یک سال قرنطینه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع صابا
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

صابا

کاربر فعال
ارسال‌ها
30
امتیاز
219
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
سلام عزیزانم.
همون طور که خودتون میدونید از سوم اسفندِ نود و هشت قرنطینه و خانه‌نشین شدیم. الان نزدیک عیدِ نود و نه‌ایم و کمی بیشتر از یک سال گذشته.
برای من که دانش‌آموز بودم و ارتباطم با بیرون فقط توی مدرسه رفتن خلاصه میشد سال سختی بود و تاثیرات منفی زیادی روم داشته.
ولی برخلاف انتظار هنوز نتونستم باهاش کنار بیام و چیزیه که بهش عادت نکردم. فکر کردم اگه یه جایی باشه که راجع به این تاثیرات بتونیم حرف بزنیم و ببینیم که بقیه هم با یه همچین چیز هایی درگیرن بهمون کمک میکنه. راه حلی هم برای کنترل کردن و کنار اومدن باهاش داشتین خوشحال میشم بشنوم.
اگه هم به صورت شناس معذب میشید یا هر چی لینک ناشناس من هست و اونجا بفرستید من اینجا میذارم واستون.
 
سلام
میخوام راجع به یکسال قرنطینه بگم:
حدود ۱۵کیلو چاق شدم
هیچییییی درس نخوندم در حالیکه همه دوستام خودشون رو جر دادن
کلا سه چهارتا رمان چُسکی دیدم
حدود یک ترابایت فیلم و سریال و نایت شو و کمدین شو
افسردگیم تشدید شد
بعضی روزا ۱۵ ساعت میخوابیدم☹
از ۳۷۵روز گذشته؛۲۰روز هم بیرون نرفتم و همیشه خونه بودم

به کراشمم عصبی بودم؛فحش ناموسی دادماونم گذاشت رفت(حتی روم نمیشه برم عذرخواهی کنم)

در واقع بدترین قسمت قرنطینه؛دعوا با دلبرجان و درس نخوندنم بود:/
 
اقا ما شونزده بهمن قرنطینه شدیما...


خب...

من درسم بهتر شد...
حال روحیم بدتر...
و فقط مختص من هم نبود...

سه تا از دوستام اقدام بخودکشی کردن...
یکیشون عملیشم کرد...

لاغر شدم...
آب رفتم...
خواب آلو شدم...
چشمام دو نمره ضعیف تر شد...
کتفم بیست درجه بالدار تر شد...


ایشالا تموم میشه وگرنه من به سایه ها می پیوندم!
 
تنها مزیتی که قرنطینه برا من داشت؛از من یه کدبانو هنرمند ساخت:)
کلییی آشپزی و شیرینی پزی کردم
خیاطی هم یاد گرفتم و دوتا شلوار و یه تی شرت دوختم
قبل قرنطینه ورکشاپ سرامیک و لعاب رفته بودم ولی هیچ وقت تو خونه چیزی درست نکردم
در قرنطینه رفتم 10 کیلو گل خریدم و چندتا ماگ و زیرلیوانی و گلدون و جاعودی و... ساختم
و دو سه تاشون که بعد از کوره خوب بودن؛رنگ کردم:)
یه شال گردن پهن هم بافتم(شال گردنای آماده همه شون باریکن بنظرم)
ویس ها و ویدئو های کلاس فتوشاپم رو دیدم و قبلی هارو مرور کردم(جدید یاد نگرفتم)
دوتا مسابقه عکاسی شرکت کردم و یکی شون برنده شدم{حدود یه گیگ عکس تو قرنطینه گرفتم(عموما عکس های صحنه سازی شده))
سریال زیاد دیدم
رمان و کتاب های پرسش پاسخ دانشجویی خوندم
کاغذ دیواری اتاقمو کندم و یکی دیگه زدم:)
فعلا همینا...یادم اومد میام کامل میکنم
 
