نفرت دیروز؛ دوستی امروز

ارسال‌ها
859
امتیاز
8,183
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
سلام دوستان
خیلی ها میگن؛بعضی از عشق ها از یک نفرت شروع میشه و حتما در اطرافمون افرادی رو دیدیم که یه زمانی به خون هم تشنه بودن ولی بعدا تبدیل شدن به دوست های صمیمی

اگه خودتون تجربه همچین موردی دارین بگین
 
من خودم وقتی کلاس چهارم دبستان بودم از یکی از هم کلاسی هام متنفرر بودم
یک دختر مغرور ایکبیری خودشیرین
همه بعنوان نخبه ازش نام میبردن
حرصم میگرفت واقعا!وقتی ابتدایی بودیم روزی حداقل 6 7 ساعت درس میخوند و بنظر من همچین نتایجی در برابر اون همه تلاش و پشتکار هوش خیلی زیادی نمیخواد:/

کلاس پنجم که تا سر حد انفجار منو میبرد رفتاراش...
روز اول راهنمایی(فرزانگان1)فهمیدم که باهم در یک کلاس هستیم و چون دوتایی مون کسی جز همدیگه رو نمیشناختیم کنار هم نشستیم
کم کم پیوند دوستیمون قوی تر شد و دبیرستان تبدیل شد به یکی از بهترین دوستام که اسم کراشمم بهش گفته بودم:-"
 
من تقریبا هر سال تو مدرسه اونی که باهاش روز اول دعوام میشد
باهاش بعد دوست می شدم اونم چه دوستی
انقد دوستیمون بعد طولانی میشد که باز خیلی باهم مچ میشدیم سال بعد مدرسه کلاسامونو عوض میکرد
 
نفرت دیروز؛ دوستی امروز:
بهترین دوستی که تا حالا تجربه کردم:)
و یکی از بهترین دوستی هایی که اطرافیانم تجربه کردن^^
 
این دوستیای دبستانی معمولا همینجورین..
مثلا به خواهرم میگم تو که هر روز به مریم زنگ میزدی،
میگه اسمشو جلو من نیااااار!
فرداش دوساعت و نیم داره با همون حرف عاشقانه میزنه:)
 
من تو مدرسه با یکی دعوام شد
بعد فرستادنمون پشت در دفتر معاون
بعد یه ذره صحبت کردیم
۵ ساله که از بهترین دوستامه
 
سر کلاس المپیاد یکی از همشهریامون که از من ی سال بزرگتر بود رو دیدم
و ازش متنفر بوووووووووووووودم
ی دختر خشک درس خون و از اینا که جواب همه سوالا رو میدن و هی سوال میپرسن


بعد از ی سال 7 ساعت باهاش حرف زدم وواقعا دوسش دارم
 
نداشتمش
باید جالب باشه
هستن افرادی که حس خوبی داشتم بهشون و نظرمو با رفتار یا ...تغییر دادن و
بودن ادمایی که حس خاصی بهشون نداشتم و بعد یه مدت بهشون علاقه مند شدم ولی هیچوقت
دوستی اغاز نشده:)
 
نفرت که نه ولی سال دوازدهم که میرفتم ازمون قلمچی بدم یه دختره بود اسمش ساره بود کلا ازمون رو میخوابید منم همش چپ چپ نگاش میکردم :))))خوشم نمیومد ازش :))بعدش که پشت کنکور شدیم هر دومون و رفتیم کلاس فیزیک باهم و شد یکی از بهترین خاطره های پشت کنکورم و الانم همچنان یکی از دوستای خوبمه :)
 
سلام دوستان
خیلی ها میگن؛بعضی از عشق ها از یک نفرت شروع میشه و حتما در اطرافمون افرادی رو دیدیم که یه زمانی به خون هم تشنه بودن ولی بعدا تبدیل شدن به دوست های صمیمی

اگه خودتون تجربه همچین موردی دارین بگین
من دو بار برام اتفاق افتاد ((: فقط میتونم بگم یه رابطه منحصر به فرد تریه و خیلی بیشتر از دوستیای دیگه غیر قابل پیش بینیه
 
خیلی برام پیش اومده چون چهرم مدل مغروره و همه اولش ازم بدشون میاد بعد کم کم میفهمن که عه چقدر باحال و پایه‌م و اصلا هم مغرور نیستم
از اون طرف هم خودم از دختر معلم کلاس سوم دبستانم خیلی بدم میومد چون همش می‌دیدم داره گریه می‌کنه فکر میکردم خیلی دختر لوسی هست بعدا سال هشتم هم‌کلاسی شدیم و شد بهترین دوستم تا الان که خیلی واقعا دوستش دارم و بهش افتخار میکنم.. (احساساتم جریحه‌دار شد)
 
Back
بالا