- شروع کننده موضوع
- توقیف شده
- #1
Xxx79
کاربر فعال
- ارسالها
- 65
- امتیاز
- 581
- نام مرکز سمپاد
- Farz
- شهر
- Tehran
- سال فارغ التحصیلی
- 1394
- رشته دانشگاه
- کامپیوتر
سلام
آیا در مورد فرافکنی تا حالا چیزی خوندید ؟
به یک سرچ و گشت و گذار در اینترنت میشه به همچین مطالبی رسید :
۱- فرافکنی یعنی انگشت اتهام به سوی دیگران گرفتن. فرافکنی عبارت است از تمایل به نسبت دادن آنچه در درون میگذرد به دیگران یا به محیط. فرافکنی فرد را در مقابل یک نوع اضطراب حفظ میکند: اضطرابی که در اثر اعتراف به کاستیها و نقصها ممکن است به وجود آید. کسی که فرافکنی میکند معمولاً احساسات، نقصها، یا آرزوهای غیرقابل قبول خود را در دیگران میبیند. فرافکنی، با برجسته کردن و اغراقآمیز کردن صفات شخصیتی منفی در دیگران، ازاضطراب میکاهد. فروشندهای که خودش را مسیحی بسیار مؤمنی میداند که جامعه روی او حساب میکند، ولی او فرد به شدت طمع کار است و سر مشتریان کلاه میگذارد، بر این باور است که همهٔ مشتریانی که وارد مغازه میشوند میخواهند هر طور که شده سر او کلاه بگذارند. مسلم است که اکثریت مطلق مشتریان چنین قصدی ندارند، و او در واقع، حرص و دغل کاری خود را به آنان فرافکنی میکند.
۲-
«زیگموند فروید»، روانشناس اتریشی، که اساس فرافکنی را تعریف و ریشهیابی کرده است. فروید به پدر علم روانشناسی معروف است. به خاطر همین لقب و جایگاه است که گاهی به این مکانیزم دفاعی، «فرافکنی فرویدی» نیز گفته میشود. در جلسات درمانی که فروید با افرادی دچار فرافکنی داشت، متوجه نکتهای شد: گاهیاوقات، افراد دچار فرافکنی، دیگران را به داشتن احساساتی متهم میکنند که خودشان نمایش میدهند. با این کار و نسبتدادن و شریککردن دیگران در احساس خود، بهتر میتوانند با این احساسات دستوپنجه نرم کنند.
مثال کلاسیک و سنتی که دربارهی فرافکنی فرویدی مطرح میشود، این است: زنی خیانتکار به همسرش بهتان خیانت میزند یا شخصی احساس میکند که حتما باید دزدی کند و این احساس و نیت را به دیگران نسبت میدهد. بنابراین فرد مذکور مدام احساس میکند که گویا کیف پول او دزدیده شده است یا وقتی چیزی میخرد، فکر میکند که بیشتر از حد لازم از او پول گرفته شده است.
----------------------------------------------------
خلاصه مطلب اینه که خیلی از افراد ، ( ناخودآگاه ) گاهی رفتارهای خودشون رو به دیگران نسبت می دهند . مثلا فرض کنید شخصی ویژگی بد یا رفتارهای منفی ایکس رو داره . وقتی در موقعیتی قرار میگیره که اون ویژگی دراون شخص ظاهر میشه و دیگران متوجه میشن ، اون فرد زیر بار اینکه فلان رفتارهایی ازش سر زده نمیره بلکه برای کم کردن سنگینی یا اضطرابش شروع میکنه و به دیگران همون اتهام رو میزنه و میگه مثلا فلانی دارای فلان رفتارهای بد هست ... ( همون رفتاری که خودش انجام داده مثلا اگر دروغ گفته میگه فلانی دروغ گوهست )
آسیب های فرافکنی روی فرد دوم زیاد هست . ( فردی که بهش اتهام وارد شده )
یک مسئله ای چه خیلی اتفاق میفته خیلی وقتا میبینی خیلی از افراد موقع بحث سیاسی ، ویژگی های شخصیتی خودشون به دیگران نسبت می دهند .
منظور اینکه اگر شخصیتی شروع کرد به دولت و جامعه و هر فرد دیگری انواع اقسام اتهام هارو وارد کرد مثلا فلانی دارای فساده یا هر چی لزوما به معنی وقوع چنین چیزهایی نیست بلکه خیلی از اشخاص در واقع درونیات خودشون رو فرافکنی می کنند و به دیگران نسبت می دهند .
این رفتار کمی ناخودآگاه است اما ادم تا حدی میتونه روی خودش و عواطفش کنترل پیدا کنه .