من هر روز بی حال تر از دیروزم
زندگی برام شده یک طبل تو خالی
چقدر ۹۹ الکی الکی گذشت
ما دیروز ماهی عیدی خریدیم
 
همیشه برام سواله که چرا خانواده های ایرانی به روانشناسی و سلامت روان اهمیت نمیدن





درسم افت کرد
ببخشید شما چند سال در خانواده غیر ایانی زندگی کردید؟
 
اوایلش خیلی خوب بود. حسابی درسخون شده بودم.
ولی رفته رفته حوصله ام سر رفت. تنها راه ارتباطی که با بیرون داشتم و اونم قطع شد. من موندم و یه اتاق چهاردیواری. شرایط اسفناکیه خدایی.
از تابستون دیگه درس هم ول کردم هیچی نخوندم. یه من بودم و کلی فضاهای مجازی.
ولی تنها کار مفیدم این بود که چندتا دسر و شیرینی درست کردن رو یاد گرفتم=)
و کلا بلایی نموند که سرم نیومد. خیلی چیزا تجربه کردم و فهمیدم که هیچ کدوم از چیزایی که تجربه کردم ارزش نداشتن که وقتمو هدرشون کنم. درس بزرگی بود برام:)
 
وقتی قرنطينه شروع شد، من کنکوری بودم و فرقی به حالم نداشت ولی باعث شد کتابخونه بسته بشه و این برای من بد بود.
کرونا نزاشت بعد از کنکور به کلاسهایی که دوست داشتم برم
بعدش هم دانشگاه رو آورد توی گوشی و نزاشت دانشگاهمو ببینم
از لیست کارهای بعد از کنکور فقط سریال دیدن و کتاب خوندن عملی شد!
 
فک میکنم عن بودن زندگیم به قبل یا بعد قرنطینه ربطی نداره خودم ریشه ای مشکل دارم :/
 
اولش درسم خوب شد بعدش زدم به جاده خاکی و همچنان در تلاشم که بکشم از جاده خاکی بیرون
قبل قرنطینه در تلاش بودم یکی دو کیلو اضافه کنم که طبیعی بشه وزنم ، اوایل قرنطینه اضافه کردم ولی الان آب رفتم 3 کیلو کم تر از قبل قرنطینه ام
کلی فیلم و سریال دیدم
یه چند تا کتاب و رمان هم خوندم
حداقل 7 بار هم بدجور خودمو سوزوندم جوری که جاش به این راحتیا نمیره
چشمام ضعیف شد
یکم زبانم بهتر شد به لطف اون همه فیلم و سریال
از بس خسته شدم از روزمرگی و هیجان خونم افتاد که رفتنم یه گند بزرگ بالا اوردم و به کسی که نباید(کراشم ) چیزی ک نباید(خودتون میدونید ) رو به بدترین شکل ممکن جوری که حتی اگه امیدی بود اون مدلی امیدعه به فنا میرفت گفتم تهش هم برای جمع کردن گندم خودمو ضایع تر کردم (: امیدوارم نفهمیده باشه برای جمع کردن بود ):
یه چند تا کیک و اینا یاد گرفتم
تبدیل به مشاور خانواده هم شدم به لطف دوستام
چند تا اختلال روانی در خودم کشف کردم که همشون تو مرحله اولیه ان خداروشکر
انقدر هم دانشگاه ها و رشته ها رو تحقیق کردم که کلا گیج شدم و قاطی کردم کدوم رو دوست داشتم ):
موهام رو کوتاه کردم همون اوایل بعد 5 سال
 
برعکس همه؛ برای شخص من سال خوبی بود!
خود واقعی‌ام رو پیدا کردم، با خانواده‌م تعامل بیشتری داشتم، از چیزهای بیشتری در لحظه لذت بردم (هرچند کوچیک)، مسیری که برام بهترین بود رو یافتم، به روابط و دوستی‌های بسیاری پایان دادم و دایره‌ی ارتباطی‌م کوچکتر شد (ولی با کیفیت‌تر)، به جزئیات بیشتر توجه کردم و غالباً ثبتشون کردم، عکسهای بهتری گرفتم...
تایپ شخصیتی‌ام هم کلا عوض شد :)!

البته اینا همه "روی‌خوش"ِ ماجراست...
 
آخرین ویرایش:
حدودا 2 سال


رفع اسپم:ورزشم کردم اومدم رو وزن استاندارد
جدا متاسفم که با دو سال ناکجاآباد(کنایه از چمدونم کجا) زندگی کردن اصالتت و یادت رفته خودتو از ایران جدا میکنی...


در ضمن با خانواده رفتی اونجا دیگه، در خانواده خارجی که زندگی نکردی!
 
:|کور شدم
کمر دردم بدتر شد
زیاد کتاب نخوندم(خیلی برای خودمم عجیبه)
تو چت کردن رکورد زدم
به یه آدم بی حوصله و شلخته تبدیل شدم
در نجات دادن دوستام از خودکشی مهارت پیدا کردم و استادمم زینبه
وضعیتم تو زبان ثابت موند و پیشرفت نکرد
اوایلش خیلی خوب استفاده میکردم و لذت میبردم ولی بعدش همه چیز نابود شد
تازه یکی از افتخاراتمم این بودکه تو یه ماه فالورای روبیکامو به 100 رسوندم :/
رفت و آمد متوالی:
*آشفتگی*
*افسردگی*
*بی حوصلگی*
*بی انگیزگی*

همین:/
عا چرا
مهارت زیادی هم در پیچوندن کلاسا و درسا پیدا کردم
 
بی حوصله شدم. بداخلاق شدم . درسم کمی افت داشت. تلاشم بیشتر شد . بیشتر میخوابم. کمتر کتاب می خونم . بیشتر فیلم میبینم
 
منم به همین نکته که سیروان رسیده رسیدم @SIRVAN
درسم به زیر خط فقر رفته
قبلا به دلیل اجبار حضور در کلاس یه چیزی یاد میگرفتم ازمون ها کاملش میکرد
ولی بعد از کرونا
ورودی به صفر رسید و خب مسلما خروجی هم به صفر رسیده و من هیچی حتی درسای مورد علاقمو هم نمیتونم مثل ادم بخونم دیگه
 
جدا متاسفم که با دو سال ناکجاآباد(کنایه از چمدونم کجا) زندگی کردن اصالتت و یادت رفته خودتو از ایران جدا میکنی...


در ضمن با خانواده رفتی اونجا دیگه، در خانواده خارجی که زندگی نکردی!
وقتی میگم میهن پرستی باعث میشه نتونی مشکلات سرزمینتو ببینی منظورم همینه
@Gourmet
دضمن مگه من خودمو جدا دونستم مگه گفتم من ایرانی نیستم؟
بعدشم شما چرا صورت مسئله رو پاک میکنی ؟
غیر از دوستای تو چند مورد خودکشی هم از آشنایان خودم دیده شده
این چه ربطی به اصالت و این حرفا داره ؟


رفع اسپم: چندتا کتابم خوندم
اینم اضافه کنید
 
۱. واقعا اعصابم آروم شد
۲. استرسم کم شد و کلا از نظر روحی یه لول رفتم بالا
۳. از نظر درسی برام خوب بود واقعا کلاس آنلاین اعصاب خورد کنه ولی اندازه ی حضوری برا من
۴. اون چن تا دونه ماکتی که از دوست داشتم اونا ام دیگه ندارم
۵. چشم درد گرفتم
۶. فرانسه کار کردم (البته ولش کردم بازما)
۷. کلی فیلم و سریال دیدم
 
بهترین اتفاق تو کل قرنطینه سریال باز شدنم بود. اونقدر خوبه که نمیتونم ولش کنم :)
و بدترین هم از دست دادن دوستام بود و دلم برای شوخی هامون تنگ شده :(
 
Back
بالا