبور شدن همین سهمهای گرون رو بخرن. [Short Squeeze - مثلا سهمی که در آغاز 15 دلار خریده بودن، 350 دلار فروخته میشد] میشه گفت که سرمایههای خیلی کوچیک مردمی جمع شد و تونست با سهم سرمایهدارای بزرگ مقابله کنه؛ هجفاندها نزدیک به 4 میلیارد دلار ضرر کردن! البته، برنامهی رابینهود بعد از مدتی دیگه اجازه نمیداد که سهام گیماستاپ خریده بشه. (احتمالاً از بالا دستور گرفته یا تهدید شده) اتفافی که باعث شد مردم براش کامنتهای منفی بذارن، البته گوگل همهی این کامنتها رو در نهایت پاک میکنه. خیلی از سرمایهداران بزرگ توییت زدن که «این ارزش واقعی گیماستاپ نیست» و حتی سعی کردن از طریق دولت، قوانینی رو تعیین کنن که در شبکههای اجتماعی مثل ردیت نشه در مورد بازار و بورس اطلاعاتی رد و بدل کرد یا انجمنی رو تشکیل داد. مثلاً برخیشون میگن چون بازار به اصطلاح «آزاد»ه، استفاده از شبکههای اجتماعی مثل دخالت دولت میمونه و محکومه. با اینحال، این قضیه از گیماستاپ فراتر رفت و اعضای ردیت و مردم شروع کردن به خرید سهام شرکتهای دیگهای که حدس میزدن قربانیهای بعدی Short Selling باشن. برای مثال، مشابه همین اتفاق برای Dogecoin افتاد (در حال حاضر ارزش هر dogecoin تقریباً 9 برابر شده)
[1] برای توضیح یک مثال میزنم: فرض کنیم من یه سرمایهدار هستم و حدس میزنم ارزش سهام یک شرکت در آینده کم میشه. [ارزش کنونی: مثلا هر سهم 10 دلار] میرم سراغ یکی که این حدس رو نمیزنه و میخواد سهامش رو نگه داره؛ بهش پیشنهاد میدم که سهامش رو برای این مدتی که میخواست نگه داره (یا حتی مدتی کمتر) به من قرض بده تا بعدا دوباره همون مقدار رو بهش برگردونم. [مثلا 1000 تا سهم قرض میگیرم: مجموعاً 10000 دلار] البته در عوض، باید مبلغی [مثلا 100 دلار] رو به خاطر این قرض گرفتن بهش بدم. با این حال چون از قبل حدس میزدم که ارزش سهام کم میشه، بلافاصله هر اونچه که قرض گرفتم رو میفروشم. [10000 دلار نقد دارم] کمی بعد، ارزش سهام پایین میاد. [مثلا هر سهم میشه 5 دلار] حالا که باید قرضم رو پس بدم، دوباره میرم به همون تعداد سهم رو میخرم. [1000 تا سهم 5 دلاری: 5000 دلار] در نهایت، این 5000 دلار رو همراه با 100 دلار به طرف برمیگردونم و خودم این وسط 4900 دلار سود میکنم. به این سود کردن از ضرر سهامدارای دیگه، Short Selling میگن. در واقع، سرمایهدارها به نحوی دارن شرطبندی میکنن روی اینکه سهام یک شرکت قراره پایین بیاد تا بتونن از سقوطش سود ببرن.
مشخصه که تخصصی در این زمینه [اقتصاد و مدیریت] ندارم؛ اما شاید بشه برای ادامۀ تاپیک این سوالها رو مطرح کرد:
- آیا حمایت مردم [طبقۀ متوسط و خردهفروشان] از یک شرکت، از نظر اقتصادی/سیاسی محکومه؟
- آیا هنوز میشه سرمایهداری رو با نظریههای مرتبط با بازار آزاد [مثل آدام اسمیت] توجیه کرد؟ [آیا بازار آزاد، واقعاً «آزاد»ه؟] آیا رقابت ایجاد شده در اینچنین نظامها سالمه؟ [مثلاً اگه رقابت سالم رو با مفهومی مثل عدالت تعریف کنیم، آیا بازاری که باعث توزیع و پخش سرمایه/پول به شکلی ناعادلانه میشه، بازار سالمیه؟]
- نظرتون راجع به مالکیت خصوصی چیه؟ آیا لزوماً آزادی رو به همراه میاره یا میتونه اون رو نقض کنه؟ [شاید خیلی مرتبط نباشه، اما نسبت به نئولیبرالیسم چهجور دیدی دارین؟]
- آیا نقش فضای مجازی برای رخدادهای مشابه، میتونه غالباً مثبت باشه؟
+ [در صورت ادامۀ بحث - هر سوال یا موضوع مرتبط دیگهای]
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد: