عذرخواهی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع zeynabgol
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

zeynabgol

چسبیده به انجمن
کنکوری 1404
ارسال‌ها
4,002
امتیاز
45,361
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
خلاقیت به خرج بدین و طنز یا تلخ از یه نفر، یه موجود یا یه جماعت حتی عذرخواهی خلاقانه کنین :-" :))
 
من از دبیر فیزیکمون که همین الان داره میگه:

این ایکسه این ایگرگه سیمو جدا کرد این مثبته. حالا این مثبت میشه این منفی میشه کره رو نزدیک میکنیم حالا چی میشه؟

عذر میخوام!
 
معذرت میخوام از مادرم که همچین بچه ای نصیبش شده که با احیا شدن تاپیکش ذوق میکنه!
 
از کنکور معذرت میخوام که اینقد دارم باهاش لجبازی میکنم و حتی به بهونه ی اون موهامو از ته تراشیدم!
همه اینا واقعا به خاطر کنکور نیس،ولی خب بهونه خوبیه'_'

+ از همتون معذرت میخوام که انقد آدم ضد حالیم!
قول میدم تا چن ماه دیگه درست بشم=£
 
موسی داداش طلب مغفرت نباس پشتت همچون حرفی میزدم
عذر خواهی بعدی میرسه به همه اونایی که با حرفام و نگاهام اذیتشون کردم
اها بعدیم از طرفه موسی به اون بچه ایی که تو ماشین بغلی بود و اون حرفو شنید و شیشه ماشینو کشید بالا و دستشو به نشانه تاسف تکون میداد
و اخری هم میرسه به دوستانی که حرفایه منو جدی و به خودشون گرفتن
 
از استاد ع. معذرت میخوام که بهمون درس نمیده!
 
از دوست های دبستانم معذرت میخوام که دوست های جدید پیدا کردم
از دوستای الانم هم معذرت میخوام که دوست های قدیمم رو فراموش نمیکنم =))
 
عذرخواهی از همه سریال دوستان به دلیل معتاد قصه های جزیره بودن:)
 
از استادمون که کلاس هشت صبو خودش نمیاد و ما بیدار میشیم و منتظرش می مونیم، به خاطر جلسه ای که قرار بود صحبت کنم ولی خوابید و سه چهار روز به تاخیر افتاد معذرت خواهی می کنم.
 
عذرخواهی از عینکم که ۸ سال رفیق و یار و ناظر تلخ و شیرین زندگیم بود و در عرض ده دقیقه برای همیشه گذاشتمش کنار
 
معذرت میخوام از مامانم که فرزند خواستنیش نبودم
از پدرم که زیادی تو شکست خوردن شبیهش بودم
از خواهرم که یه الگوی افتضاح براش بودم
از خودم که تک تک لحظه ها رو بهش تلخ کردم
از دوستام که مجبور به تحملشون کردم
از خاطراتم که هیچوقت یادداشتشون نکردم
از حافظم که همیشه بهش توهین کردم
از اتاقم که هیچوقت مثل ادم تمیزش نکردم
از در ماشینمون که با دست فرمونم همه جاشو قر کردم
از همسایمون که با الارمای گوشیم ساعت 5 صب بیدارشون کردم
از لباسام که هیچوقت تاشون نکردم
از ماشین ظرفشویی که هیچوقت وقتی شستشوش تموم شده بود خالیش نکردم
از صدا و سیما که هیچوقت تماس خواهرمو پخش نکردن
از جومونگ که اگه نبود منو هیچوقت با کره اشنا نمیکردن
از سون اپ که بجای ویسکی مصرفش کردم
از دمپایی که همیشه وسط توالت ولش کردم
از پنجرم که هیچوقت مراعاتشو تو بستن نکردم
از دستام که مجبور به تایپ این چرتو پرتا کردمش
 
معذرت میخوام از مامانم که خیلی دلش میخواد من درس بخونم ولی به اندازه کافی نمیخونم
معذرت میخوام از بابام که بهترین چیزهارو برای ما فراهم میکنه ولی حیف و میلشون میکنم
معذرت میخوام از خواهرم که خیلی وقت ها به حرفاش توجه نمیکنم
از اعماق وجودم معذرت میخوام از تک تک لحظاتی از عمرم که حرومشون کردم
معذرت میخوام از دوران راهنماییم که میتونستم بجای ٢۴ساعته توی گوشی بودن هزارتا کلاس مفید شرکت کنم
معذرت میخوام از دوران دبیرستانم که با تنبلی و چه کنم چه کنم گذشت
معذرت میخوام از صبح هایی که با خوابیدن ندیدمشون
.
.
.
 
از خودم معذرت میخوام لیاقت خودمو ندارم ببخشید که باید پای من بسوزی رفیق قول میدم زیاد طول نکشه
 
Back
بالا