آیا شما تا به حالا فرافکنی کردید؟
کسی بر روی شما فرافکنی کرده ؟
چه احساسی داشتید ؟
راه اینکه جلوی فرافکنی دیگران رو بگیریم چیه ؟
آیا در مورد فرافکنی تا حالا چیزی خوندید ؟
به یک سرچ و گشت و گذار در اینترنت میشه به همچین مطالبی رسید :
۱- فرافکنی یعنی انگشت اتهام به سوی دیگران گرفتن. فرافکنی عبارت است از تمایل به نسبت دادن آنچه در درون میگذرد به دیگران یا به محیط. فرافکنی فرد را در مقابل یک نوع اضطراب حفظ میکند: اضطرابی که در اثر اعتراف به کاستیها و نقصها ممکن است به وجود آید. کسی که فرافکنی میکند معمولاً احساسات، نقصها، یا آرزوهای غیرقابل قبول خود را در دیگران میبیند. فرافکنی، با برجسته کردن و اغراقآمیز کردن صفات شخصیتی منفی در دیگران، ازاضطراب میکاهد. فروشندهای که خودش را مسیحی بسیار مؤمنی میداند که جامعه روی او حساب میکند، ولی او فرد به شدت طمع کار است و سر مشتریان کلاه میگذارد، بر این باور است که همهٔ مشتریانی که وارد مغازه میشوند میخواهند هر طور که شده سر او کلاه بگذارند. مسلم است که اکثریت مطلق مشتریان چنین قصدی ندارند، و او در واقع، حرص و دغل کاری خود را به آنان فرافکنی میکند.
۲-
«زیگموند فروید»، روانشناس اتریشی، که اساس فرافکنی را تعریف و ریشهیابی کرده است. فروید به پدر علم روانشناسی معروف است. به خاطر همین لقب و جایگاه است که گاهی به این مکانیزم دفاعی، «فرافکنی فرویدی» نیز گفته میشود. در جلسات درمانی که فروید با افرادی دچار فرافکنی داشت، متوجه نکتهای شد: گاهیاوقات، افراد دچار فرافکنی، دیگران را به داشتن احساساتی متهم میکنند که خودشان نمایش میدهند. با این کار و نسبتدادن و شریککردن دیگران در احساس خود، بهتر میتوانند با این احساسات دستوپنجه نرم کنند.
مثال کلاسیک و سنتی که دربارهی فرافکنی فرویدی مطرح میشود، این است: زنی خیانتکار به همسرش بهتان خیانت میزند یا شخصی احساس میکند که حتما باید دزدی کند و این احساس و نیت را به دیگران نسبت میدهد. بنابراین فرد مذکور مدام احساس میکند که گویا کیف پول او دزدیده شده است یا وقتی چیزی میخرد، فکر میکند که بیشتر از حد لازم از او پول گرفته شده است.
----------------------------------------------------
خلاصه مطلب اینه که خیلی از افراد ، ( ناخودآگاه ) گاهی رفتارهای خودشون رو به دیگران نسبت می دهند . مثلا فرض کنید شخصی ویژگی بد یا رفتارهای منفی ایکس رو داره . وقتی در موقعیتی قرار میگیره که اون ویژگی دراون شخص ظاهر میشه و دیگران متوجه میشن ، اون فرد زیر بار اینکه فلان رفتارهایی ازش سر زده نمیره بلکه برای کم کردن سنگینی یا اضطرابش شروع میکنه و به دیگران همون اتهام رو میزنه و میگه مثلا فلانی دارای فلان رفتارهای بد هست ... ( همون رفتاری که خودش انجام داده مثلا اگر دروغ گفته میگه فلانی دروغ گوهست )
آسیب های فرافکنی روی فرد دوم زیاد هست . ( فردی که بهش اتهام وارد شده )
یک مسئله ای چه خیلی اتفاق میفته خیلی وقتا میبینی خیلی از افراد موقع بحث سیاسی ، ویژگی های شخصیتی خودشون به دیگران نسبت می دهند .
منظور اینکه اگر شخصیتی شروع کرد به دولت و جامعه و هر فرد دیگری انواع اقسام اتهام هارو وارد کرد مثلا فلانی دارای فساده یا هر چی لزوما به معنی وقوع چنین چیزهایی نیست بلکه خیلی از اشخاص در واقع درونیات خودشون رو فرافکنی می کنند و به دیگران نسبت می دهند .
این رفتار کمی ناخودآگاه است اما ادم تا حدی میتونه روی خودش و عواطفش کنترل پیدا کنه .
آیا شما تا به حالا فرافکنی کردید؟
کسی بر روی شما فرافکنی کرده ؟
چه احساسی داشتید ؟
راه اینکه جلوی فرافکنی دیگران رو بگیریم چیه ؟